اتحادیه کیوسکدارها: سیگار نفروشیم، چه کنیم؟!
بازرس هیئتمدیره اتحادیه کیوسکدارها در واکنش به اتمام حجت با دکهدارها برای توقف فروش سیگار، گفت: «به ما بگویند اگر سیگار نفروشیم چه کار کنیم؟ نمیشود که نه راهحلهای ما را قبول کنند و نه خودشان راهحلی داشته باشند که به نفع همه باشد.»
اعتماد آنلاین: مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران با دکهدارها اتمام حجت کرد و گفت: «فروش دخانیات و مواد غذایی در کیوسکهای سطح شهر تهران معضل بزرگی است، بر همین اساس به صورت متمرکز از منطقه یک برای انعقاد قرارداد جدید کیوسکداران تلاش خواهیم کرد با همراهی کیوسکداران فلسفه اصلی این کیوسکها یعنی عرضه مطبوعات به طور کامل رعایت شود. قطعاً افرادی که از این حدود خارج و تخلف کنند و علاوه بر نشریات اقلام دیگری را عرضه کنند برای آنها جرائم سنگینی لحاظ خواهد شد و نهایتاً اگر تمکین نداشته باشند مجبور به جمعآوری کیوسک خواهیم شد.»
ایرج فکری، بازرس هیئتمدیره اتحادیه کیوسکدارها درمورد این تصمیم میگوید: «این موضوع ظلم بزرگی است. بارها اعلام کردهایم که دیگر بهار مطبوعات گذشته و روزنامهها فروش چندانی ندارند.»
او ادامه میدهد: «پرفروشترین روزنامهها به زحمت چند نسخه در روز میفروشند و سود حاصل از فروش آنها آنقدر ناچیز است که کفاف زندگی کیوسکدارها را نمیدهد. یک دکهدار باید از ساعتهای اولیه روز تا عصر در محل کارش باشد و نمیتواند به کارهای جانبی بپردازد پس چطور باید بدون فروش چیزی غیر از مطبوعات درآمد کسب کند؟»
فکری میگوید: «ما دلمان نمیخواهد با فروش سیگار از جانب ما به کسی صدمه وارد شود، ما هم دلمان میخواهد مردم سیگار نکشند اما واقعاً اگر کیوسکها اقدام به فروش سیگار نکنند از تعداد سیگاریها کم میشود؟ همچنین فروش اقلام خوراکی ساده مانند آبمعدنی و چند قلم خوراکی دیگر چه زیانی به کسی وارد میکند که اعلام میکنند این موضوع یک معضل است؟»
به گفته فکری، اتحادیه کیوسکدارها بارها راهحلهایی برای این معضل ارائه داده است اما هنوز با این راهحلها موافقتی صورت نگرفته. او میگوید: «وقتی صحبت از اهمیت سلامتی مردم به میان میآید باید راهحلی پیدا کرد که معیشت چند هزار نفر به خطر نیفتد، آن هم افرادی که واقعاً از قشر زحمتکش جامعه هستند. ما برای این موضوع راهحلهای متنوعی پیشنهاد دادهایم که یکی از آنها تغییر ساختار دکهها است.»
او ادامه میدهد: «مدتها پیش ما پیشنهاد دادیم که ساختار دکهها تغییر کند و سه تابلوی LED در قسمت بالایی دکهها نصب شود. یکی از آنها در اختیار وزارت بهداشت قرار بگیرد که پیامهای بهداشتی و سلامتی مد نظر این وزارتخانه را نمایش دهد. دیگری در اختیار شهرداری باشد اما تابلوی دیگر باید در اختیار خود دکهدار قرار بگیرد که بتواند از آن درآمدزایی کند. دکهها از این طریق میتوانند با رسانهها و دیگر مراکز خدماتی و تجاری ارتباط برقرار کنند و از این راه درآمد داشته باشند. اما شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل تهران این ایده را نه تنها به دم دستیترین شکل ممکن اجرا کرد بلکه هیچ چیز به دکهدار نرسید.»
فکری میگوید: «به صورت شبانه آمدند سه بیلبورد زشت بالای دکهها جوش دادند، به اموال دکهداران خسارات زدند و حتی برق بیلبورد را هم از داخل دکه کشیدند اما این وسط چیزی به دکهدار نرسید. یک شرکت واسطه کار را گرفت و حتی درصدی از سود حاصل از تبلیغ روی این بیلبوردها به دکهداران نرسید. این یعنی نه تنها به دکهدار کمکی نشد بلکه حقش هم ضایع شد چون به هر حال دکه، متعلق به دکهدار است.»
او از تصمیم برای برخورد شدیدتر با دکهداران، آن هم پیش از اجرا شدن یک راه حل مناسب انتقاد میکند و میگوید: «به ما بگویند اگر سیگار نفروشیم چه کار کنیم؟ نمیشود که نه راهحلهای ما را قبول کنند و نه خودشان راهحلی داشته باشند که به نفع همه باشد. اگر سیگار ضرر دارد چرا سوپرمارکتها آن را خیلی علنی و در ویترینهای شیک عرضه میکنند؟»