آیت الله مصباح: ممكن است بگویند بايد دوباره رفراندوم برگزار کنیم تا ببینیم اصلاً مردم اسلام را میخواهند یا نه؛ شبهات تدريجاً به اینجا منتهی ميشود
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه گفت: محور دروس متداول حوزه، فقه و اصول است که تنها بخشی از آموزههای دین است. اگر کسانی گفتند شناخت خدا، بلکه اصلا شناخت یقینی امکان ندارد، آیا میتوان با فقه و اصول به آنها پاسخ داد؟ متأسفانه در درسهای رسمی حوزه از مسئله شناخت گرفته، تا سیاست اسلامی، مدیریت جامعه و ولایتفقیه که محور و ستون فقرات نظام اسلامی است، برنامه خاصی وجود ندارد و حوزه سنتی نمیتواند پاسخگوی هیچ یک از این نیازها باشد.
به گزارش انتخاب، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در اختتامیه اولین دوره تربیت مدرس جامع طرح ولایت با بیان اینکه روحانیت به عنوان قشری از جامعه است که وظیفه شناخت و ترویج دین را بر عهده دارد، اظهار داشت: از اینرو اگر دین در جامعهای لازم دانسته نشود، روحانی هم در جامعه، نقش و فایدهای نخواهد داشت؛ در دوره پهلوی اول، چنین وضعی اتفاق افتاده بود؛ البته متأسفانه در درون روحانیت هم برخی رفتارهایی وجود داشت که سوژه به دست مخالفان دین میداد؛ چرا که گاهی روحانی فقط به معنای روضهخوان بود؛ فعالیت برخی روحانیان در همین حد بود و مردم هم از دین و روحانیت بیش از این انتظاری نداشتند.
آیتالله مصباح یزدی با اشاره به رفتن پهلوی اول در شهریور 1320 و تغيير اوضاع داخلی، خاطر نشان کرد: کمکم مدارس علمیه كه تعطیل شده بود، دوباره باز شد و افراد كمي وارد حوزه شدند و زمینهای فراهم شد تا روحانیت به فکر وظیفه خودش بیفتد.
وی با بيان اینکه در آن دوران دروس دینی منحصر در جامعالمقدمات، مغنی، سیوطی، لمعه و بعد هم رسائل و مکاسب و کفایه بود، اظهار داشت: البته حتی کتاب همین درسها نیز در بازار یافت نمیشد؛ ولي بعد از مدتی تدريجاً تحولات و سؤالات ذهنی طلاب جوان و مطالبات و نیازهای مردمی سبب شد تا بزرگان حوزه به فکر بیفتند که لازم است دروس دیگری هم در حوزه ارايه شود؛ لذا مقداری مباحث کلامي، از كتاب شرح تجرید و گاهی هم شرح منظومه –به صورت علنی یا پنهانی– در حوزهها تدريس میشد.
آیتالله مصباح یزدی با اشاره به نفوذ گرایشهای مارکسیستی در کشور در سالهای قبل از انقلاب، ادامه داد: در این زمان سوالهایی در جامعه مطرح شد که حوزه علميه با آن وضع نمیتوانست پاسخگوی آنها باشد؛ از اینرو شهید مطهری، شهید بهشتی و چند نفر دیگر از طلاب، از مرحوم علامه طباطبائی درخواست کردند که دروسی برای پاسخگویی به شبهات روز برگزار شود، که نتیجه آن، کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» شد. این چند نفر جزء اولین كسانی بودند که در حوزه نوآوری کردند و به غیر از دروس سنتی، مسائل دیگری را نیز مطرح کردند.
وی با بیان اینکه به مرور فلسفه نیز يكي از دروس رسمی حوزه شد، افزود: قبل از پيروزي انقلاب در «مؤسسه در راه حق» برنامهای به منظور آموزش طلاب براي پاسخگويي به شبهات روز شروع شد؛ شش سال بعد از آن كه انقلاب پیروز شد، تمام دوستان، اساتید و تحصیلکنندگان در این مؤسسه به شهرستانها میرفتند و به شبهات الحادی و مارکسیستی پاسخ میدادند.
اين استاد حوزه، تأسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه در قم را اولین اقدام رسمی دانست که بعد از انقلاب در زمینه علوم انسانی صورت گرفت، و در ادامه گفت: جلسات متعددی متشکل ازاساتید برجسته حوزه و دانشگاه برگزار شد؛ این جلسات حدود دو سال ادامه داشت و گروههای مختلفی نیز براي بررسي رشتههاي مختلف علوم انسانی تشکیل گرديد و کارهایی نیز انجام شد؛ سرانجام به این نتیجه رسیدیم که در حوزه به افرادی نیاز داریم که در زمینه علوم انسانی، اطلاعات کافی داشته باشند و بتوانند نظرات اسلامی را در مقابل ديدگاههاي مكاتب دیگر مطرح، و از آن دفاع کنند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم چنين گفت: اما همه این برنامهها نسبت به نیازهای جامعه، مخصوصاً نیازهای نوپدید کافی نبود؛ نيازهايي که علاوه بر افکار مارکسیستی، شبهات دیگري از فرهنگ لیبرالیستی و نيز موضوعاتی مثل فایده دین، حقوق بشر، آزادی و نظایر آن را نیز شامل میشد، كه شبهاتي با ظاهر زیبا بودند و کمتر جوابهای قانع کنندهای برای آنها بیان شده بود.
آیتالله مصباح يزدي با اشاره به اجتماعی بودن انسان، اظهار داشت: در زندگی اجتماعی باید كارها تقسیم شود؛ مفروض ما هم این است که یکی از نیازهای جامعه، دین است و عدهای باید عهدهدار تعليم و ترويج آن شوند، که همان روحانیون هستند؛ اما ابتدا باید «دین» را تعريف كرد، و راه شناختن و ترويج آن را آموخت، و سپس آن را به دیگران شناساند. البته علاوه بر آن، افراد متکفل این کار باید به قدری خودساخته باشند که منافع مادی در نظرشان اهمیت چندانی نداشته باشد.
استاد حوزه علمیه قم افزود: آیا توقع دین از ما به عنوان يك روحانی، همین کارهایی است که امروز انجام میدهیم؟ از سوی دیگر پس از آنکه دین را به خوبی شناختیم، بايد بفهميم شیوه کار ما در تبلیغ و ترویج دین باید چگونه باشد، و يا چه شیوهای باید داشته باشیم.
آیتالله مصباح يزدي با اشاره به تاریخچه تشكيل دورههاي «طرح ولایت»، اظهار داشت: این طرح در اوایل برگزاری، محدود به دانشگاه امام حسینعلیهالسلام بود و طرح و سرفصل از پیش تعیین شدهای نداشت؛ اما به مرور تکمیل شد، و امروز به جايي رسیده كه براي اقشار گوناگون برگزار ميشود. این طرح که در ابتدا بنا به درخواست سپاه پاسداران و با توجه به رواج شبهات در مراكز مختلف آموزشي، حتی در دانشگاه زیر نظر نهاد انقلابی سپاه، آغاز شد، مؤید این است که برنامه سنتی حوزه پاسخگوی نیازهای روز جامعه نیست. البته دروس سنتی ضرورت دارند، اما برطرف کننده همه نیازهای جامعه نیست؛ بلکه امور دیگری که چهبسا بسیار ضروریتر از دروس متداول حوزه است، وجود دارد که باید به آنها نیز توجه شود؛ اموری که غفلت از آنها موجب میشود که اصل دین به خطر بیفتد.
وی ادامه داد: محور دروس متداول حوزه، فقه و اصول است که تنها بخشی از آموزههای دین است. اگر کسانی گفتند شناخت خدا، بلکه اصلاً هيچ شناخت یقینی امکان ندارد، آیا میتوان با فقه و اصول به آن پاسخ داد؟ متأسفانه در درسهای رسمی حوزه براي مباحثي از قبيل مسأله شناخت، تا سیاست اسلامی، مدیریت جامعه و ولایتفقیه که محور و ستون فقرات نظام اسلامی است، برنامه خاصی وجود ندارد و حوزه سنتی نمیتواند پاسخگوی هیچ یک از این نیازها باشد.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به این که در دروس سنتی حوزه بحث ولایتفقیه فقط در بخش کوچکی از كتاب مكاسب که شیخ انصاری به آن اشارهای کرده، مطرح میشود، ادامه داد: با اینکه مسئله ولايت فقيه رکن نظام اسلامی است، اما در دروس سنتی حوزه مسئله چندان به آن پرداخته نمیشود.
وی در ادامه با بیان اين كه یکی از رؤسای جمهور سابق کشور در سخنراني خود گفته بود که ولایتفقیه، چون در قانون اساسی آمده، مورد قبول ما است، گفت: چطور ممکن است که دین نسبت به ضروریترین مسائل حیاتی جامعه نظری نداشته باشد؟! نمیتوان این مسایل را ساده انگاشت و فقط با روایتی مانند مقبوله عمر بن حنظله به دنبال اثبات آن بود؛ ضرورت زندگی اجتماعی امری بدیهی است و این امر، لزوماً نبايد با آیه و روایت اثبات شود؛ چنین كاري مثل اين است که انسان برای اثبات ضرورت غذا خوردن، به دنبال صدور آیه و روایت باشد.
آیتالله مصباح یزدی افزود: وقتی یکی از مهمترین استنادها در مباحث فقهی مسأله «اختلال در نظام» است، اين بدان معني است که قبل از این استناد، عقل انسان برخی امور را بدیهی میداند؛ از جمله اینکه وجود اصل نظام واجب، و اختلال در آن حرام است، لذا هرچه موجب اختلال در نظام میشود، باطل است؛ حال آیا ممکن است دین در مورد اصل نظام که امری ضروری است، نظری نداده باشد؟
وی در ادامه گفت: با اين وجود، همچنان عدهای دین را منحصر در نماز و روزه میدانند! بر اساس نظر ایشان، اگر امر به معروف و نهی از منکر هم جزء دین باشد، منوط به شرایطی است که در بسیاری از اوقات فراهم نیست.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خاطر نشان كرد: اين شبهات تدريجاً به اینجا منتهی ميشود که چه کسی گفته ما باید جمهوری اسلامی داشته باشیم؟! مردم انقلاب کردند تا استبداد از بین برود و حكومت جمهوری برقرار شود؛ چه کسی گفته باید اسلام هم باشد؟! حتي ممكن است گفته شود بايد دوباره رفراندوم برگزار کنیم تا ببینیم اصلاً مردم اسلام را هم میخواهند یا نه! بر این اساس اگر مردم گفتند اسلام را نمیخواهیم، آيا باید اسلام را کنار گذاشت؟!
وی تأكيد كرد: لازم است در باره مبانی حقوق بيشتر کار کنیم، تا بفهميم آيا حقانیت همه چیز، تابع نظر مردم است؛ و اصلاً حق چیست و سر منشأ آن كجا است. امروز ما با بحثهاي بسیار عمیقي نظير اين مسائل مواجهیم كه در مکاسب و رسائل مطرح نشده، و باید در باره آنها کار کنيم و به آنها پاسخ بدهیم؛ در غیر این صورت باید آماده شویم که فاتحه دینمان را بخوانند.
آیتالله مصباح يزدي ادامه داد: حوزه علمیه دارای سابقهای هزار ساله است و انجام چنين تغییراتي در آن، مستلزم صرف زمان زیادی است؛ اما این كار مراتبي دارد كه «طرح ولایت» مرتبهای از آن است؛ همچنانكه خود نظام اسلامی هم مراتبی دارد؛ زمانی همه شؤون حکومت اسلامی در اختيار یک نفر یعنی پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله بود. در زمان حضرت علیعلیهالسلام حکومت گستردهتر شد و ایشان برای شهرهای مختلف قاضی و مأمور بیتالمال تعیین میکردند، تدريجاً قاری هم به آنها اضافه شد؛ اما آیا امروز میتوان جامعه را به همان شيوه اداره کرد؟!
وی افزود: در کنار همه کمبودهایی که در عرصه دینی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تربیتی، روانشناسی و نظایر آن داریم، گاهی کسانی که متصدی انجام کارها شده و مسئولیتي را بر عهده ميگیرند، در عمل پایبند به گفتههای خودشان در زمينههاي مختلف ديني نیستند! چنين كساني گاهی میدانند که خلاف احکام اسلام عمل میکنند؛ اما میگویند امروز شرایط به گونهاي است كه چارهای جز اين نیست؛ یا تصور میكنند كه اگر مطابق دستور دين رفتار كنند، رقیبشان در انتخابات پیروز خواهد شد، لذا از انجام آن، سر باز میزنند. در واقع علاوه بر مشكل ضعف در شناختن دين، مشکل دیگر، ضعفی است که در عمل كردن به احكام دین وجود دارد.
آیتالله مصباح یزدی با اشاره به این که برخی افراد، روحانی شدن را به عنوان یک شغل و منبع درآمد قلمداد میکنند، ادامه داد: نمیشود دینداری را به افراد تزریق کرد؛ بلکه باید هر يك از ما در عمل به وظایف شرعی پایبند باشیم و تلاش کنیم هوسها بر ما غالب نشود. پس، در وهله اول، شناختن دین به عنوان شرط لازم –و نه کافی– امري ضروري است؛ در مرحله بعد نیز باید التزام عملی به ارزشها مورد توجه قرار گیرد؛ وگرنه دانستن به تنهايي، باعث دیندار شدن نمیشود.
وی در پایان تأکید کرد: ابتدا باید دین را به عنوان یک منظومه منسجم بشناسیم و به ديگران بشناسانیم، و در وهله بعد خودمان به دين عمل کنیم و کمک کنیم دیگران هم عمل کنند؛ اما باید بدانیم که هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر دین را شناختیم و به دیگران هم گفتیم، حتماً در رفتار همگان تأثیر بگذارد؛ مگر نه اينكه حتی برخی از نزدیکان پیامبرصلیاللهعلیهوآله نیز به درستي تربیت نشدند؟ خداوند به همه افراد بشر اختیار داده تا با اراده و اختيار خود راه حق یا باطل را انتخاب كنند و بپیمایند.
وی اظهار داشت: تمام آدميان در معرض امتحان الهي قرار ميگيرند؛ اما قرار نیست همه در امتحان قبول شوند؛ اما این مسأله از تکلیف ما براي ترويج دين نمیکاهد.
عضو جامعه مدرسین ضعف احساس مسئولیت نسبت به مسائل بنیادین دینی را یکی از بزرگترین کمبودها برشمرد، و افزود: عملاً شرايط به گونهاي شده که انجام فعاليتهاي دینی برای بسياري از ما به یک شغل تبديل شده و گاهي اظهار میكنیم وظیفه ما در حد همین شهریه ناچیزی است که میگیریم! این رويكرد با روح تفکر اسلامی سازگار نیست. طبیعتاً قشری که وظیفه دارد این مسأله را بفهمد و بفهماند، روحانیت است.
آیتالله مصباح یزدی ادامه داد: «طرح ولایت» یک دوره فشرده مبانی دیني است که به جای سالها درس خواندن در حوزه یا دانشگاه، طي 40 روز قابل ارائه است؛ و اگر ما در برگزاري این دورهها کوتاهي كنيم، پاسخی نزد خدا نخواهیم داشت.