ارزیابی نشریه فارن افرز از آینده برجام؛ دخیل کردن امارات و عربستان در توافق هسته ای یک اشتباه ویرانگر است

    کد خبر :788297

نشریه «فارن افرز» در یادداشتی با عنوان «مشکل واقعی منطقه‌ای با توافق ایران» به بررسی موضع بازیگران منطقه نسبت به توافق هسته‌ای ایران و قدرت‌های بزرگ و سیاست‌هایی که آمریکا باید برای کنترل متحدان خود در پیش گیرد، پرداخته است.

«بازتاب»؛ آرش صفار – نویسنده یادداشت، «تریتا پارسی»، رئیس پیشین «شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک)» با بیان اینکه عربستان و امارات که در کنار اسرائیل تنها مخالفان توافق هسته‌ای ایران و 1+5 هستند، اصرار به مشارکت در مذاکرات برای بازگشت آمریکا به برجام دارند، بر این موضوع تأکید می‌کند که از نظر این دو کشور، مشارکت آن‌ها در مذاکرات، نقص اصلی توافق، یعنی شکست در مهار سیاست منطقه‌ای ایران را بر طرف کند.

با این وجود، واقعیت این است که دو کشور خلیج فارس بیش‌تر مایل به باقی ماندن دشمنی ایران و آمریکا هستند تا تقویت توافق هسته‌ای. در سال 2015 که ایران و کشورهای 1+5 مشغول مذاکره بودند، عربستان و امارات نقش مخربی ایفا و تلاش کردند تا تنش‌ها را افزایش دهند؛ هدف آن‌ها از این اقدام، اطمینان یافتن از مشارکت فعال ایالات متحده در تأمین امنیت آن‌ها بود؛ بنابراین بایدن اگر می‌خواهد این دو بازیگر، متحدان سودمندی در مذاکرات این کشور با ایران باشند، باید ترجیحات آن‌ها را تغییر دهد.

به باور نویسنده این در حالی است که امروز، ابوظبی، ریاض -و اسرائیل- تأکید دارند که برجام باید موضوع برنامه موشکی و سیاست منطقه‌ای را نیز در بر گیرد، در سال 2015 خواهان این بودند که دولت باراک اوباما در غیاب آن‌ها، در خصوص منازعات منطقه‌ای با ایران گفتگو نکند. اسرائیل هم با نگرانی از مصالحه واشنگتن با تهران در موضوع هسته‌ای، در برابر امتیازات منطقه‌ای، شدیدا با گسترش دستور کار مذاکرات 2015 مخالف بود؛ حالا هر سه مدعی هستند که نقص اصلی توافق، نپرداختن به برنامه موشکی و سیاست منطقه‌ای ایران بوده است.

هیچ یک از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در مورد محدودیت‌های برنامه‌ای هسته‌ای ایران، همچون تعداد سانتریفیوژها با دولت اوباما مذاکره نکردند، بلکه مسئله آن‌ها در گفتگو با مقا‌م‌های آمریکایی این بود که «شما چگونه می‌توانید با این رژیم، توافق کنید؟». اگر ریاض مجبور به انتخاب بود، یک ایران منزوی دارای سلاح هسته‌ای را به یک ایران به لحاظ بین‌المللی پذیرفته شده فاقد سلاح هسته‌ای، ترجیح می‌داد.

تریتا پارسی معتقد است هنگامی که چند ماه پس از برجام، دولت اوباما با دعوت ایران به نشست ژنو، نقش ایران در سوریه را به رسمیت شناخت، عربستان روی خوشی به مذاکرات منطقه‌ای نشان نداد و در نشست ژنو شرکت نکرد؛ تنها پس از گفتگوی مستقیم اوباما با پادشاه سعودی و تأکید او در یک مصاحبه مبنی بر اینکه کشورهای خلیج فارس باید منطقه را با ایران شریک شوند، عربستان با شرکت در نشست ژنو موافقت کرد.

ریاض به همراه ابوظبی و تل‌آویو، از اقدام دونالد ترامپ برای خروج از توافق هسته‌ای و اعمال فشار حداکثری بر ایران حمایت کرد؛ فشار حداکثری به اهداف عربستان سعودی کمک کرد، به این دلیل ساده که که این سیاست دشمنی را بین ایالات متحده و ایران را به اوج رساند. تا زمانی که ایالات متحده و ایران یکدیگر را دشمن بدانند، واشنگتن تعهد نظامی خود را در خاورمیانه حفظ خواهد کرد. این تعهد یک چتر امنیتی است که عربستان سعودی، امارات و اسرائیل به آن وابسته هستند؛ تا زمانی که ایالات متحده برای مهار نفوذ سیاسی ایران و تضعیف اقتصاد آن تلاش کند، توازن منطقه‌ای به طور مصنوعی به نفع این بازیگران خواهد بود؛ چیزی که این کشورها، خود قادر به تحقق آن نیستند.

با توجه به اینکه متحدان آمریکا، خواهان تداوم دشمنی ایران و ایالات متحده هستند، وارد کردن آن‌ها به مذاکرات هسته‌ای، اشتباه ویرانگری است که مطمئنا به مسیر دیپلماسی پایان می‌دهد. از سوی دیگر، دولت بایدن در پی مذاکراتی در مورد امنیت خلیج فارس است که بدون مشارکت عربستان و امارات، بی‌معنی است؛ بنابراین او باید به دنبال راهی برای درگیر کردن ایران و سایر کشورهای خلیج فارس در مذارکراتی سازنده در مورد موضوعات خلیج فارسی باشد. ایالات متحده باید سه متحد خود را از این تصور باطل خارج کند که آن‌ها می‌توانند نگرانی‌های خود از رفتار ایران را در دستور کار مذاکرات قرار دهند، بدون اینکه سیاست‌های خودشان بخشی از این دستور کار باشد.

به گفته نویسنده شاید عربستان و امارات نگرانی‌های مشروعی در مورد سیاست‌های ایران همچون حمایت تهران از بشار اسد، جنبش حوثی و بازیگران غیردولتی در سطح منطقه داشته باشند، اما نباید فراموش کرد که تهران هم از سیاست‌های امارات و عربستان همچون حمایت مالی و تسلیحاتی از شبه‌نظامیان، تبلیغ وهابیت و خریدهای کلان تسلیحاتی این دو و اسرائیل نگران است. اگر ابوظبی و ریاض حاضر به مصالحه بر سر این موضوعات نباشند، منطقه در بن‌بست کنونی خود باقی خواهد ماند.

نویسنده فارن افز اینطور جمع بندی می کند که مادامی که دو کشور عضو شورای همکاری از اراده آمریکا برای تداوم سلطه نظامی بر خلیج فارس مطمئن باشند، انگیزه چندانی برای ورود به یک مذاکره سازنده، حول موضوعات منطقه‌ای را نخواهند داشت. موفقیت چنین مذاکراتی نه تنها به آمریکا فرصت کاهش حضور نظامی در خلیج فارس را می‌دهد، بلکه احتمالا منجر به کاهش فروش تسلیحات به عربستان و امارات خواهد شد؛ چیزی که دو کشور خواهان آن نیستند. آن‌ها ترجیح می‌دهند در حالی که ایران و آمریکا در یک منازعه همیشگی درگیر هستند، از چتر حمایتی آمریکا برخوردار باشند.

برای رسیدن به یک صلح منطقه‌ای، ایالات متحده باید تصمیمی جدی بگیرد و گام‌های پراهمیتی بردارد. درگیری عمیق آمریکا در خلیج فارس در افکار عمومی این کشور، شدیدا زیر سوال رفته است. وزیر خارجه، آنتونی بلینکن و وزیر دفاع، لوید آستین باید به زودی یک سند بررسی وضعیت جهان را منتشر کنند که بی‌شک نشان خواهد داد که اهمیت استراتژیک خلیج فارس به شدت کاهش یافته است؛ این امر توجیه هزینه‌های حفظ سلطه نظامی بر این منطقه را غیرممکن می‌سازد.

برای اینکه عربستان و امارات نقش مخربی در گفتگوهای منطقه‌ای ایفا نکنند، لازم است ایالات متحده تردیدها در مورد پایان دوره هژمونی نظامی خود بر خلیج فارس را از بین ببرد. تنها در این شرایط ابوظبی و ریاض به این نتیجه خواهند رسید که ورود به دیپلماسی منطقه‌ای بهترین انتخاب آن‌ها است.

با توجه به یادداشت فارن افرز، به نظر می‌رسد تلاش‌های عربستان و امارات برای دخیل کردن ملاحظات خود در مذاکرات احیای برجام، نه با هدف ایجاد بسترهای لازم برای تحقق سازوکارهای منطقه‌ای حل‌وفصل و مدیریت اختلافات، بلکه با قصد ناممکن ساختن هرگونه توافق ایران و آمریکا است تا از این طریق زمینه برای آنچه «موازنه مصنوعی» منطقه‌ای نامیده شده است، مهیا شود.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید