آیا روحانی میخواهد عنصر دست چندم منطقه شویم؟!
آیا دولت قصد دارد در آستانه رسیدن به مهلت پایانى سند؛ از مسیر تعیینشده عدول نماید؟آیا برنامهریزى براى رشد بر حسب برنامه راهبردى نظام در راستاى قدرت نخست منطقه شدن در تعارض با همکارى منطقهاى است؟و به عنصر دست چندم شدن در منطقه قانع شویم؟
«ایران در سال 1404 باید قدرت اقتصادى اول منطقه باشد.» اینرا سند چشم انداز ایران در 1404 مىگوید که مهم ترین سند قانونى ایران بعد از قانون اساسى است.
در همین حال رییس جمهور گفته است: «قوىترین کشور در منطقه نباید بهعنوان هدف اول دنبال شود… امروز باید به فکر منطقه قوى و قوىتر باشیم و بایستى رقابتهاى مخرب و نابهجا را کنار گذاشت.»
حال این پرسش پیش مىآید که آیا حجت الاسلام حسن روحانی و دولت یازدهم قصد دارد در آستانه رسیدن به مهلت پایانى سند؛ از مسیر تعیینشده عدول نماید؟آیا برنامهریزى براى رشد بر حسب برنامه راهبردى نظام در راستاى قدرت نخست منطقه شدن در تعارض با همکارى منطقهاى است؟آیا براى همکارى منطقهاى باید از رشد دست بکشیم و به عنصر دست چندم شدن در منطقه قانع شویم؟
1. سند چشم انداز چیست و چه آیندهاى را براى ایران ترسیم کرده است؟
سند چشمانداز بیست ساله ایران، سندى جهت تبیین افقى براى توسعه ایران در زمینههاى مختلف فرهنگى، علمى، اقتصادى، سیاسى و اجتماعى است که توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین شده است. اجراى این چشمانداز از سال 1384 و در قالب چهار برنامه توسعه 5 ساله انجام مىگیرد. سال 1404 خورشیدى (2025 میلادى) افق چشمانداز است.
بر اساس این سند، جامعهى ایرانى در افق این چشمانداز چنین ویژگىهایى خواهد داشت:
– توسعهیافته، متناسب با مقتضیات فرهنگى، جغرافیایى و تاریخى خود و متکى بر اصول اخلاقى و ارزشهاى اسلامى ، ملى و انقلابى با تأکید بر: مردمسالارى دینى، عدالت اجتماعى، آزادیهاى مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمند از امنیت اجتماعى و قضایى.
– برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناورى، متکى بر سهم برتر منابع انسانى و سرمایه اجتماعى در تولید ملى.
– امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعى مبتنى بر بازدارندگى همهجانبه و پیوستگى مردم و حکومت.
– برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایى، تأمین اجتماعى، فرصتهاى برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهرهمند از محیط زیست مطلوب.
– فعال، مسؤولیتپذیر، ایثارگر، مؤمن، رضایتمند، برخوردار از وجدانکارى، انضباط، روحیهى تعاون و سازگارى اجتماعى، متعهد به انقلاب و نظام اسلامى و شکوفایى ایران و مفتخر به ایرانى بودن.
– دستیافته به جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقهى آسیاى جنوب غربى (شامل آسیاى میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهاى همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزارى و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادى، ارتقاء نسبى سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل.
– الهامبخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحکیم الگوى مردمسالارى دینى، توسعهى کارآمد، جامعه اخلاقى، نواندیشى و پویایى فکرى و اجتماعى، تأثیرگذار بر همگرایى اسلامى و منطقهاى براساس تعالیم اسلامى و اندیشههاى امام خمینى(ره).
– داراى تعامل سازنده و مؤثر با جهان براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت.
* قدرت منطقهاى و تعارض با همکارى منطقهاى؟
در سند چشم انداز، در تبیین جایگاه ایران گفته شده است:
– دستیافته به جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقهى آسیاى جنوب غربى (شامل آسیاى میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهاى همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزارى و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادى، ارتقاء نسبى سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل.
در همین حال در بخش دیگرى از سند در تبیین رویکرد ایران در سیاست خارجى آمده است:
– داراى تعامل سازنده و مؤثر با جهان براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت.
بنابراین، سند تعارضى میان تبدیل شدن ایران به قدرت اول اقتصادى در حوزه علمى و فناورى در سطح منطقهى آسیاى جنوب غربى (شامل آسیاى میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهاى همسایه) ندیده است.
در همینراستاست که مقام معظم رهبری فرمودهاند: منطقه خلیج فارس باید با همکارى کشورهاى این منطقه، به منطقهاى امن و آباد و محلى براى همکارى تبدیل شود.
* قدرت منطقهاى شدن ایران آیا توهم و خیالپردازى است؟
در حالى توسط مقام عالى قوه مجریه ایران؛ قدرت اول منطقهاى شدن رقابت مخرب دیده شده است که اساسا از منظر دشمنان و رقباى جهانى ایران؛ این هدف تأمینشده است؛ هر چند ما معتقدیم جایگاه اقتصادى کنونى ما با نقش تعریفشده بهعنوان قدرت نخست منطقهاى همخوانى ندارد.
براى اثبات جایگاه ایران مىتوان به سخنان و اعتراف دشمنان ایران اشاره کرد:
رابرت فورد سفیر سابق آمریکا در سوریه اخیرا اعلام کرد: مخالفان سورى باید سورىهاى طرفدار بشار اسد را به داشتن طرحى براى آینده قانع کنند. وى مدعى شد: بدون راضى کردن روسیه و ایران به اینکه بشار اسد به نفع منافع آنها نیست، راهحلى براى بحران سوریه وجود ندارد.فورد در عین حال اعتراف کرد: ایران قدرت منطقهاى است که منافعى دارد.
شاهد دیگربر تحقق قدرت منطقهاى بودن ایران آن است که بارى روبین یکى از محققان برجسته صهیونیست و کارشناس مسائل ایران در مقالهاى تحت عنوان «ایران، خیزش یک قدرت منطقهاى» به موقعیت ویژه ایران اعتراف کرد. آنچه این مقاله را باارزش مىکند، تحلیلهاى او از موقعیت منطقهاى و جهانى ایران و در واقع اعتراف او به اعتلاى جایگاه ایران است. وى در این مقاله با وجود همه خصومت و دشمنى که با ایران دارد، ناگزیر از اعتراف به پیشرفت جایگاه منطقهاى و بینالمللى شده و به شکلى تحلیلى به این امر مىپردازد. یکی از تحولات مهم اوایل قرن بیستم در خاورمیانه خیزش ایران براى تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ منطقهاى است. این امر نه فقط به این خاطر است که ایران داراى نظام اسلامى یا حتى اینکه با تمام قوا بهسوى کسب سلاحهاى هستهاى در حرکت مىباشد بلکه بهدلیل فاکتورها و عوامل دیگرى ازجمله امتیازات ژئوپولیتیک و خلأ قدرت است. با این وجود با توجه به ایدئولوژى و تندروى تهران، نفوذ رو به رشد ایران، پیامدها و نتایج جدى براى ثبات منطقه و منافع غرب دارد که میتواند به مسأله اصلى جهان طى سالهاى آینده تبدیل شود. در ماههاى ژوئن و آگوست، این نفوذ در حملات گسترده علیه اسرائیل توسط حزبالله و حماس بهنحو روشنى احساس شد که منجر به بروز یک نبرد در مقیاس وسیع گردید.
* جمعبندى
1. تحلیلگران بر این باورند که از زمان سقوط رژیم صدام، در نتیجه دخالت ایالات متحد آمریکا در سال 2003، منطقه خاورمیانه و خلیج فارس در معرض تنشها و فشارهایى قرار گرفت که تعادل منطقه را برهم زد. در این شرایط، بهطور قطع ایران تحت تأثیر این تحولات، به یکى از بازیکنان اصلى منطقه تبدیل شد. در همین حال کارشناسان معتقدند که ایران بهاندازه کافى منابع طبیعى، اقتصادى، انسانى و نظامى دارد که بتواند آنها را به منابع سیاسى تبدیل کرده و سیاست خارجى خود را تقویت کند. نکته جالب در مقاله بارى روبین آنست که وى نقطه تمایز جمهورى اسلامى به نسبت کشورهاى منطقه را که موجب موقعیت برتر ایران شده است، برنامهمند بودن ایران و ضعف و بىبرنامگى اعراب میداند؛ نقطه تمایزى که متاسفانه در تحلیل مقام ارشد اجرایى ایران، مخرب دانسته شده است.
2. منطقه قدرتمند ذیل یک قدرت برتر منطقهاى سامان مىیابد و اگر ایران بهعنوان قدرت منطقهاى چنین نقشى را ایفا نکند، طبعا قدرتهاى فرامنطقهاى و بیگانه به ساماندهى منطقه بر حسب منافع خود و علیه منافع ایران اسلامى خواهند پرداخت.
3. روشن است که در فهم این واقعیت سوء تفاهمى براى بعضى مقامات رخ داده و آنان باید در چارچوب منافع ایران و نیز اسناد فرادستى عمل نمایند و نه برداشتهایى که به کاهش جایگاه ایران خواهد انجامید و هیچ نگرش کارشناسى آنرا تأیید نمىکند.
منبع:تسنیم