ازدواج؛ شرط دختر جوان برای پس‌گرفتن شکایت تعرض

    کد خبر :751311

رسیدگی به این پرونده از یک‌سال قبل با شکایت دختری جوان که مدعی بود از سوی جوانی به نام حسن مورد تعرض قرار گرفته آغاز شد.

او در توضیح ماجرا به مأموران گفت: یک سال قبل در یک میهمانی با این پسر جوان آشنا شدم. در ابتدای آشنایی‌مان او خودش را فردی معتقد و با اخلاق نشان می‌داد به همین خاطر وقتی به من پیشنهاد دوستی داد، پذیرفتم.

به من و دوستانش گفته بود که با افراد بانفوذی ارتباط دارد و به همین خاطر هم در کارهای اقتصادی موفق بوده و ثروت زیادی دارد. همچنین متوجه شدم که او به واسطه روابط خاصی که دارد توانسته پیمانکار سرویس چند مدرسه خصوصی در تهران شود که دانش‌آموزان آن اغلب از خانواده‌های خاص و با نفوذ هستند و از این طریق پول زیادی به دست آورده بود.

چند وقتی از دوستی ما گذشت و من کاملاً به او اعتماد کرده بودم که یک‌بار من را برای صرف شام به خانه‌اش دعوت کرد و من هم برای آنکه مشکلی پیش نیاید به همراه یکی از دوستانم به خانه‌اش رفتم. چند دقیقه‌ای از حضور ما نگذشته بود که مادر حسن تماس گرفت و گفت یکی از اقوام‌شان فوت کرده و از او خواست تا خیلی زود به آنجا برود.

من هم همان موقع به وی گفتم که ما می‌رویم تا تو به کارت برسی اما او قبول نکرد و گفت شما بمانید تا من برگردم. ما شام خوردیم و او هم به خانه مادرش رفت. چند ساعت بعد دوستم گفت باید به خانه برگردد اما من چون قول داده بودم بمانم تا حسن برگردد به انتظار او ماندم. اما وقتی حسن آمد به زور مرا مورد تعرض قرار داد.

از ناراحتی داشتم سکته می‌کردم اما حسن گفت که مرا دوست دارد و می‌خواهد با من ازدواج کند و با این ترفند که خیلی زود به خواستگاری‌ام می‌آید مرا آرام کرد. فردای آن روز در اولین فرصت موضوع خواستگاری را به خانواده‌ام گفتم و منتظر بودیم که او روز خواستگاری را معین کند اما به یک‌باره رفتار او با من تغییر کرد و گفت که دیگر تمایلی به ادامه ارتباط با من ندارد.

خیلی حالم بد شده بود تا مدت‌ها پاسخ تماس‌هایم را نمی‌داد تا اینکه بعد از چند بار تماس گفت که به سفر رفته و وقتی برگشت با من تماس می‌گیرد. با اینکه منتظر تماسش بودم اما دلم آرام و قرار نداشت و برای اینکه مطمئن شوم به سفر رفته به خانه‌اش رفتم که دیدم ماجرای سفر دروغ بوده و در خانه‌اش میهمانی گرفته است.

همان موقع زنگ خانه‌اش را زدم او وقتی من را دید شروع به داد و فریاد کرد و با اعتراض گفت که دیگر من را نمی‌خواهد و نباید مزاحمش شوم و من هم همان موقع با پلیس تماس گرفتم. البته حسن در پاسخ به این شکایت من گفت که آنقدر نفوذ دارد که شکایتم راه به جایی نمی‌برد و وقتی هم مأموران کلانتری به محل آمدند عنوان کردند که چون حکم ورود به منزل ندارند باید در کلانتری شکایتم را مطرح کنم.

وی در ادامه ماجرا افزود: چند روز بعد متوجه شدم حسن با دختر دیگری دوست شده و همان موقع به یقین رسیدم که او با اغفالم فقط خواسته سوء‌استفاده کند بنابراین تصمیم گرفتم شکایتم را پیگیری کنم. او آینده من را خراب کرد و موجب شد تا خانواده‌ام دیگر به من اعتماد نداشته باشند.

با توجه به اینکه پرونده با اتهام تعرض ثبت شده بود، شعبه 12 دادگاه کیفری استان تهران مسئول رسیدگی به آن شد و متهم احضار و نازنین به پزشکی قانونی معرفی شد. متهم در بازجویی اولیه ادعا کرد: هیچ رابطه‌ای با نازنین نداشته‌ام و اتهام‌های مطرح شده را قبول ندارم. من قصد داشتم با این دختر ازدواج کنم اما بعد از مدتی متوجه شدم که اخلاقمان به هم نمی‌خورد به همین خاطر تلاش کردم که ارتباطمان را قطع کنم که او دست به شکایت زد.

در ادامه نازنین که متوجه شد متهم قضیه را انکار کرده با ارائه مشخصات داخلی خانه وی به مأموران صحت ادعایش را ثابت کرد و متهم ناچار شد اعتراف کند و به مأموران گفت: آن روز نازنین را به خانه‌ام دعوت کردم و با تلفن مادرم مجبور شدم چند ساعتی بیرون از خانه‌ام بروم. چون نازنین به خانواده‌اش گفته بود که شب در خانه یکی از دوستانش می‌ماند نمی‌توانست به خانه خودشان برود به همین خاطر به او گفتم در خانه من بماند تا برگردم با این شرط که ارتباطی با هم نداشته باشیم.

از سوی دیگر پزشکی قانونی پس از معاینه شاکی اعلام کرد که رابطه برقرار شده است و در دادگاه هم مستندات نشان داد که حسن اظهاراتش دروغ بوده و با نازنین ارتباط داشته است.

با مشخص شدن این موضوع حسن بازداشت شد اما او در تلاش بود تا از شاکی رضایت بگیرد که نازنین عنوان کرد فقط زمانی رضایت می‌دهد که متهم با او ازدواج کند. در ادامه متهم به زندان منتقل شد تا حکم او از سوی قضات دادگاه صادر شود.

منبع: ایران

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید