آیا هالیوود به نفع جهان عقب مینشیند؟
مراسم معرفی کاندیداهای دریافت جوایز «اسکار 2019» عصر سهشنبه هفته گذشته در شهر لسآنجلس امریکا برگزار شد و «روما» ساخته نوستالژیک آلفونسو کوارون مکزیکی و «محبوب» فیلم درباری و سرشار از حقایق تلخ تاریخی یورگوس لانتیموس یونانی پیرامون «ملکه آن» حاکم لرزان قرن هفدهم بریتانیا هر یک با کسب 10 نامزدی پیشتاز جوایز امسال شدند
جوایزی که صبح دوشنبه 6 اسفند در تالار کداک تیاتر شهر لسآنجلس به برندگان نود و یکمین دوره این رقابت بشدت معروف اما تبلیغاتی و جهت دار اهدا خواهد شد. گرچه در این سه چهار روز دراین باره بسیار گفته و نوشته شده است اما با توجه به اینکه همچنان در این زمینه حرفهای ناگفته بسیار است و جا برای تحلیل رویدادهای پیش رو تا روز اعلام نتایج نهایی وجود دارد، به مسائلی چند در این ارتباط میپردازیم.
هرچه «جهانی»تر
اهدای این همه کاندیدایی به دو فیلمی که وصفشان آمد و اولی دوران پررنج زندگی کوارون را در حومه فقیرنشین مکزیکوسیتی و در محلهای بهنام روما تشریح میکند، اضافه بر سزاواریهای آشکار هر دو فیلم ریشه در این رویکرد آکادمی اسکار هم دارد که بیش از هر زمانی میخواهد با گستردهتر کردن طیف عملیاتیاش بخش عظیمتری از جهان و کشورهای مختلف را مشمول اسکارها سازد و این باور واقعی را بزداید که اسکار متعلق و مختص هالیوودیها است و قسمت اعظم آن به سینماگران امریکای شمالی تعلق میگیرد.
پس از دو فیلمی که وصفشان آمد، بازسازی موفق داستان کم و بیش کلاسیک «ستارهای متولد میشود» توسط بردلی کوپر و «معاون» که داستان یکهتازیهای دیکچنی، معاون رئیسجمهوری امریکا در دوران زمامداری 8 ساله جورج دبلیو بوش است، هرکدام با 8 کاندیدایی موفقترینهای مراسم سهشنبه و بواقع «قدرت»های دوم اسکار 2019 برشمرده شدند ولی نامزدیهای صرف لزوماً نشانگر پیروزی فیلمها در مراسم نهایی نیست.
هر چهار فیلم فوق طبعاً کاندیدای اسکار برترین فیلم سال نیز شدهاند و سایر نامزدهای این رده بسیار مهم فیلم کمیک استریپی اما تحسین شده «پلنگ سیاه»، «کلانزمن سیاه» به کارگردانی اسپایک لی، «کتاب سبز» ساخته پیتر فاره لی و «راپسودی بوههمیان»کاربرایان سینگرهستند و با اینکه پیشبینی فاتح این رده و همچنین شاخه بهترین کارگردان به سبب رقابت نزدیک برخی مدعیان بسیار سخت است اما کم نیست شمار کسانی که میگویند آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری که اهداکننده اسکار است، امسال بسان برخی ادوار گذشته جوایز بهترین فیلم و برترین کارگردانی را به یک نفر نخواهد داد و فرضیه پرطرفدار در این خصوص این است که کاری همچون «ستارهای متولد میشود» که سراسر هالیوودی و تبلیغی بر انگارههای شغلی آنجاست، مجسمه طلایی بهترین فیلم را خواهد برد اما کوارون به سبب کار ظریف و داستانگویی خیره کنندهاش در قالب فیلم سیاه و سفید «روما»، برترین کارگردان لقب خواهد گرفت.
کاندیدایی یک دختر ناشناخته
از همه جالبتر کاندیدا شدن یالیتزا آپاریچیو هنرپیشه نوجوان و کاملاً ناشناخته فیلم «روما» برای جایزه برترین بازیگر زن نقش اول سال است و این از همان مصادیقی است که ثابت میکند هالیوود با اهدای بخشی از اسکارهایش یا حداقل نامزدی آنها به کشورهای دور از ذهن و بازیگران کشورهای دور این باور را ریشه دوانده که اسکار متعلق به همه کشورهاست و همگان باید به شرکت در آن روی خوش نشان بدهند.
با این حال بهنظر میرسد فاتح اسکار بهترین بازیگر زن نقش اول سال از قبل مشخص باشد. و این جایزه به گلن کلوز امریکایی برسد که در 72 سالگیاش هفتمین کاندیدایی خود را تجربه میکند و چون در هیچیک از شش مرتبه قبلی برنده نشده و امسال در فیلم «همسر» بازی بسیار خوبی را ارائه داده، آکادمی تمایل آشکاری به ارج نهادن بر وی و قریب به شش دهه فعالیتهای هنری او دارد.
اگر هم کلوز بنا بر ملاحظاتی که برشمردیم برنده نشود، اولیویا کولمن بریتانیایی که در «محبوب» بازی حرفهای و فوقالعادهای در نقش «ملکه آن» ارائه کرده، به احتمال قریب به یقین اسکار را خواهد برد و از ملیسا مک کارتی هم که کاندیداییاش بهخاطر فیلم کمدی- درام «آیا هرگز میتوانی مرا ببخشی؟» است، مثل یالیتزا آپاریچیو تازه وارد کاری بر نخواهد آمد.
«مالک» اول میشود؟
در شاخه بهترین بازیگر مرد نقش اول بهرغم نامزد شدن بردلی کوپر و ویلم داخو رقابت اصلی بین رامی مالک و کریستین بیل است و بهنظر میآید «مالک» آفریقایی تبار بهخاطر فرورفتن تام و تمامش در نقش فردی مرکوری خواننده ارشد و ناآرام گروه موسیقی کویین بریتانیا در فیلم «راپسودی بوههمیان» اسکار این شاخه را تصاحب کند و بر کریستین بیلی فائق آید که برای تبدیل شدن هرچه بهترش به دیک چنی در فیلم «معاون» بیش از 30 کیلو بر وزن بدنش افزوده است و صبح هر یک از روزهای فیلمبرداری 3 ساعت گریم طاقت فرسا روی چهرهاش انجام میشد.
وصف حذف شدهها
اگر حاضران و مدعیان اسکار 2019 پرشمار و شانسها و اعتبارهایشان متفاوت و حرفها و امیدهایشان شنیدنی است، حذف شدهها و کسانی هم که گمان میرفت جزو نامزدها باشند اما راه به جایی نبردند، دنیایی مخصوص به خود دارند. از نامدارترین حذف شدهها باید به بردلی کوپر و خالقان فیلمهای مستند و تحسین شده «آیا همسایه من نخواهد شد؟» و همچنین «سه غریبه مشابه» نام برد.
درست است که کوپر با ارائه چهارمین نسخه بلند از «ستارهای متولد میشود» 8 کاندیدایی بهدست آورده و خودش نیز از نامزدهای بهترین بازیگر مرد نقش اول و سناریوی اقتباس شده است اما لحاظ نشدن نامش بین کارگردانها اسباب برخی شگفتیهاست.
کوپر تنها نامدار حذف شده از فهرست 5 کارگردان برتر سال و کاندیداهای نهایی اسکار این رده نیست و رایان کوگلر هم که از «پلنگ سیاه» چیزی بسیار بیش از یک فیلم کمیک بوکی ساخته و پیتر فاره لی که کتاب سبز او طعنهای تکان دهنده به حامیان تبعیض نژادی و قصهای ماندگار از دهه 1960 است، به فهرست پایانی این رده راه نیافتهاند و به آنها اضافه کنید بری جنکینز را که فیلم اخیر او بهنام «اگر خیابان بیل میتوانست حرف بزند» مصداق کامل دیگری از تبعیضنژادی بوده است.
البته فراموش نکنیم که آکادمی اسکار در اجرای مجدد قانون نانوشتهاش در زمینه پرهیز از کاندیدا کردن زنان کارگردان، امسال نیز سهمی به آنان در این شاخه نداده است.