از ضعف دموکراسی در ایران تا خودروهای گرفتار در میان برف و کولاک: وقتی ناکارآمدی سیستم مدیریتی روی آنتن زنده می رود!

    کد خبر :212740

ضعف دموکراسی باعث می شود شایستگان از مدار مدیریت خارج شوند و ضعیف ترها برای تصدی کرسی های مجلس و دولت رقابت کنند؛ در نتیجه ضعف ها و ضعیف ها دومینو وار ادامه می یابند و کار به جایی می رسد که چند ده سانتی متر برف برایشان می شود بحران!

فردای شبی که هزاران خودرو در جاده ها و بزرگراه های کشور در میان برف و کولاک گرفتار شدند و از حرکت بازماندند، سخنگوی سازمان راهداری در یک تماس مستقیم تلفنی با شبکه خبر سیما در پاسخ به این که چرا وضعیت این گونه است گفت که امروز جلسه بحران سازمان راهداری برگزار شده است. مجری هم از او پرسید که چرا عصر دیروز که برف باریدن گرفت، این جلسه را برگزار نکردید و آن را به امروز واگذاشتید؟

این سؤال و جواب که بر روی آنتن زنده سیما رد و بدل شد، بهانه اولیه نوشتن یادداشت حاضر شد چرا که بر خلاف آن سخنگو و مجری، سؤال من این نیست که چرا جلسه در فلان زمان برگزار شد یا نشد، بلکه این پرسش مطرح است که اساساً چه نیازی به جلسه بوده است؟

مگر نه این است که وظیفه متعارف و همیشگی سازمان راهداری این است که از راه ها مراقبت کند و کارهایی مانند برف روبی و بازکردن مسیرها را انجام دهد؟ آیا انجام یک وظیفه کاملاً معمولی که سال هاست تکرار می شود، نیازی به جلسه دارد؟!
این چه سرطانی است که بر پیکره مدیریتی کشور افتاده که برای عادی ترین مسائل نیز جلسه برگزار می کنند؟

نقطه بحرانی ماجرا نیز این است که بارش 50 – 40 سانتی متر برف در بزرگراه های کشور را “بحران” می نامند؛ آن هم در شرایطی از چند روز قبل، بارش برف سنگین در اغلب نقاط ایران با دقت بالایی پیش بینی شده و معلوم بود که هفته دوم بهمن ماه، با بارش برف آغاز خواهد شد. با این اوصاف، وای از روزی که جاده های اصلی و شهرهای کشور با برف یک متری و دومتری مواجه شوند!

شرم آور تر این که مشکل مسدود شدن جاده ها، فقط در راه های فرعی و روستایی و دور از امکانات به وجود نیامد بلکه در اتوبان تهران – قم و در مسیر پایتخت به فرودگاه بین المللی امام خمینی نیز صدها خودرو در برف متوقف شدند و چون بین خودروها نیز برف انباشته شده بود، عملیات برف روبی هم به مشکل برخورد کرده بود!
سایر بزرگراه ها نیز حال و روز بهتری نداشتند، از جدیدترین بزرگراه استان تهران که پایتخت را به پردیس وصل می کند تا آزادراه تهران-ساوه و قزوین-رشت و کلی مسیر اصلی و اصطلاحاً “شریانی” کشور.
وقتی راه های اصلی کشور و حتی آنهایی که بیخ گوش پرامکانات ترین شهر ایران هستند، به این روز گرفتار می شوند، باید نگران حال مردمی شد که صدها کیلومتر دور از شهرهای بزرگ روزگار می گذرانند و صدایشان هم به جایی نمی رسد.

به گزارش عصر ایران برف اخیر، بحرانی در محیط جغرافیایی کشور نبود که نعمت الهی بود بر سرزمینی که سایه رعب انگیز خشکسالی بر سرش سنگینی می کند؛ این برف، بحران مدیریتی موجود در کشور را بار دیگر برملا کرد.

کشوری که با این همه امکانات و نیروی انسانی، با یک برف چند ده سانتی متری فلج می شود، جاده ها و اتوبان های اصلی اش بسته می شوند، قطارهایش مختل می شوند، بزرگترین فرودگاه بین المللی اش، حتی برای نشستن مسافرانی که پروازهایشان لغو شده است، جایی نداشته باشد و شهرداری پایتختش، این قدر لیاقت از خودش نشان ندهد که شبانه درختان را بتکاند تا هزاران درخت دچار شکستگی نشود، مشخص است که نه فقط مدیریت بحران ندارد، که خود درگیر بحران مدیریت است.
این بی عرضگی عمومی در میان مدیران، به این خاطر از پرده برون افتاد که زیر بارش برف، جایی برای پنهانکاری وجود نداشت؛ نگران کننده تر این است که می دانیم نتایج همین سیستم مدیریتی فشل، در بسیاری از عرضه ها، مانند فرهنگ، آموزش، علوم و فناوری، اخلاق، سرمایه اجتماعی، زیرساخت های اقتصادی، سیاست خارجی و … در کوتاه مدت عیان نمی شود و وقتی خود را بروز می دهد که کار از کار گذشته و کشور، دهها سال از دنیا و حتی همسایگانش عقب مانده است.

در کشوری که داعیه دموکراسی دارد، ریشه همه این نابسامانی ها، ضعف در همین دموکراسی است که باعث می شود شایستگان از مدار مدیریت خارج شوند و ضعیف ترها برای تصدی کرسی های مجلس و دولت رقابت کنند؛ نتیجه اش هم همین می شود که می بینیم: ضعف ها و ضعیف ها دومینو وار ادامه می یابند و کار به جایی می رسد که چند ده سانتی متر برف پیش بینی شده در فصل زمستان برایشان می شود بحران!

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید