با حضور دو عضو کانون وکلا در کافه خبر بررسی شد

از پرونده حسین فریدون تا پاشنه آشیل وکالت در ایران

    کد خبر :691212

وکیل حسین فریدون ضمن انتقادهایی که به نحوه اداره کانون وکلای مرکز وارد کرد، بخش‌هایی از سیر پرونده جنجالی برادر رییس جمهور را بازگو کرد.

حسین سرتیپی، دکترای حقوق بین الملل یکی از وکلایی است که انتقادات زیادی به نحوه اداره کانون وکلای مرکز دارد. او وکیل پرونده های مطرح زیادی از جمله محمدعلی اشتری، جاسوس موساد که اعدام شد، موسوی، جاسوس وابسته به سرویس اطلاعاتی بریتانیا که او هم به چوبه دار آویخته شد، سید حسین موسویان از اعضای تیم مذاکرات هسته ای در ابتدای دهه ۸۰ که از اتهام جاسوسی تبرئه شد و اخیرا حسین فریدون، برادر حسن روحانی، رییس جمهور اسلامی ایران بوده است و معتقد است هر چند کانون وکلا یک نهاد مدنی است ولی جایگاه هیات مدیره و ریاست کانون، یک جایگاه حاکمیتی و سیاسی دارد. او می گوید:‌ «اداره کردن هیات مدیره و کانون وکلا با اداره کردن یک دفتر وکالت فرق دارد چون شما در مقام ایفای وظایف خود به عنوان بخشی از حاکمیت در حوزه مدنی قرار دارید. نقش و سهم کانون وکلا در خدمت به مردم، ایجاد اشتغال، مبارزه با فساد و ارتقا و اعتدال عدالت کجاست؟»

حسین سرتیپی معتقد است نحوه اداره کانون وکلا باعث توهین به جامعه وکلا و مردم است و در این باره دلایل زیادی دارد. در کافه خبری که سرتیپی به همراه مهدی عزیززاده، مدرس حقوق تجارت در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران و از اعضای کانون وکلای مرکز برگزار شد، عملکرد کانون وکلا مورد نقد قرار گرفت و سرتیپی ضمن انتقادهایی که به نحوه اداره کانون وکلای مرکز وارد کرد، بخش‌هایی از سیر پرونده جنجالی برادر رییس جمهور را بازگو کرد.

مشروح کافه خبر را در ادامه می خوانید:

چرا انتخابات کانون وکلا اینقدر حساس شده است؟ آیا کلا حساسیت زاست یا در دوره اخیر بنا به مصالحی اینطور خبرساز شده است؟

سرتیپی: کانون وکلا یکی از قدیمی ترین و موثرترین نهادهای مدنی در ایران و حتی همه جای دنیا است. جامعه وکلا و اساسا حرفه وکالت جزو مشاغل حساس در جامعه است چون پیشانی برخورد مردم و دفاع و دادگاه و خدمات حقوقی است. این کانون مستقیما با زیرپوسته شهر درگیر است. چرا این دوره حساس شده؟ متاسفانه رویکردهای موجود در حال حاضر باعث ایجاد جامعه ای مضطرب، ناآرام و پر از استرس در جامعه وکالت شده است. جامعه وکالت خیلی پراسترس است. یک وکیل در درون کانون و حتی بیرون و در برخورد با نهادهای حاکمیتی، در برخورد با قوه قضاییه پر از استرس است. بخش عمده ای از این اضطراب به نحوه مدیریت هیات مدیره کانون وکلا در ادوار مختلف برمی گردد.

معتقدم هر چند کانون وکلا یک نهاد مدنی است ولی جایگاه هیات مدیره و ریاست کانون، یک جایگاه حاکمیتی است. یک جایگاه سیاسی است. اداره کردن هیات مدیره و کانون وکلا با اداره کردن یک دفتر وکالت فرق دارد چون شما در مقام ایفای وظایف خود به عنوان بخشی از حاکمیت در حوزه مدنی قرار دارید. نقش و سهم کانون وکلا در خدمت به مردم، ایجاد اشتغال، مبارزه با فساد و ارتقا و اعتدال عدالت کجاست؟

پاسخ شما به این پرسش چیست؟

سرتیپی: آن زمانی که گفتند کانون وکلا به عنوان یک نهاد مدنی مستقل باشد، می خواستند این کانون نقش خود را به درستی ایفا کند. ما کانون وکلا را تبدیل به محل الصاق تمبر و رسیدگی به یک سری از تخلفات وکلا کردیم.

کانون وکلا به صورت آرمانی باید محل چه اقداماتی باشد؟

سرتیپی: این کانون وظیفه ای معمولی در ارتباط با امور اداری، رفاهی و سازمانی وکلا دارد که در حد یک دبیرخانه است. ولی کانون وکلا باید شالوده جمعیت نخبه وکلا در سراسر کشور یا حوزه خود باشد. وقتی یک وکیل وارد دادگاه می شود جدای از پرونده و دفاعیات، دریافتی از وضعیت جامعه، مشکلات مردم، مشکلات دستگاه قضا، ضعف دانشکده های حقوق، درصد تخلفات و آسیب ها و نحوه اجرای قوانین می یابد. این درک باید به کانون وکلا انتقال یابد و کانون وکلا سهم خود را در جامعه بازی کند. مثالی عینی بزنم. تعداد کثیری دانش آموخته حقوق داریم که هر سال بیشتر می شود. قریب به اتفاق کسانی که لیسانس حقوق می گیرند یا در ترم اول دانشکده حقوق وارد می شوند، متقاضی اشتغال به عنوان وکیل هستند. آیا کانون وکلا با مراکز دانشگاهی نشستی دارد که بگوید آیا من می توانم به این افراد پاسخ دهم؟ آیا نشستی با دانشگاه ها دارد و بگوید من فقط ۵ درصد از فارغ التحصیلان را می توانم جذب کنم. آیا کانون وکلا برنامه ای برای ارتقاء نظام آموزش حقوق دارد؟ حتی درباره کارآموزان و وکلا هم این خلاء وجود دارد. نتیجه چه می شود؟ روز به روز اعتبار حرفه وکالت، تخصص گرایی و حرفه ای گری کاهش می یابد.

بزرگترین نقدی که به کانون وکلا مطرح است، چیست؟

عزیززاده: عدم اتحاد بین وکلا بزرگترین نقد است و همین پاشنه آشیل وکلا شده است. ما متاسفانه در کانون وکلا اصلا همبستگی و اجماع نداریم. برخی از همکاران عزیز سر منافع فردی خود حاضرند به راحتی از منافع جمعی وکلا که در نهایت به خودشان برمی گردد، چشم پوشی کنند.

بزرگترین نقد شما به هیات مدیره کانون وکلای مرکز چیست؟

عزیززاده: هیات مدیره هم جدای از کانون وکلا نیستند. همین نقد به هیات مدیره هم وارد است. باز هم آنجا منافع یک تشکل یا طرز فکر باعث شده است برخی استادان و دوستان ما چشم خود را بر منافع کلی وکلا ببندند. ایراد دیگر این است که اعضای هیات مدیره غالبا افرادی نیستند که از طریق وکالت ارتزاق کنند. فردی که استاد دانشگاه است، کسی که قاضی بازنشسته است، کمتر دغدغه برای کانون وکلا دارد چون درآمد و ارتزاق او کانون وکلا نیست. داستان همان قضاوت حضرت علی علیه السلام است که درباره اختلاف دو زن بر سر یک بچه فرمود. متاسفانه در کانون وکلا افرادی هستند که دغدغه وکالت ندارند. اگر در هیات مدیره آمده است، پست های مختلف داشته. ماهانه درآمد کافی دارد و بدش هم نمی آید برود هیات مدیره بایستد. دغدغه او وکالت نیست. نرفته است در دوره کارآموزی ۴ ساعت پشت در اتاق بازپرس بنشیند. نمی داند این انتظار یعنی چه؟

چقدر سیاستهای هیات مدیره کانون وکلا توانسته است شما را قانع کند؟ امکان رسیدن به اهداف و آمال وکلا در این صنف با این هیات مدیره وجود دارد؟

عزیززاده: الان ما درباره آمال و اهداف صحبت کنیم مانند این است که ما خانه ای کاهگلی داشته باشیم و بعد بپرسیم تلویزیون LED بگذاریم یا نه. ریشه ها و مبانی مشکل دارد. ما در بدیهی ترین مسایل مانند آموزش مشکل داریم. به مرحله آمال و آرزوها نرسیده ایم. در دفاع از ابتدایی ترین مسایل مانده ایم. نتوانسته ایم جامعه یکپارچه در کانون داشته باشیم. بزرگترین نقص این است که اعضای هیات علمی دانشگاه ها را می آوریم، قضات بازنشسته که دغدغه وکالت ندارند را می آوریم.

این که ماده ۸ قانون لایحه استقلال کانون وکلا است؟

عزیززاده: مگر قانون حتی قانون اساسی قابل بازنگری و تغییر نیست؟

این قانون را که نمی توان توسط کانون تغییر داد؟

عزیززاده: اگر ما اتحاد داشتیم، یک نهاد مهم با این همه عضو، نمی توانست پیشنهاد تغییر قانون دهد؟ وکالت اصلا شغل نیست، حرفه است و مسئولیت اجتماعی دارد. یکی از اسماءالله است. اگر این قشر با همدیگر اتحاد داشتند قضایا خیلی فرق می کرد.

از زمان مرحوم آقای کشاورز ریاست اسبق کانون وکلا برخی ناظران انتقاد داشتند که به دلیل برخی از مسایل، ورودی کانون به دوره کارآموزی وکالت به شدت محدود شده است. هیات مدیره اخیر با رویکرد انتقاد از گذشته ها معتقد است باید ورودی را گسترش داد تا جلوی حرکات ناگهانی مرکز وکلای ماده ۱۸۷ قوه قضاییه را بگیریم. اخیرا بیان شده است باید حرکات تقابلی با این کانون وابسته به قوه قضاییه انجام داد. در این باره چاره کار چه طور سیاستی است تا منافع جمعی صنف و منافع عمومی جامعه لحاظ شود؟

سرتیپی: پاسخ راحتی نمی توان به این پرسش داد. چند دقیقه باید مقدمه بگویم. اساسا جامعه وکالت جامعه مضطربی شده است و بخش زیادی از این اضطراب از طریق هیات مدیره به وکلا تزریق شده است. نگاه هیات مدیره تقابل به بهانه حفظ استقلال کانون وکلا است. هم در این دوره و هم در دوره های قبل نخراشیده عمل کردند که استقلال کانون وکلا واژه ای لوث شده است. تقابل با قوه قضاییه، تقابل با ماده ۱۸۷ برنامه سوم توسعه را داریم. باید در ابتدا اندیشه مان را تغییر دهیم. ما عضو یک خانواده واحد حقوقی هستیم. ما دو برادر هستیم از یک پدر و مادر که مسلک متفاوتی داریم. الزاما قرار نیست دو برابر از یک دست باشند. وقتی برادرم کار اشتباهی می کند، او را در درون خانواده نگه می دارم ولی اگر پسر خانواده کاری کند، حذفش می کنیم؟ ما خود را یک خانواده واحد حقوقی نمی بینیم. درد جامعه وکلا این است که جامعه وکالت را به بهانه استقلال کانون وکلا در تقابل با همه نهادهای حاکمیتی و نظارتی قرار داریم. در حالی که اصلا معنی ندارد این کار. کانون وکلا باید مستقل، بی طرف باشد و از منافع جامعه وکلا دفاع کند ولی می تواند با تعامل این کارها را بکند. چطور فکر می کنیم فقط با تقابل این مقصود حاصل می شود؟

جامعه ما متاثر از رسانه، تکنولوژی، تبادلات تجربیات با سایر ملل، توسعه و پیچیدگی زندگی اجتماعی، نیازهای حقوقی در حوزه های جدید و تعمیق حوزه های موجود دارد. حتی در حوزه های خانوادگی که جزء قدیمی ترین موضوعات حرفه وکالت است، با پدیده های نوظهوری در روابط اجتماعی طرف هستیم. وقتی کانون وکلا نیازهای جامعه را برآورده نمی کند، جامعه نیازهای حقوقی خود را در جای دیگر تامین می کند.

منظورتان به طور واضح چیست؟

سرتیپی: جامعه وکالت به جای آن که در تقابل با قوه قضاییه قرار گیرد، بیاید از ظرفیت این قوه برای گسترس تخصص گرایی و حرفه ای گری استفاده کند. مشکل ما جذب وکلای جدید نیست. این یک موضوع بسیار حاشیه ای است. مشکل ما داشتن وکلای بیکار است. مشکل را می توان با تخصص گرایی، آموزش، ارتقای اعتبار وکالت می توان حل کرد. تنزل وکیل به کارچاق کن و کسی که در راستای منافع مادی خود عمل می کند و گسترش حس منفی مستقیما در ارتباط با عملکرد نادرست ادوار هیات مدیره این کانون بوده است.

وقتی که وکلا پرونده را می خواهد بپذیرند، ارقامی را می گویند که موکل توان پرداخت ندارد. این چه ربطی به هیات مدیره دارد؟

سرتیپی: آموزش، افزایش اخلاق حرفه ای، سازوکارهای نظارتی، افزایش مهارتها، ایجاد رقابت آزاد بین وکلا، فراهم کردن دسترسی عموم به اطلاعات وکلا برای انتخاب صحیح تر، مواردی است که باعث می شود وکیل به یک مکانیزم خودکنترلی برسد. وقتی ببینم در یک طبقه بندی اطلاعات، رزومه، تخصصها، میزان برد و باخت من وجود دارد و وقتی بدانم کار خوب انجام ندهم، قیمت بی ربط بدهم و شفافیت در حق الوکاله و مالیات نداشته باشیم، مورد برخورد بدون تبعیض قرار می گیرم، در یک سیستم خود ارزیابی قرار می گیرم. مشکل امروز جامعه وکلا تنزل اخلاق حرفه ای است. به جهت این که من به عنوان کانون وکلا فکر می کنم دغدغه کانون وکلا این است که آقای فلانی تایید صلاحیت بشود یا نشود، من را در دادگستری بگردند یا نگردند، من موبایل به دادگاه ببرم یا نبرم؟ در حالی که من باید مانند قاضی دغدغه عدالت داشته باشیم.

چقدر انتظارات شما از حمایت های هیات مدیره محقق شده است؟

عزیززاده: در تکمیل فرمایشات اقای دکتر سرتیپی درباره تنزل حرفه وکالت چند کلمه صحبت می کنم. دیگر سید هاشم وکیل ها در جامعه وجود ندارد. وکالت شغلی بسیار جامع الاطراف است. نمی شود یک وکیل گلستان و دیوان حافظ و تاریخ مشروطه و کودتا علیه دکتر مصدق نخوانده باشد. ولی فضایی ایجاد کرده اند که دغدغه نان آنقدر برای وکلا به وجود آمده که این حرفها یک شوخی برای وکلای همنسل من شده است. یعنی اگر به وکلای همنسل خود بگویم درباره کتاب منشآت قائم مقام حرف بزنیم هیچکس نمی آید. تنزل این است. یعنی شرایط را به تنزل کشانده اند نه این که وکیل نزول کرده باشد. آنقدر دغدغه نان ایجاد کرده اند که وکیل دیگر دغدغه دیگری ندارد. ما از هیات مدیره توقع معجزه نداریم. محدودیتهایی وجود دارد ولی نباید از نظر دور داشت هیات مدیره نقش حمایتی از تمام اعضا را ندارد. وکیلی را نمی یابید هیات مدیره بگوید در حمایت از آنها چیزی بیان شده است. وکلایی داریم که در زندان هستند. آیا هیات مدیره برای کدام یک از همکاران ما که در بند هستند بیانیه داده است؟

درباره حمایت های صنفی و رفاهی هیات مدیره چه می توان گفت؟

عزیززاده: ببینید، قانون می گوید وکیل هم شان قاضی است. من کجا هم شان قاضی هستم؟ من در بدو ورود به ساختمان دادگستری، استرس آن را دارم رفتار سرباز جلوی در چگونه است. به جای این که تمرکزم به دفاع و عدالت باشد، هزار و یک دغدغه دارم. ابتدا باید ببینم وقت رسیدگی ام که الان است، چرا باید در صف گوشی گرفتن و گشتن بمانم. ما در ابتدایی ترین نیازهای وکلا مانده ایم. اصلا آرمانخواهی بماند. وکلایی داریم که در پرداخت هزینه های تمدید پروانه خود مشکل دارند. در این شرایط می گویند وکلا را زیاد کنیم. مشکل ما تعداد وکیل نیست، مشکل ما آموزش جامعه است. فلان جراحی که گران است، چرا بیمه شده؟ ما هیچ وقت داستان بیمه وکالت را جدی نگرفته ایم. هیات مدیره اصلا دغدغه ای در این باره داشته است؟ تعرفه های وکالت مربوط به سال ۷۶ است. کدام صنف با قیمت سال ۷۶ کار می کند؟ قوانینی در علم حقوق داریم که به آنها قوانین متروک می گوییم که به مرور زمان نسخ شده است. شما یک صنف یا خدمت عمومی و خصوصی پیدا کنید تا با تعرفه سال ۷۶ کار کند. یک وکیل هم هزینه زندگی دارد. باید بیمه وکالت تعیین شود تا این مشکلات هم به وجود نیاید.

سرتیپی: ما می خواهیم ببینیم رفتار ادوار هیات مدیره کانون وکلا توانسته منافع این صنف و عموم جامعه را تامین کند یا نه. ما حدود ۲۵ هزار وکیل در کانون وکلای دادگستری مرکز داریم ولی در بهترین حالت بین ۳۵۰۰ تا ۴ هزار نفر در انتخابات شرکت می کند. چرا بیش از ۲۰ هزار نفر از وکلای دادگستری در منطقه خاکستری قرار دارند؟ چرا رای نمی دهند؟ هیات مدیره ای که با ۳ هزار رای بالا آمده می خواهد از استقلال کانون وکلا در مقابل نهادهای حاکمیتی دفاع کند؟

چرا وکلا با صندوق رای انتخابات صنفی شان قهرند؟

سرتیپی: در حقیقت ما باید فکر کنیم عدم شرکت ایشان در انتخابات به مرحله هشدار نرسیده است؟ آیا نشانه ای تلاش برای دور بودن از استرس و اضطراب نیست؟ آیا دلیلی بر بی اعتمادی به ادوار مختلف هیات مدیره نیست؟ جامعه وکالت جامعه ای جوان و دنبال اندیشه های جدید، آرامش، حرفه ای با اعتبار و احترام است. آیا توقع آنها برآورده شده است؟ من دست تک تک پیشکسوتان کانون وکلا را می فشارم ولی فکر می کنیم بهتر است با کارآموزان، وکلای جوان، بانوان وکیل راه برویم و با آنها حرف بزنیم. آیا توهین به آنها نیست که این بخش از وکلا را تنها ابزاری برای انتخاب ببینیم؟

من به هیات مدیره کانون هم گفته ام که گویی قرار است «وکیل هراسی» را نشر بدهند. اینقدر تقابل هیات مدیره با قوه قضاییه، معاونتها، مرکز پژوهشهای مجلس و سایر نهادها شدید شده است که انگار قرار است وکلا مانند وکلای پاکستان و هند و ترکیه وسط خیابان بیایند و کاتالیزور سیاسی شوند. چقدر این وکیل هراسی و تقابل به منافع صنفی شما و منافع اجتماعی ضربه زده است؟

سرتیپی: افتخار تدوین بخشی از منشور حقوق شهروندی دولت آقای روحانی بر عهده من بوده است. درک من به عنوان یک استاد دانشگاه این است که حقوق عمومی نرم افزار اداره حاکمیت هاست. کانون وکلا باید از سمت دولت اداره کننده، از هیات اداره کننده به هیات مقرره گذار تغییر وضعیت دهد. ما اینجا در تقابل نیستیم در تعامل هستیم. متاسفانه کسانی در ادوار مختلف وارد هیات مدیره شده اند که یا قاضی یا وکیل یا استاد دانشگاه بودند و اساسا درک درستی از سازمان اداره کشور و نهاد حاکمیتی ندارند. تجربه و اندیشه ای که بتواند آنها را راهنمایی کند ندارند. ریاست کانون وکلا و همطرازی او با دادستانی کل کشور و تعریف وکالت به عنوان حرفه و نه شغل و وظیفه اجتماعی این شغل، آن را در یک جایگاه حاکمیتی و سیاسی قرار می دهد. اگر قاعده بازی را نشناسیم، اگر گفتمان و تعامل و مذاکره را بلد نباشیم و اگر منافع عمومی را ببینیم و عضویت در هیات مدیره کانون وکلا برایمان شغل تمام وقت نباشد و اگر شخصیتی را انتخاب کنیم که تشخص حرفه ای و اندیشه نداشته باشد، نتیجه آن می شود جامعه ای پر از استرس، اعتباری در حال تنزل، حاکمیتی در حال تقابل و به سلاخی بردن تمام دستاوردهای حرفه ای کانون وکلا است.

نسخه شما برای مشکلات فعلی چیست؟

سرتیپی: حرفه ای گری، تخصص گرایی، کاهش اضطراب، تعامل با دستگاه قضایی، احترام به وکیل، توجه به نیازهای جامعه و ایفای نقش کانون وکلا در جامعه ایرانی از طریق شرکت در انتخابات و توجه به شخصیت داوطلب است.

منظورم برنامه عملیاتی است؟

سرتیپی: اولین و مهمترین برنامه عملی این است که ما حدود و خطوط خود را با حاکمیت وقوه قضاییه به درستی تعیین کنیم. تقابل فعلی گل به خودی است. استرس در کانون وکلا به هیات مدیره رسیده است.

آقای عزیززاده شما به عنوان عضو کانون وکلا مسئله عدالت یا توزیع عدالت در هیات مدیره از بابت رسیدگی به تخلفات، یا توزیع امکانات و مسایل رفاهی را چطور ارزیابی می کنید؟

عزیززاده: از آنجایی که هیچ چیز مطلق نیست و می توان گفت هر موضوعی ناخالصی هایی دارد ولی در بخش انتظامی وکلا به صورت نسبی از عدالت بهره می بریم. در دادسرا و دادگاه انتظامی وکلا، عدالت نسبی برقرار است و نمی شود گفت آنجا نابرابری وجود دارد. چون ما دادیارها و قضات شناخته شده ای داریم و یکی از محاسن فعلی این است که در انتخاب قضات و دادیاران به صورت فراتشکلی و فراحزبی رفتار می شود و به صورت نسبی عدالت برقرار است. توضیحی درباره فرمایشات آقای دکتر سرتیپی دارم. شما می گویید چرا نگاه ها به کانون این است که فردا می خواهند به خیابان بریزند.

قبول دارید برخی جاها اینطور احساس می شود؟

عزیززاده: بله، حتی صدا و سیما اینطور وکیل را نشان می دهد و جامعه را ناراحت و بدبین می کند. از سوی دیگر حاکمیت اینطور نگاه می کند که کانون وکلا مرکز فتنه است. از حاکمیت باید پرسید چرا این نگاه را دارد. کجای کار، وکلا خلاف مصلحت نظام، حکومت و مبانی نظام رفتار کرده اند. من سراغ ندارم کانون وکلا چنین کاری کرده است. اگر وکیلی برای تبلیغ خودش که معمولا افراد ضعیفی هستند، با شبکه های بیگانه مصاحبه می کند دلیل بر عدم پای بندی کانون به مبانی نظام و بیانگر رفتار قاطبه وکلا نیستند. یک شخصی این عمل را کرده است. عملکرد اشخاص را نباید به پای یک جامعه نوشت. اگر فردی برای تبلیغ خود دوست دارد با تلویزیون خارجی مصاحبه کند، نباید پای کانون وکلا بگذاریم. وکلایی داریم که زحمت بسیاری برای نظام کشیده اند و بخشی از این تقابل، بدبینی غیرمستند حاکمیت به کانون وکلا است.

نظر شما درباره تقابل های اخیر چیست؟

سرتیپی: هیچ دستگاه و سازمانی خالی از اشتباه و کوتاهی نیست، چه کانون وکلا، چه قوه قضاییه و چه نهادهای نظارتی. ولی ما که قدرت نظارت بر قوه قضاییه را نداریم. باید تلاش کنیم درباره ضعف های خودمان کار کنیم. یکی از پرونده های حساس در قوه قضاییه پس از انقلاب، پرونده محاکمه برادر رئیس جمهوری است که مستقر است و در شرایط بحرانی به قدرت رسیده و خود این برادر هم جزء رجال سیاسی صاحب نام و مدیر بوده است. بنده افتخار داشتم مورد اعتماد رئیس جمهور بودم و مورد اعتماد برادر ایشان آقای فریدون هم قرار گرفتم و وکالت این پرونده را بیش از ۳ سال است بر عهده دارم. این پرونده حساس است چون برادر رئیس جمهور در آن است، موضوع مهم است، در مقطع زمانی بسیار مهمی این مسئله طرح شده است و شروع محاکمه آقای فریدون همزمان با جلسه تحلیف دوم رئیس جمهور در مجلس می شود و تعداد زیادی مهمان خارجی در آن قرار دارند. یکی از ارگانهای خدمتگزار بسیار مهم در ضابط پرونده است و به حساسیت پرونده می افزاید. بنده به عنوان وکیل به گونه ای عمل کردم که علی رغم اینکه تندترین دفاعیات را در دفاع از موکل انجام دادم که بعضی موقع ها آقای فریدون به من می گفت اینقدر تند نباش، ولی تایید صلاحیت دادگاه عالی انتظامی قضات را گرفتم. من نمی گویم کانون وکلا یا دادگاه عالی انتظامی قضات تطهیر است، ولی به عنوان کسی که ۱۸ سال است وکالت کرده ام و پست های مدیرکلی حقوقی زیادی در دستگاه های دولتی داشتم و در حوزه های مختلف با پرونده های بسیار حساس سر و کار داشتم، درکم این است که اگر شما به چهارچوبهای جامعه احترام بگذارید نه تنها جامعه و حاکمیت در مقابل شما نیست، بلکه همراه شماست. یک مثال ساده بزنم، برای نصب دستگاه های پوز (کارت خوان) هیات مدیره کانون وکلا هیچ اطلاع رسانی ای نمی کند و واکنشی ندارد در حالی که کانون وکلای ماده ۱۸۷ برای آن دوره آموزشی می گذارد. در حالی که نصب کارتخواب برای وکلا اجرا شده است و قرار است بر اساس آن، جریمه و توبیخ شوم. نمی گویم حاکمیت ما نقصان ندارد و قوه قضاییه ما بهترین های عالم است، ولی باید بپرسم ما کجاییم؟ ما هستیم که به دیگران اجازه می دهیم با ما چطور برخورد کنند. این تدبیر نیست، این که تیر و کمان بکشیم و بیانیه تند بدهیم تدبیر نیست. حضور در هیات مدیره کانون نیاز به تدبیر و شناخت و درک واقعیات جامعه دارد. جامعه وکلا، نخبه، زحمتکش، فرهیخته و عزیز است ولی من به عنوان نماینده جامعه وکلا در هیات مدیره اگر تجلی این نخبه گی نباشم و آن ۲۰ هزار نفر قهر خود را کنار بگذارند و رای بدهند، قطعا وضعیت جامعه وکالت بهتر خواهد بود.

بحث مفصلی درباره شفافسازی حق الوکاله و مالیات وکلا وجود دارد. جامعه درباره اخبار مالیاتی بسیار حساس است. مانند ماجرای هنرمندان که معاف شدند، جامعه واکنش منفی نشان داد. چند روز پیش عنوان شد کانون وکلا از پرداخت مالیات معاف شده است. آیا این یک برد است یا حساسیت زایی در افکار عمومی است که می گویند باز هم رانت خواری شروع شد؟

سرتیپی: اساسا این که بگوییم وکلا مالیات نمی دهند یا نمی خواهند بدهند اشتباه است. اتفاقا وکلا مالیات می دهند زیاد هم می دهند. من نماینده کانون وکلا در هیات های حل اختلاف مالیاتی هستم. وکلا حاضر می شوند، اسناد و مدارک می دهند و دفاع می کنند. ولی مشکل آنها این است که وکلا نمی دانند چطور مالیات را تنظیم کنند.

مگر می شود وکیل نداند چطور مالیات بدهد؟

سرتیپی: بله، جامعه به سمت تخصصی شدن می رود. جامعه وکالت هم استثنا نیست. خیلی از وکلا نمی دانند بر اساس تعرفه چطور مالیات وکالت نامه را تنظیم کنند؟ این اشکال آموزش است. ما در دوره کارآموزی به وکلا چه می گوییم؟ مقداری ریشه ای بحث کنیم. در دوران کارآموزی یک سری جلسات خشک با جنبه تبلایغاتی داریم. افراد می آیند جزء کمیسیون آموزش و کارآموزی شوند تا در دوره بعد عضو هیات مدیره کانون وکلا شوند. همین الان می نشینند معامله می کنند اگر شما به ما رای بدهید دو عضو در کمیسیون کارآموزی به شما می دهیم. اینها را باید در زمان کارآموزی به وکلا یاد بدهیم. کارآموزان به سوی وکیل سرپرست می روند و چه می آموزند؟ دل ما پر از درد است. هیچ نظارتی بر وکیل سرپرست نیست. چه داستانهایی داریم. خود من در سال ۱۳۸۲ کارآموز بودم و خدا را شکر خدمت آقای حمید جنتی بودم که نایب رئیس اسبق کانون وکلا بود وچه خوب آداب وکالت را به ما آموخت. آموزش به وکلا داده نمی شود. متناسب نکردن حق الوکاله پرونده ها را داریم. وقتی شما پرونده ای را می گیرید ۹۰ درصد ذهنتان درگیر آن است. حتی زمان استراحت ذهنتان مشغول است. ما با تمام وجودمان درگیر مردم هستیم. قاطبه وکلا در معرض خطر آسیبهای روانی، جسمی، تهدیدات سازمانی، فردی و حکومتی هستند. چه بگویم از درد زنان وکیل؟

بله، کشته شدن یک وکیل زن را اخیرا در رشت داشتیم.

سرتیپی: متاسفانه همینطور است ولی اگر هم کشته نشوند، هر روز مورد بدترین هجمه های روانی و جسمی و نگاه های آزاردهنده در خیلی جاها هستند. به شدت زنان وکیل در معرض آسیب به عنوان قشر آسیب پذیر جامعه وکالت هستند. کارآموزان در معرض آسیبند. ما چه کرده ایم؟ نمی گویم برویم کلاس خوشنویس یاد بدهیم. اجازه بدهیم وکلا حرفه ای تربیت شوند.

حرفه ای بودن وکیل از دیدگاه شما یعنی چی؟

سرتیپی: حرفه ای بودن یعنی خوب تربیت شوم. یعنی تربیت خوب برای انجام دادن وظایفم دیده باشم. سیاق رفتاری من باید خوب باشد. رفتار باید عالی باشد. رفتار وکیل نباید منفعل یا تهاجمی باشد. باید وکیل هوشیار باشد اطرافش چه می گذرد. وقتی به کتاب بزرگان دنیا مراجعه می کنید که ببینید وکیل را چطور تعریف می کنند می گویند یک حقوق دان باوقاری که نه تنها فرهیخته است، بلکه تجربه های کاری در بستر وجود این آدم کاشته شده و او تبدیل به یک وکیل پخته باوقار شده است. وقتی یک وکیل می نویسد باید بدانند وکیل است، وقتی سخن می گوید باید بدانند او وکیل است، وقتی راه می رود باید شناخته شود. یعنی تشخص حرفه ای دارد. آن موقع است که حرفه وکالت به منزل مقصود رسیده است و می تواند موثر باشد. وکلا بسیار خطرناکند چون اندیشه مند هستند چون اندیشه قانون برای توسعه و عدالت دارند.

نگرش مردم درباره معافیت اخیر کانون وکلا را متوجه هستید چقدر منفی است؟

عزیززاده: باید اول اطلاع رسانی غلط را توضیح داد. مالیات بر درآمد وضع شده و دریافت می شود. وکلا بر اساس درآمد خود مالیات می دهند. اصلا مکانیزم اجباری برای پرداخت مالیات داریم که اگر مالیات ندهیم پروانه مان قابل تمدید نیست. ما درباره کانون وکلا داریم صحبت می کنیم. کانون وکلا اصلا درآمد ندارد. این کانون یک موسسه غیرتجاری غیر انتفاعی است که وظیفه اش سازماندهی صنف وکلا است. بر همین اساس این که آن روزی که برای جایی که درآمدی نداشته مالیات وضع کرده اند، مشکل به وجود آمده است. الان به شرایط درست رسیدیم. اصلا مالیاتی برداشته نشده است. نوع خبر دادن مهم است. کانون وکلا اصلا نباید مالیات می داد چون یک موسسه غیرتجاری غیرانتفاعی است که وظیفه اش امور صنفی وکلاست.

ولی برای مردم حساسیت به وجود آمده است؟

عزیززاده: باید توضیح داد. وکلا مالیات می دهند با اجباری ترین حالت ممکن ولی باید این از کانون وکلا که یک نهاد صنفی غیرانتفاعی و غیرتجاری است متمایز شود. اصلا درآمدی ندارد و پولهایی که می گیرد صرف خود وکلا می شود. وقتی درآمدی ندارد پرداخت مالیات سالبه به انتفاع موضوع است.

صندوق حمایت وکلا تبدیل به مسئله ای پرچالش شده است. از یک سو می گویند پولها بهینه مصرف نمی شود و به حاشیه رفته است. آیا مسیر صندوق حمایت وکلا درست است؟

سرتیپی: یکی از مشکلات ما در کانون وکلا عدم شفاف سازی است. نیاز کانون وکلا ساختمان چند طبقه در سعادت آباد نیست. در هیچ جای دنیا مدیریت اقتصادی یک صندوق، جز در اختیار مدیران مالی نیست. من وکیل چه تجربه و تخصصی درباره مدیریت اقتصادی یک صندوق بازنشستگی دارم؟ مگر از حق الوکاله من کم نمی شود؟ آیا به من طراز صندوق حمایت را می دهند؟ نمی گویند این پول کجاست. نمی گویند با این پول چه می کنند. اصلا بیمه ندارند. صندوق حمایت با دیگر بیمه ها قرارداد می بندند، خودش بیمه ندارد. حالا من ۳۰ سال دیگر بازنشسته بشوم چقدر می دهند؟ این پول کجاست؟ جامعه وکالتی که بیش از ۲۰ هزار نفر قهرند یکی از دلایل قهر این است که نمی دانند پولشان کجاست. صندوق حمایت باید پاسخگو در قبال فرآیندهای مالی و سیاستهای اقتصادی اش باشد. برای کانون وکلا و امکانات رفاهی چه کرده است؟ در کانون وکلا حتی یک مهد کودک برای مادران وکیل نداریم. صندوق حمایت چه می کند؟ آیا مفاصا حساب اینترنتی چاره است؟ این را می دهند تا ما اصلا نرویم و نپرسیم چه می کنند. من قول می دهم اگر انتخاب شوم، اولویت اصلی من تعیین تکلیف صندوق حمایت است.

نظر شما درباره عملکرد صندوق حمایت وکلا چیست؟

عزیززاده: صندوق حمایت با قانون سال ۱۳۵۵ به وجود آمد و در عمل تا سال ۱۳۷۸ اجرایی نشد. من نگران الان صندوق حمایت نیستم چون تقریبا ۳۰ نفر حق بیمه می پردازند و یک نفر بازنشسته است. این تقریبا بی نظیر است و باعث می شود حال صندوق حمایت خوب باشد. ولی ما نمی دانیم پول کجاست. من نگران آن روزی هستم با توجه به شرایط بازنشستگی، این نسبت ۳۰ به یک کمتر و کمتر شود. وقتی من به سن بازنشستگی برسم دیگر اینطور حال صندوق حمایت خوب نیست چون قطعا نسبت ۳۰ به یک برقرار نیست. الان مدیریت صندوق دارای تحصیلات حسابرسی است و برخی از اعضای صندوق هیچ نسبتی به اعداد و ارقام ندارند. فقط با واسطه نزدیکی به یکی از تشکل های کانون با لابی هایی که داشت رای آورد و در حالی که خودشان را آزادی خواه می داند کاری با اعداد ندارند. نگرانی ما روزی است که نسبت ۳۰ به یک کاهش یابد. الان به آن سمت داریم می رویم. تقاضای بازنشستگی وکلا بسیار زیاد شده است. دارد نسبت کوچکتر می شود. شاید به ما که برسد صندوق کارایی چندانی ندارد.

اگر دوست دارید درباره پرونده آقای فریدون توضیحی بدهید می شنویم؟

سرتیپی: درباره پرونده آقای فریدون من سعی کردم مختصر صحبت کنم. تعریفم از وکالت، دفاع از موکل در دادگاه است. قرار نیست افکار عمومی درباره ما قضاوت کند، بلکه قاضی محترم در دادگاه قضاوت می کند. شخصیت وکیل مهم است چون مسیر پرونده را متفاوت می کند. دور بودن از استرس، همراه بودن با قاضی پرونده و نشان دادن این که دغدغه ما رسیدن به عدالت است. این پرونده بسیار چالشی و سخت بود. مهمترین بخش پرونده این بود که به موکل خود و آدمها و شخصیتهای مربوط چه همراه من و چه مقابل من، نشان بدهم ما دور یک میز هستیم بدون درگیری و استرس و هرگونه تهاجم و بدون ملتهب کردن جامعه باید به سمت نیل به حقیقت برویم. نمی خواهم نتیجه این پرونده را مورد قضاوت قرار دهم ولی با همین مکانیزم توانستیم بحرانی ترین پرونده را با کمترین حاشیه مدیریت کنیم. نداشته ایم حکم محکومیت در این سطح صادر شود و ما اعلام کردیم فقط با تلفن مقام اجرا، آماده اجرای حکم هستیم. با تلفن مقام اجرا، موکل من در دادستانی حاضر شد و در نهایت قبل از ظهر در زندان اوین پذیرش شد. اجرای قانون در این کشور هزینه دارد و ما باید هزینه اش را بدهیم. باید به مردم یاد بدهیم رای دادگاه محترم است حتی اگر با آن مخالفیم باید اجرا کنیم. لازم است از رئیس جمهوری صحبت کنم که با سعه صدر و با همه ناراحتی که نسبت به محکومیت برادرش داشت از جایگاه خود به عنوان رئیس جمهور مردم ایران عدول نکرد، پاسدار اجرای قانون بود. نه ممانعت کرد و نه دخالت کرد و اجازه داد نهادهای قانونی وظیفه خود را انجام دهند. از دکتر حسن روحانی به خاطر سعه صدر و شخصیت برجسته شان تشکر می کنم. از موکلم به خاطر صبوری در اجرای قانون هم سپاسگذارم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید