از توران میرهادی تا مقابله با داعش
شهرام اقبالزاده با اشاره به تفکر و مشی توران میرهادی میگوید: تنها راه ریشهای درازمدت مبارزه با داعش نه تفنگ، بلکه فرهنگ است.
بیست و پنجم خرداد نخستین زادروز توران میرهادی در غیاب اوست؛ بانوی نویسنده، یکی از بنیانگذاران شورای کتاب کودک و مدیر مدرسه فرهاد. نودمین زادروز توران میرهادی، نویسنده و فعال فرهنگی در شرایطی فرارسیده که این شخصیت دیگر در میان ما نیست.
شهرام اقبالزاده منتقد ادبی و مترجم با اشاره به همزمانی اولین مجمع عمومی شورای کتاب کودک پس از شیمیدرمانیاش (تیرماه ۹۲) با پیدایش مقوله داعش در سطح جهانی تاکید کرد: توران میرهادی معتقد بود آموزش و پرورش قلب و مغز هر نظام اجتماعی است، و بر همین اساس تنها راه ریشهای درازمدت مبارزه با داعش نه تفنگ بلکه فرهنگ است.
او با یادآوری اولین مجمع عمومی شورای کتاب کودک در آن زمان گفت: در این مجمع عمومی شورای کتاب کودک که با حضور استادان بزرگم زندهیاد توران میرهادی، نوشآفرین انصاری، زندهیاد یحیی مافی و پیشکسوتان و همکاران شورایی برگزار شده بود متاثر از آموختههایم از این فرزانگان، راه ریشهای درازمدت مبارزه با تروریسم را نه در تفنگ بلکه در فرهنگ دانستم؛ یعنی تبلیغ و ترویج فرهنگ دموکراتیک به صورت بنیادین و از کودکی. باید به کودکان کتاب بدهیم تا بیاموزند راه سخن گفتن و حل مشکلات، زبان تفنگ نیست، بلکه فرهنگ گفت و شنود است.
اقبالزاده تاکید کرد: این راهی است که توران میرهادی و یاران و رهروانش پرچم آن را برافراشتهاند و آن را هرگز بر زمین نخواهند گذاشت. داعش و تروریسم محصول فقر اقتصادی و فرهنگی و آموزش و پرورش ناکارآمد و نابسنده و فقدان دموکراسی در جوامع عقبمانده و سیاستهای منفعتجویانه انحصارات نفتی و تسلیحاتی است که بهجای تامین و تدارک امکانات آموزشی و احداث کتابخانه، اسلحه به خاورمیانه میفرستند و پادگان بنا میکنند. منافع رژیمهای ارتجاعی و استبدادی منطقه هم در همین است. راهی که هیتلر و آموزش و پرورش نازیستی و فاشیستی پرچمدار آن بود. بینش و روشی که ملت برتر، مذهب برتر و فرد برتر را تبلیغ و ترویج میکند. سیاستی که به نام رقابت تنها در پی سود بیشتر و مصالح عالیه این یا آن نظام و دستهبندی انسانها، زمینه را برای طرد و حذف و خشونت و جنگ فراهم میسازد.
این منتقد ادبی تصریح کرد: به راستی ملاله دختر نوجوان پاکستانی برنده جایزه نوبل صلح چه بجا گفت: چگونه میتوانید کرور کرور اسحله به خاورمیانه بفرستید اما امکانات آموزشی و کتاب نه؟! راه میرهادی بر مدار اخلاق و مدارا و صلح و دگرخواهی و عشق به انسان میچرخید. او الگویی امروزی و نمود مکارم اخلاق بود.
اقبالزاده توران میرهادی را بزرگبانوی فرهنگ، مادر ادبیات کودک، بنیانگذار شورای کتاب کودک و بانی نگارش معتبرترین فرهنگنامه کودکان و نوجوانان ایران خواند و با طرح این سوال که چگونه تفنگ جای فرهنگ را میگیرد، گفت: در این زمانه آکنده از خشم و خشونت و وحشت، به قول نیما “یاد بعضی نفرات، روشنم میدارد”؛ یکی از این نفرات میرهادی بزرگ است، سالهاست که با بهرهگیری از آموزههای بانوی فرهنگساز توران میرهادی عمرم را وقف ادبیات کودک و ترویج و تبلیغ کتابخوانی کردهام؛ استادی که به شاگردیاش میبالم، استادی که به ما چگونگی کار با کودکان و نوجوانان را بر مدار کتاب و کتابخوانی آموخت، استادی که روش و منش مرا اصلاح کرد و شکیبایی و پایداری و ایستادگی در برابر کوه مشکلات و کار آهسته و پیوسته را به شاگردانش آموخت. کسی که رهنمودش به ما این بود “از غمهای بزرگ، کار بزرگ بسازید.”
او افزود: میرهادی کسی بود که تیرباران همسرش سرگرد جعفر وکیلی – که کاش نامههای زندان این مرد بزرگ بازنشر میشد تا مشخص میشد چرا جنبشها و خیزشهای فداکارانه مردم ایران همواره ناکام میماند (جعفر وکیلی در چند نامه واپسین روزهای زندگی کوتاهش به روشنی نشان میدهد که نه فقط استبداد و نبود دموکراسی در قلمرو کلان که بینش و روشهای غیردموکراتیک در قلمرو تشکیلاتی نیروهای اپوزیسیون و منش جاهطلبانه و باندبازی و دستهبندی و دسیسهچینی، آفت بزرگ این جنبشهاست) -، جوانمرگی برادرش فرهاد، غرق شدن فرزندش در سیل، آن هم پیش چشمانش، سرطان و مرگ همسر دومش محسن خمارلو در میانسالی و… همه را تاب آورد و زانو خم نکرد و چون کوه استوار ایستاد.
این مترجم تاکید کرد: توران میرهادی که از نیروهای سیاسی موجود سرخورده و ناامید شده بود، در پی راهی بود که دانش امروزین را با فرهنگ دموکراتیک و بینش و روش آموزش خلاق مشارکتی و غیررقابتی به نسل جدید منتقل کند. از این رو مدرسه فرهاد را پی نهاد و الگویی کارآمد را پیش چشم دیگران قرار داد. به این هم بسنده نکرد و در سال ۱۳۴۱ با جمعی از پیشروان آموزش و پرورش نوین، شورای کتاب کودک را بنا نهاد، که بیش از ۵۰ سال فعالیت درخشان و راهگشا را در کارنامه خود دارد.