از غیبت روحانی داستان نسازید

    کد خبر :196442

سیدعلی میرفتاح در روزنامه اعتماد نوشت: بعد از اینکه حسن روحانی، با رای قاطع برای بار دوم رییس‌جمهور شد، در پیام پیروزی‌اش هیچ اشاره‌ای به مرحوم هاشمی‌رفسنجانی نکرد. چهار سال قبلش او به تصریح از برادران هم‌کسوتش ناطق نوری و محمد خاتمی نام برده و نقش پررنگ‌ هاشمی رفسنجانی را در باشکوه برگزار شدن انتخابات و پیروزی اعتدال و امید یادآور شده بود.

اگر هاشمی ثبت نام نمی‌کرد، اگر ردصلاحیت نمی‌شد، اگر تمام‌قد از حسن روحانی حمایت نمی‌کرد، معلوم نبود انتخابات و کشور چه مسیری را طی می‌کردند. هرگاه بخواهیم کیاست و سیاست‌ هاشمی را فهرست کنیم و هوشیاری عملگرایانه‌اش را بستاییم بی‌تردید یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری را باید به عنوان یکی از نقطه‌ عطف‌های سیاسی تاریخ بعد از انقلاب مدنظر قرار دهیم.

در واقع بیش از آنچه به چشم می‌آمد و می‌آید، دولت امید و اعتدال پیروزی و شروع به کارش را مدیون شخص هاشمی بود و هست. حتی در دور دوازدهم هم، هاشمی با اینکه اجل امانش نداد، با گفته‌ها و حمایت‌هایش پیروزی حسن روحانی را بیمه کرد و پیش‌ پیش مردم را برای تداوم تدبیر و امید تحریض نمود. برای همین توقع می‌رفت تا در اولین انتخاباتِ بی‌هاشمی، جای خالی او بیشتر حس شود و رجال سیاسی واضح‌تر و صریح‌تر، از او به خیر و نیکی یاد کنند.

حقیقت این است که دنیای سیاست، دنیای تعارف و تشریفات نیست. نباید بگذاریم توقعات خانوادگی و مناسبات فامیلی در رفتارها و گفتارهای سیاسی داخل شوند و فضایی درست شود که عامه مردم سیاستمداران را بر مبنای تظاهرات متعارف قضاوت کنند. اینکه روحانی در پیام پیروزی خردادماه ۹۶ اسم هاشمی را بیاورد یا نیاورد، اگرچه مهم است اما مهم‌تر از آن، تداوم مسیر هاشمی است. طرفداران هاشمی بیشتر از آنکه دنبال نشانه‌های ظاهری بگردند متوقعند که راه هاشمی و سیاست‌های صلح‌طلبانه او- همان سیاستی که تدبیر و اعتدالش نام نهاده‌اند- تداوم یابد نه تکرار اسم او در تعارفات روزمره.

با این همه اما در اولین سالگرد هاشمی، چیزی که بسیار به چشم آمد و ناظران سیاسی به روی هم و به زبان آوردند، غیبت رجال سیاسی و در صدر آنها حسن روحانی بود در کنگره بزرگداشت آیت‌الله. بعضی‌ها این غیبت را نشانه مظلومیت آیت‌الله عنوان کردند و در گفته‌های‌شان، به این و آن طعنه زدند. بعضی‌ها این غیبت را با گلایه‌های خانوادگی درآمیختند و عده‌ای هم آن را سیگنالی تعبیر کردند که خبر از تغییر راه و روش امروز و فردا دارد.

ما چه بخواهیم و چه نخواهیم رفتارهای رجال سیاسی حامل معناهایی خارج از متن‌اند. خیلی‌ها ممکن است به مراسم بروند،‌ یا به دلایلی نروند. این رفتن‌ها و نرفتن‌ها فی‌نفسه اهمیتی ندارد اما وقتی ضمیمه نام رجال بلندپایه شود، آن وقت- خوب یا بد- وجوه نمادین پیدا می‌کند.

درست یا غلط، همین‌که رییس‌جمهور به هر دلیلی در اولین سالگرد آیت‌الله هاشمی شرکت نمی‌کند، سوالی در ذهن ناظران سیاسی پدید می‌آورد که مگر چه اتفاقی افتاده و آیا این نرفتن موضوعی است که باید معنایش را کشف کنیم؟

الان که مشغولم به نوشتن این یادداشت، حرف و حدیث‌ها درباره غایبین کنگره مرحوم هاشمی زیاد است. عده‌ای آن را اگرنه پیش‌پا‌افتاده، موضوعی طبیعی و معمولی می‌دانند و عده‌ای نه. ظاهرا برگزارکنندگان سمینار از دو، سه روز جلوتر می‌دانستند که آقای روحانی نمی‌تواند در این مراسم شرکت کند. بالاخره رییس‌جمهور مشغله‌های فراوانی دارد و طبیعی است که در برنامه‌هایش جابه‌جایی صورت پذیرد و در قرارهایش الاهم فی‌المهم کند. اما با این حال برگزارکنندگان اسم رییس‌جمهور را از فهرست برنامه‌های خود حذف نکردند، سهل است، خواستند از آن خبری بسازند که مورد توجه خبرنگاران قرار گیرد. این خبر منطوی چه معنای سیاسی خاصی است؟

بگذارید واضح‌تر بپرسم حتی اگر غیبت رییس‌جمهور در این مراسم منطوی معنایی نباشد، تاکید توأم با احساسات برگزارکنندگان کنگره باعث شد تا دیگران با آن به‌مثابه یک «مساله» برخورد کنند و بپرسند در سیاست چه اتفاقی افتاد، یا قرار است چه اتفاقی بیفتد که این‌چنین مورد توجه واقع شده. در اولین سالگرد درگذشت آیت‌الله هاشمی، چه پیامی در پس این رفتن‌ها و نرفتن‌ها رد و بدل شده و چرا و چقدر باید آن را جدی گرفت؟ ضمن اینکه آیا با بُلد کردن چنین اخباری از خط و مشی اصلی هاشمی دور نمی‌افتیم؟ به نظرتان او اگر بود با موضوع چطور کنار می‌آمد؟

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید