ابرچالش های اقتصاد ایران و وجدان آسوده مسئولان!
میگویند هنری پولسون، وزیر اسبق خزانهداری آمریکا، در اوج بحران مالی سال ۲۰۰۸ و زمانی که لمان برادرز اعلام ورشکستگی کرد، از شدت ناراحتی دچار بیخوابی شد. او نمیتوانست بار سقوط چهارمین بانک بزرگ سرمایهگذاری در آمریکا را تاب آورد و از آینده نامطمئن بازار مالی وحشتزده بود. اگر اقتصاد آمریکا با وجود گستردگی بحران مالی، دچار رکود بزرگ نشد و راه بهبود در پی گرفت، حس مسوولیتپذیری تصمیمگیرانش بود.
پولسون هم میتوانست با خیال راحت بخوابد و بگوید، آنچه رخ داده بهدلیل باز کردن دست بانکها در عقد قراردادهای رهنی و ایجاد اوراق بهادار بر مبنای آن و مقرراتزدایی بوده که بیش از دو دهه سابقه داشته و او عاملش نبوده است. یا اگر میخواست نشان دهد بهعنوان وزیر خزانهداری بر مساله اشراف دارد، یک سخنرانی تمام عیار از علت مساله بیان کند و قولهایی بدهد و وجدانش را آرام کند؛ اما این کاری نبود که از وزیر خزانهداری انتظار میرفت. هر عاملی هم که موجب بحران بود، از مسوولیت پولسون کم نمیکرد و او باید مانع بحران میشد.
نمیگوییم مسوولان نخوابند؛ اما وقتی خود میگویند اقتصاد ایران دچار ابرچالشهاست، چه کسی باید این ابرچالشها را مرتفع سازد؟ باقی ماندن بر مسند فلان وزارتخانه، به این معناست که صاحب آن، ایمان دارد میتواند مشکلات را برطرف کند و در جهت اصلاح امور گام بردارد. البته شاید تلقی ما از اصلاح، با آنچه مسوولان در ذهن دارند متفاوت باشد. شاید آنان بر این نظرند که اگر وضعیت را بدتر نکنند، حق داشتن کرسی مسوولیت را دارند؛ اما این برداشت فینفسه اشتباه است؛ زیرا از یکسو روند تحولات چالشها، ایستا نیست و به مرور زمان مشکل عمیقتر میشود و هم از سوی دیگر، رایدهندگان به امید تغییر، به ریاست محترم جمهوری رای دادهاند، نه باقی ماندن در وضعیت موجود.
چه بسیار بهانه و دلیل که میتوان اقامه کرد تا مشخص شود، مسوول امروز واقعا مسوول مشکلات حوزه کاریاش نیست. ما همگی از این دلایل آگاهی داریم و همگی به عمق و پیچیدگی مسائل اقتصادی – سیاسی این کشور باور داریم؛ اما از کسی که مسوولیتی را پذیرفته است، انتظار داریم تا زمانی که بر مسند است برای اصلاح امور بجنگد. اصلاحات اقتصادی امروز نیازمند افرادی است که تا به نتیجه نرسیدن اصلاح، خواب بر چشم نگیرند.
آنانی که بودن در مسند را برای جنگیدن هر روزه در راستای تحقق اصلاح اقتصادی، بخواهند و وجدانشان وقتی میدانند دیگر بودنشان تغییری ایجاد نمیکند، چنان دردمند باشد که برای آسودگیاش، با جان و دل حاضر به تحویل دادن مسوولیت باشند. بارها گفتهایم، سیل مسائل اقتصادی آن چنان نزدیک شده است که اگر اصلاح صورت نگیرد، حتی معلوم نیست، این دوره دولت نیز به سلامتی طی شود و اگر اینگونه است، دولت نیازمند مبارزانی است که برای نجات اقتصاد، روز و شب نداشته باشند. بهراستی دولت چند مبارز دارد؟