آیا زمان دیپلماسی پنهان ایران و آمریکا فرا رسیده است؟
اقدام ایران و آمریکا در فعال کردن دیپلماسی پنهان با یکدیگر با محوریت مساله اتمی تهران، در شرایط کنونی به نفع هر دو کشور است. از یک سو ایران می تواند جو ملتهب داخلی و منطقه ای و بین المللی علیه خود را سامان داده و مدیریت کند و در جبهه مقابل، آمریکایی ها نیز شدیدا به توافق با ایران نیاز دارند. دلیل آن هم روشن است، زیرا آن ها از اوج گیری توان اتمی ایران هراس دارند و می توانند حصول توافق با ایران و برقراری مجدد نظام بازرسی ها و نظارت ها علیه این برنامه را به مثابه دستاورد بزرگ و برگ برندهای در رقابت های انتخاباتی با جمهوریخواهان مطرح کنند.
بازتاب– پس از خروج دولت ترامپ از توافق برجام و تحمیل سیلی از تحریم ها علیه کشورمان در قالب کارزار فشار حداکثری، بسیاری از ناظران و تحلیلگران از آغاز فصلی جدید در روابط تهران-واشینگتن خبر دادند. فصل و دوره ای که طی آن شخصِ رئیس جمهور وقت آمریکا(دونالد ترامپ)، از هر ابزاری نظیر وضع تحریمهای مختلف علیه ایران گرفته تا تلاش جهت اجماع سازی بین المللی جهت برخورد با تهران استفاده خواهد کرد تا ایران را به تسلیم وادارد.
بعد ها ورود بایدن به کاخ سفید و شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 آمریکا، تا حدی امیدواری هایی را مبنی بر تغییر در رویکرد دولت آمریکا در قابل ایران و ایجاد جوی از تنش زدایی میان دو طرف ایجاد کرد. امیدواری که خیلی زود با تداوم رویکردهای دولت ترامپ علیه ایران (اما در قالبی نرم تر) و تلاش های گسترده دولت بایدن جهت کار سیاسی و قانع کردن شرکای بین المللی واشینگتن جهت اجماع علیه ایران، خیلی زود نقش بر آب شد.
قریب به 2 سال مذاکرات ایران و آمریکا(عمدتا به صورت غیرمستقیم) جهت احیای توافق برجام نیز راه به جایی نبرد تا اینکه ماجرای جنگ اوکراین و البته وقوع اعتراضات در کشورمان حادث شد. دو اتفاقی که هر کدام به نحوی، هم آمریکا و هم دولت های اروپایی را از اقدام موثر درباره برجام باز داشت و شرایط را به نقطه ای رساند که اکنون شاهدیم واشینگتن و دیگر پایتخت های اروپایی به صراحت میگویند که برجام اولویت فعلی آن ها نیست و در عین حال، دور جدیدی از تحریم ها را علیه ایران اعمال و به دنبال تشدید اقدامات خود علیه کشورمان در پیشنهاداتی مانند قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان های تروریستی اتحادیه اروپا هستند.
البته که در بُعد منطقه ای نیز شرکای آمریکا و اتحادیه اروپا، تشدید تنش ها علیه ایران را در دستورکار قرار دادهاند و عملا جوی ملتهب را در روابط خارجی ایران سبب شده اند. جوی که ویژگی عمده و محوری آن حداقل در شرایط کنونی، ایجاد نوعی محدودیت و انزوای دیپلماتیک برای کشورمان است. در این نقطه، یک سوال اساسی مطرح می شود و آن این است که راهِ برون رفتِ ایران از این وضعیت و بحران های بالقوه آتی چیست؟
جهت پاسخ به این پرسش، تحلیلگران دیدگاه های مختلفی را مطرح ساخته و می سازند با این حال، یکی از پیشنهادهای جنجالی در این رابطه این است که ایران باید راهِ دیپلماسی مخفی با دولت آمریکا را جهت کاستن از سطح تنش ها علیه خود چه در محیط منطقه ای و چه بین المللی در پیش گیرد. استدلال حامیان این ایده این است که اولا، ایران و آمریکا که البته پیشتر نیز قبل از حصول توافق برجام، سابقه استفاده از دیپلماسی مخفی و گفتگوهای محرمانه در عمان را دارند، به واسطه مذاکرات مستقیم می توانند بهتر و زودتر به نتایجی ملموس در باره مسائل مطرح در روابط دوجانبه دست یابند.
دوم اینکه یکی از مهمترین مزایای اتحاذ دیپلماسی مخفی جهت کاستن از سطح تنش ها میان ایران و آمریکا این است که اگر بنا باشد مساله گفتگو میان دو طرف به صورت علنی مطرح شود، سیلی از اقدامات مخرب از سوی تندورهای آمریکایی، صهیونیست ها و اروپایی ها و همچنین دولت های منطقه و افکار عمومی، در پیش گرفته می شود و مانع از برگزاری چنین دیداری خواهند شد. اما انجام مخفیانه این دیدار می تواند با چالش های کمتر، و البته دستاوردهای بیشتر و عینی تری برای کشورمان همراه باشد.
استدلال اصلی حامیان ایده مذاکرات مخفی میان ایران و آمریکا این است که در شرایط کنونی، ایران در نوعی بنبست از حیث دیپلماتیک و اقتصادی قرار گرفته و اگر بنا باشد در این فضا منفعلانه عمل کند، وارد آمدن ضربات گسترده و عمیق تر در حوزه های مذکور به کشورمان، به هیچ عنوان پدیده ای دور از انتظار نخواهد بود. از این رو، نشان دادن انعطاف در شرایط فعلی در حوزه سیاست خارجی، نه به معنای عقبگرد بلکه به معنای تقویت موضع ایران در عرصه معادلات بین المللی خواهد بود.
در این میان، تصمیم ایران در قالب دیپلماسی پنهان با آمریکا، نمودی از ضعف کشورمان نیز نخواهد بود زیرا این فقط ایران نیست که مثلا به یک توافق جدید در قالب مساله برجام نیاز دارد بلکه دولت آمریکا و حزب دموکرات نیز شدیدا از پیشرفت های اتمی ایران نگران هستند و می دانند که دستیابی به توافق با ایران و آنچه آن ها بعدها ابتکار عملشان جهت جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی ادعا خواهند کرد، می تواند برگ برنده مهمی برایشان در انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا باشد و در عین حال، وضعیت توانمندی های اتمی ایران را نیز در نقطه ای مشخص و قابل کنترل قرار دهد و از تبدیل شدن ایران به یک قدرت اتمی تمام عیار جلوگیری کند. موضوعی که در صورت تحقق حامل هزینه های سنگینی برای منافع ملی آمریکا خواهد بود.
در این فضا، بهتر است سیاست خارجی ایران نیز عملگرایانه رفتار کند و در شرایطی که امکان اخذ برخی امتیازها را دارد، راه تعامل و دیپلماسی را در پیش گرفته و با مزایای کسب شده از دستیابی به یک توافق، تا حدی وضعیت را جهت ساماندادن به شرایط داخلی خود نیز هموار سازد. موضوعی که از چشم انداز کلی می تواند در راستای منافع و امنیت ملی کشورمان نیز باشد.
درس های تاریخی ایران از قضیه برجام نیز می توانند کمک های فراوانی را به کشورمان جهت مقابله هوشمندانه و هدفمند با خدعه های احتمالی آمریکا و اروپا در آینده و در قالب توافقی جدید با کشورمان بازی کنند. فراموش نکنیم که پیشنهاد برقراری مذاکرات مخفیانه میان تهران-واشینگتن به هیچ عنوان پیشنهاد ایدهآل و مطلوب برای مثلا ایران نیست با این حال، در شرایط کنونی می تواند در نوع خود راهگشا باشد. عرصه سیاست خارجی، عرصه لحظه ها و فرصت هاست و همین مولفه ها هستند که گزینه های کشورها را در شرایط فعلی و حالِ آنها مشخص می سازند.
در جواب نوشته بالا خدمتتان عارضم که این پیشنهاد از اولین روز ورود بایدن به کاخ سفید شروع شده و ادامه دارد در محرز بودن گفته خود دلایل بسیار دارم اما فقط به یک دلیل قناعت میکنم و آن اینکه بایدن در هفته دوم حکمرانی خود با ناياک (سازمان کسب بودجه کلان از ایران) دستور تحویل ارسال چندین فروند هلیکوپتر را به ایران داد.