آیا شکست مذاکرات وین به حمله اسرائیل علیه ایران ختم می شود؟

    کد خبر :944212
جنگ ایران و اسرائیل

ضعف های جدی رژیم صهیونیستی در پیشبرد دستورکار حمله نظامی به ایران، و در عین حال عدم همراهی موثر دولت آمریکا، و کشورهای همسایه ایران با چنین اقدامی، عملا سه مانع عمده و اساسی هستند که سناریوی حمله رژیم اسرائیل به ایران در صورت شکست کامل مذاکرات اتمی وین را به یک سناریوی غیرواقع بینانه و البته پرهزینه برای این رژیم تبدیل می کند.

بازتابهمزمان با حاکم شدنِ جو سکون و رکود بر روند مذاکرات اتمی وین و حتی ایجاد نوعی بن بست در این چهارچوب، گمانه زنی های مختلفی در مورد نوع مواجهه ایران و به طور خاص رژیم اسرائیل (به عنوان مهمترین مخالف پیشرفت های اتمی کشورمان) با یکدیگر مطرح می شود. در این چهارچوب، بسیاری از ناظران و تحلیلگران به طرح این سوال می پردازند که اگر مذاکرات اتمی وین با محوریت احیای برجام به طور کامل شکست بخورد، آیا این مساله منجر به حمله اسرائیل به ایران و اوج گیریِ تنش ها میان دو طرف خواهد شد؟

این پرسش مخصوصا با توجه به اینکه به احتمال فراوان ایران پس از قطعی شدنِ سناریوی شکست مذاکرات، توسعه بیشتر توانمندی های اتمی خود را در دستورکار قرار می دهد و این موضوع نیز با واکنش تقابلی کنشگرانی نظیر اسرائیل، آمریکا و کشورهای اروپایی رو به رو خواهد شد، از اهمیت بیشتری برخوردار می شود.

با این همه، برخی واقعیت های میدانی حاکی از این هستند که سناریوی حمله و ماجراجویی اسرائیل علیه ایران در صورت شکست مذاکرات وین را چندان نباید جدی گرفت. در این رابطه به طور خاص می توان به سه دلیل عمده و اساسی نیز اشاره کرد.

1- ضعف های جدی رژیم صهیونیستی در چهارچوب سناریوی حمله به ایران

مقام های ارشد رژیم صهیونیستی و به طور خاص تشکیلات امنیتی این رژیم بارها از گزاره حمله به ایران سخن گفته اند. با این حال، اینطور به نظر می رسد که کاستی های جدی ارتش اسرائیل در عملیاتی کردن این سناریو، صرفا حاکی از این مساله است که این موضوع را باید مساله ای کاملا تبلیغاتی دانست.

در این چهارچوب، اولا اسرائیلی‌ها در شرایط کنونی حداقل تا سال 2025 از دریافت امکاناتی نظیر سوخت گیری هوایی که دولت بایدن از تحویل آن ها به رژیم اسرائیل خودداری کرده محروم خواهند بود و همین موضوع عملا مساله حملات هوایی آن ها به خاک ایران را با چالش ها و موانع جدی همراه می سازد.

جدای از این ها، شبکه نیروهای محور مقاومت در منطقه نیز در صورت ماجراجویی اسرائیل علیه ایران، به نحو موثری در دفاع از ایران وارد میدان خواهند شد که این موضوع نیز سناریویی پُرهزینه را برای صهیونیست ها رقم خواهد زد. این مساله به ویژه با توجه به حجم قابل توجه بحران های امنیتی، سیاسی و اجتماعیِ داخلی که اکنون رژیم اشغالگر قدس در داخل سرزمین های اشغالی خود با آن ها رو به رو است، ماهیت جدی تری را به خود می‌گیرد و جنگ افروزی آن علیه ایران را به یک گزاره پُر ریسک و خطر برای این رژیم تبدیل می کند.

در این راستا، شاید مقام های ارشد اسرائیل از حمله به ایران سخن گویند با این حال، این سناریو به هیچ عنوان سناریویی ساده و در دسترس برای آن ها نیست و حتی می تواند بهایی به اندازه سقوط احتمالی و نهایی رژیم‌صهیونیستی را به دنبال داشته باشد. در این شرایط، شاید محتمل ترین گزینه برای این رژیم این است که در مواجهه با پیشرفت های اتمی ایران، رویه های تروریستی و خرابکارانه ای را علیه کشورمان عملیاتی کند که البته عملیاتی سازی این دستورکار نیز همانطور که پیشتر نشان داده شده، می تواند ایران را در تشدید روند پیشرفت های اتمی اش، مُصر تر کرده و البته منطق و قدرت استدلال آن در این رابطه را هم تا حد زیادی تقویت کند.

 

2- عدم همراهی آمریکا با ماجراجویی احتمالی رژیم صهیونیستی علیه ایران

یکی دیگر از چالش های مهم رژیم صهیونیستی در عملیاتی کردن دستورکار حمله به ایران، عدم همراهی موثرِ آمریکا با این مساله است. در این راستا، اگرچه موضوع ایران جز اولویت های اساسی و مهم برای رژیم اسرائیل است با این حال، این وضعیت برای آمریکا و ساختار حکمروایی در این کشور صدق نمی کند. همین موضوع عملا موجب شده تا آنگونه که اخیرا مقام های ارشد تیم امنیت ملی و سیاست خارجی دولت بایدن اعلام کرده اند، در مورد مساله ایران، نوعی شکاف و انشقاق در عقیده و رویکرد میان اسرائیل و آمریکا حاکم باشد.

البته که دولت بایدن نیز با توجه به حجم قابل توجهی از بحران های داخلی مخصوصا در حوزه هایی نظیر مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، اساسا در جایگاهی نیست که بخواهد از ایده هایی نظیر حمله رژیم صهیونیستی به ایران حمایت کند. نباید فراموش کرد که اگر این ایده محقق شود، ایران تا حد زیادی آمریکا را نیز همراه با اسرائیل در نظر می گیرد و محور مقاومتِ تحت فرماندهی ایران، در وارد آوردن ضربات جدی به حضور نیروهای آمریکایی در خاورمیانه، تردیدی را به خود راه نخواهند داد. موضوعی که مخصوصا در چهارچوب “نبرد هیبت و حیثیت” می‌تواند هزینه ها و تبعات منفیِ قابل توجهی را برای دولت آمریکا به همراه داشته باشد و اعتبار بین المللی آن را که به ویژه پس از عقب نشینی خفت بار از افغانستان به شدت مخدوش شده، بیش از پیش تضعیف کند.

 

3- عدم همراهی موثر کشورهای همسایه ایران با ایده حمله رژیم صهیونیستی به این کشور

در نهایت باید گفت که کشورهای همسایه ایران نیز بنا بر ملاحظات امنیت ملی خود، همراهی موثری را با ایده حمله رژیم صهیونیستی به کشورمان از خود نشان نخواهند داد. در این رابطه، به طور خاص کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در دوران ترامپ این درس تاریخی را تجربه کرده اند که اگر بخواهند کورکورانه از مواضع تهاجمی و ضدایرانی حمایت کنند، بدون تردید باید تاوان سنگینی را نیز بپردازند.

چالش اصلی نیز در این نقطه این است که آمریکا اساسا به هزینه های گزافی که آن ها (همسایگان ایران) به واسطه همراهی با سیاست‌های ضدایرانی واشینگتن باید بپردازند توجهی ندارد و عملا آن ها را در برابر پاسخ ها و واکنش‌های مقابله‌جویانه تهران، تنها خواهد گذاشت. از این رو، نه کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و نه کشورهایی نظیر آذربایجان، حاضر به تحمل هزینه های بسیار زیاد همراهی خود با رژیم اسرائیل جهت حمله به ایران نیستند. این مساله مخصوصا با توجه به اینکه ایران تاکید کرده در هدف قرار دادنِ مواضع کشورهای همراه با هرگونه ماجراجویی علیه کشورمان تردیدی را به خود راه نخواهد داد، ابعاد جدی تری را نیز به خود می گیرد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید