تأملی بر دو رویداد مشابه به فاصله چند روز؛

از شوش فرعی تا شوش اصلی؛ هیچ میراثی ارزش حفظ ندارد!

    کد خبر :456555

هجوم شبانه لودر‌های شهرداری به بخشی از بافت تاریخی این دیار برای احداث پروژه راهسازی، آن هم در شرایطی که مجوز این کار از میراث فرهنگی دریافت نشده بود و «تعویض پل روگذر شوش ـ اندیمشک و تبدیل آن به زیرگذر»، پروژه‌ای غیرقانونی محسوب می‌شد؛ اتفاقی غیرقانونی که اگر ترس از تبعات آن هم مطرح بود، هیچ دستوری نمی توانست شروع کننده آن باشد.

آیا می‌شود همه آثار و بنا‌های تاریخی را حفظ کرد؟ آن دسته از بنا‌هایی که ارزش تاریخی دارند، اما مالک شخصی دارند چه؟ تکلیف آثار تاریخی‌ که برای نیل به توسعه، ناگزیر از دخل و تصرف در آن‌ها به نظر می‌رسیم، چیست؟
این‌ها تنها گوشه‌ای از پرسش هایی هستند که هر بار خبری از دخل و تصرف در بنا‌های تاریخی و میراث گرانسنگ کشورمان منتشر می‌شود، مطرح می‌شوند و ابهام آفرینی می‌کنند؛ میراثی که نمونه‌های مشابه آن در دیگر کشورها، به دقت نگاهداری و به ابزار تولید ثروت به واسطه گردشگری تبدیل می‌شوند، اما گاه در کشورمان نصیبی بیش از تخریب شبانه ندارند!
درست مانند اتفاقی که دو شب پیش در محوطه باستانی و ثبت جهانی شده شوش در خوزستان افتاد؛ هجوم شبانه لودر‌های شهرداری به بخشی از بافت تاریخی این دیار برای احداث پروژه راهسازی؛ آن هم در شرایطی که مجوز این کار از میراث فرهنگی دریافت نشده بود و «تعویض پل روگذر شوش ـ اندیمشک و تبدیل آن به زیرگذر»، پروژه‌ای غیرقانونی محسوب می‌شد.
اتفاقی که هرچند غیرقانونی بود، عملیات اجرایی برای تحقق آن کلید خورد تا مشخص شود، چقدر تخریب میراث در کشورمان ساده و دم دستی است؛ تخریبی که ظاهرا کسی نگران تبعات آن نیست که اگر این گونه بود، حتی دستور شهرداری شوش برای آغاز این پروژه غیرمجاز نیز نمی‌توانست به شروع آن منجر شود و رانندگان ماشین آلات راهسازی و دیگر افراد حاضر در پروژه از عواقب کار بیمناک می‌شدند.
البته پروژه شوش در نهایت در زمان کوتاهی با اطلاع استاندار از ماجرا و صدور دستور توقف عملیات اجرایی از مرکز استان متوقف شد، ولی ابهامات پیرامون آن رفع نشده و این توقف نیز، توقف دائمی نخواهد بود، به ویژه اگر بدانیم از دید مدیران شهری شوش، توسعه شهری بدون دست بردن به برخی بخش‌های بافت شهر ممکن نیست و بسیاری از مردم این دیار نیز با ایشان هم عقیده اند.
مردمانی که میان استدلال‌های مطرح توسط دو طرف که بخشی از آن‌ها بر ضرورت توسعه گردشگری و رونق اقتصادی شهر تأکید دارند و معتقدند که تعویض روگذر با زیرگذر ضروری است و بخش دیگر که تأکید دارند اجرای این پروژه و پروزه‌های مشابه، به ثبت جهانی شوش آسیب می‌زند و بر گردشگری و توسعه شهر اثر معکوس دارد، گیر افتاده‌اند و نمی‌دانند چاره چیست.
کشمکشی ریشه‌ای و اساسی که بروز و نمود آن، اجرای پروژه‌ای است که غیرقانونی است و به این دلیل شبانه آغاز می‌شود تا پیش از بروز ممانعت ها، کار را تا حدی یکسره کند و البته با واکنش سریع طیف دیگر، ناکام می‌ماند. کشمکشی که با این اقدام بسیار بزرگ‌تر می‌شود تا نتیجه آن برای مردم، اتلاف سرمایه‌های مادی و معنوی شان در یک نبرد فرسایشی باشد. نبردی که حالا دیگر شروع شده، چون شنیده می‌شود که میراث از شهرداری شکایت کرده است و خدا می‌داند فرجام این شکایت چه خواهد بود.
اما آیا همیشه اوضاع به مانند شوش پیش می‌رود و شکل گیری دعوا‌های طولانی مدت و فرسایشی، به دوام آثار و ابنیه تاریخی منجر می‌شود و قاضی و قانون تکلیف را مشخص می‌کنند؟ نیم نگاهی کوتاه به اخبار، کافی است تا دریابیم پاسخ این پرسش منفی است و گاه برخی آثار تاریخی، پیش از آنکه کسی بفهمد و بخواهد درباره آن موضع گیری کند، از میان برداشته می‌شوند.

به گزارش «تابناک»؛ درست مثل اتفاقی که چند روز پیش در شوش فرعی رخ داد. در محله شوش در جنوب تهران که نامش را از شوش باستانی در خوزستان وام گرفته، اما اوضاعش دست کمی از آن ندارد و چه بسا به جهاتی وخیم‌تر هم هست. محله‌ای که هرچند از قدیمی‌ترین محلات تهران است، با آسیب‌ها و زشتی هایش شهره عام و خاص شده و به همین دلیل، کمتر کسی می‌داند چه بنا‌های ارزشمندی در بطن آن وجود داشته که حالا غیب شده و به خاطرات پیوسته‌اند.
امثال عمارت «بنگاه فرد شیشه و یزدگرد» که شب یلدای اخیر لودر‌ها به جانش افتادند؛ بنایی قجری که تخریب آن همزمان با پخش سریالی که با روایت تاریخی از این دوره، توجه‌ها را به زندگی ایرانیان در آن دوره جلب کرده، پارادوکس معنادار و تلخی دارد. رویدادی که با چندین روز دیرکرد، تازه با واکنش شورای شهر روبه رو شده است.
رویدادی که درست بیخ گوش سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و همه دولتمردان و نمایندگان مجلس رخ داده، اما واکنش خاصی به دنبال نداشته است. اتفاقاتی که از فرط تکرار، عادی و روزمره شده‌اند و در نتیجه اقدامی برای پایان دادن به آن‌ها صورت نمی‌گیرد.
چرخه‌ای معیوب که کمی بعد با تخریب میراثی دیگر خودنمایی می‌کند، برخی واکنش‌ها را سبب ساز می‌شود و باز از یاد‌ها می‌رود تا رویدادی دیگر دوباره مطرح شود. چرخه ای که ظاهرا بر اساس تکرار مدام آن چاره ای نداریم جز اینکه بپذیریم هیچ میراثی در کشورمان وجود ندارد که ارزش تخریب نشدن نداشته باشد که اگر این گونه بود، برای مقابله با آن اقدامی صورت می‌گرفت!

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید