اتحاد پرحاشیه؛ چرا شراکت تاریخی ترامپ و ایلان ماسک شکست خورد؟

بازتاب– در ماههای اخیر، فضای سیاسی واشنگتن شاهد یکی از عجیبترین و پرچالشترین روابط قدرت در تاریخ مدرن آمریکا بوده است؛ روابطی میان دونالد ترامپ، رئیسجمهور پرحاشیه، و ایلان ماسک، میلیاردر نوآور که با نفوذ بیسابقهاش به ساختار دولت راه یافته بود. این اتحاد، هرچند با وعدههایی بلندپروازانه آغاز شد، اما با انبوهی از پرسشها، تردیدها و در نهایت، ترکخوردگیها به پایان رسید.
آغاز همکاری: وعدههای بزرگ، انتظارات عظیم
به نوشته والاستریتژورنال؛ همه چیز با حمایت مالی سنگین ایلان ماسک از کمپین ترامپ در انتخابات آغاز شد؛ مبلغی نزدیک به ۳۰۰ میلیون دلار که راه را برای بازگشت ترامپ به کاخ سفید هموار کرد. در قبال این حمایت، ماسک امتیازات ویژهای از جمله دسترسی مستقیم به عالیترین سطوح دولت و راهاندازی «وزارت بهرهوری دولت» (دوج) به دست آورد؛ نهادی که قرار بود با رویکردی فناورانه و ساختارشکن، هزینههای فدرال را تا هزار میلیارد دلار کاهش دهد.
در ماههای نخست، این اتحاد ظاهری با جلسات شبانه، مشاورههای اختصاصی، و شامهای پرشور در باشگاه ترامپ تقویت شد. هر دو طرف، از هوش و انرژی یکدیگر تمجید میکردند. ترامپ در محافل خصوصی بارها درباره ماسک گفت: «نیمی نابغه است و نیمی بچه!» و حتی گاهی این نسبت را تا ۹۰ درصد نبوغ افزایش داد. اما همین شوخیها و تفاوتهای شخصیتی، بذر اختلاف را در دل روابطشان کاشت.
عملکرد پرتنش؛ از اتاق بیضی تا میدان نبرد سیاست خارجی
طولی نکشید که وعدههای ماسک با واقعیت سخت دولتداری برخورد کرد. اقدامات رادیکال و گاه بدون هماهنگی او، مانند اخراج دستهجمعی کارکنان یا درخواست دادههای حساس از سازمانها، بسیاری از مقامات ارشد کاخ سفید را غافلگیر و گاه خشمگین کرد. به گفته منابع آگاه، برخی مشاوران ترامپ حتی از طریق رسانهها متوجه اقدامات وزارت ماسک میشدند. این شیوه مدیریتی باعث شد خود ترامپ مستقیماً از رئیس دفترش، سوزی وایلز، بخواهد کنترل بیشتری بر فعالیتهای ماسک اعمال کند.
در برخی جلسات کابینه، ماسک بیپرده وزرا و مشاوران را به ناآگاهی از مشکلات و فشارهای اقتصادی خود متهم کرد و آشکارا از تأثیر تصمیمات دولتی بر کسبوکارهایش گلایه نمود. اختلافنظرها به حوزه سیاست خارجی هم کشیده شد، تا جایی که ماسک از تصمیمات کلیدی مرتبط با خاورمیانه یا قراردادهای حساس فناوری، ابراز نارضایتی و حتی اعتراض رسمی کرد.
بحرانهای متوالی؛ از شکستهای تجاری تا تنشهای رسانهای
در همین دوره، شرکتهای ماسک نیز با چالشهای جدی روبهرو شدند؛ سقوط ۷۱ درصدی سود تسلا در سهماهه نخست سال، انفجار موشک اسپیساکس، و انتقادهای شدید سهامداران، فشار سنگینی بر ماسک وارد آورد. او در جلسات خصوصی تصریح کرد: «حضورم در دولت فشار مضاعفی بر من و شرکتهایم وارد کرده، وقت آن است که فشار را کم کنم.» همین موضوع در نهایت به استعفای ناگهانی ماسک منجر شد؛ استعفایی که ترامپ از طریق پست شبکههای اجتماعی از آن مطلع شد – همان روشی که پیشتر خود او برای اعلام خبرهای بزرگ ترجیح میداد.
برخوردها و جدلهای پرحاشیه
دوران همکاری، مملو از برخوردها و کشمکشهای رسانهای بود. از جمله زمانی که ماسک در شبکه اجتماعی، سناتور تاد یانگ را «عروسک دولت پنهان» نامید و مشاوران ترامپ را در آستانه بحران قرار داد. فشارها تا حدی بود که جیدی ونس، معاون رئیسجمهور، ناچار شد مستقیماً با ماسک تماس بگیرد و او را به آرامش دعوت کند.
درگیریهای ماسک با برخی اعضای کابینه – از جمله انتقادات تندش به پیتر ناوارو (که او را «احمق» و «کمهوشتر از یک گونی آجر» خواند) – باعث حیرت حتی خود ترامپ شد. اختلاف بر سر حمایت از نامزد دیوان عالی ویسکانسین، رودررویی ماسک با وزیر حملونقل بر سر سیاستهای ترافیک هوایی، و اختلاف با مارکو روبیو پس از کاهش گسترده نیروها، فقط بخشی از تنشهایی بود که تیم ترامپ با آن مواجه شد.
ساختار قدرت و رقابتهای درونسازمانی
در پشت صحنه، روابط نزدیک ماسک با کیتی میلر، دستیار ارشدش، و همسرش استفن میلر، کانون بحثهای دیگری بود. میلرها – که خارج از محیط کاری نیز با ماسک معاشرت داشتند – بارها از جانب ماسک سخن میگفتند و این موضوع، باعث نارضایتی دیگر مشاوران کاخ سفید شده بود.
در مقاطعی، وزرای کابینه از تصمیمات یکجانبه ماسک شاکی شدند؛ مانند زمانی که بدون هماهنگی با سایر اعضا، تعدیل نیروهای گستردهای در «آژانس توسعه بینالمللی» انجام داد. مارکو روبیو آشکارا خواستار کنترل کامل بر سازمانش شد و وزیر حملونقل نیز بر سر سیاستهای منابع انسانی با ماسک درگیر شد.
پشت پرده اختلافات؛ چالشهای سیاستگذاری کلان
یکی از جدیترین اختلافات به تصمیم دولت درباره وضع تعرفههای اقتصادی موسوم به «روز آزادی» برمیگشت. ماسک در این باره شدیداً ابراز نگرانی کرد و در پشت صحنه، از مدیران شرکتهای بزرگ خواست تا ترامپ را از این تصمیم منصرف کنند. او با برخی مشاوران رئیسجمهور نیز تماس گرفت و مدعی شد ترامپ مشاورههای اشتباهی دریافت میکند. اما مشاوران به او پاسخ دادند که رئیسجمهور مصمم است مسیر خود را ادامه دهد.
واکنش ترامپ به برخی اقدامات ماسک، گاه بسیار تند بود. مثلاً وقتی فهمید ماسک بدون هماهنگی، جلسه محرمانهای با پنتاگون درباره چین داشته است، آن را نوعی «تعارض منافع» دانست و به اطرافیانش هشدار داد که نباید شخصی با قراردادهای سنگین دولتی، چنین نقش فعالی در پنتاگون داشته باشد.
خداحافظی تدریجی؛ فروکش یک اتحاد پرآشوب
در ماههای پایانی همکاری، حضور ماسک در کاخ سفید روز به روز کمتر شد؛ از پنج تا هفت روز در هفته، به سه روز، و در نهایت فقط گهگاه و به ضرورت. به گفته افراد نزدیک، ماسک دیگر به اندازه قبل انگیزه نداشت و مشغولیتهای تجاری و فشارهای افکار عمومی او را از دولت دورتر کرد.
در نهایت، روز جمعهای در دفتر بیضی، ماسک و ترامپ برای آخرین بار کنار هم قرار گرفتند؛ ماسک با دستان بسته و کبودی زیر چشم، و ترامپ با این جمله که «دولت گاهی بیرحم است.» خداحافظی، هرچند دوستانه، اما تلخ و همراه با سایهای از ناامیدی و تردید بود.
با خروج ماسک، نه فقط یک فصل سیاسی بسته شد، بلکه چشمانداز تازهای از چالشهای آینده بر سیاست آمریکا گشوده شد؛ جایی که شاید دیگر وعدههای عجیب میلیاردرها و آرمانگراییهای پرهیاهو، برای اصلاح ساختارهای فرسوده کافی نباشد.