آیا جهان عرب واقعا از دین فاصله گرفته است؟

    کد خبر :667842

رواج سکولاریسم در میان طبقات متوسط برخی جوامع عربی را نباید بزرگنمایی کرد. چرا که این امر در تاریخ کشور‌های عربی چند مرتبه تکرار شده است. در واقع این گروه با اشاره به تاریخ صد سال اخیر کشور‌های عربی، از یک چرخه «اسلامگرایی- سکولاریسم» سخن می‌گویند.

 

نظرسنجی‌های سراسری در جهان عرب نشان می‌دهد که بی اعتمادی به جریان‌های سیاسی اسلامگرا در حال افزایش است. برخی معتقدند روند سکولاریزه شدن جهان اسلام آغاز شده و برخی دیگر، ضمن پذیرش تغییر دیدگاه‌ها، از گذرا بودن تغییرات فکری سخن می‌گویند.

 

به گزارش فرارو، این روز‌ها بحث و جدل درباره رونق گرفتن سکولاریسم در کشور‌های عربی بار دیگر شدت گرفته است. مراکز علمی و رسانه‌ای غربی، تحقیق و پژوهش درباره به حاشیه رفتن اسلامگرایی سیاسی میان جوامع عربی را آغاز کرده‌اند. جدیدترین تحقیقات در این زمینه، نظرسنجی اخیر مرکز مطالعاتی «عرب بارومتر» است که برای شبکه «بی‌بی‌سی عربی» انجام شده است. عرب بارومتر وابسته به دانشگاه‌های پرینستون و میشیگان است.

 

این نظرسنجی، بازه زمانی ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ را پوشش می‌دهد و نتایج آن نشان داد که دینداری میان مردمان کشور‌های عربی، خصوصا افراد زیر ۳۰ سال، کمتر شده است. طبق نتایج این نظرسنجی، تعداد عرب‌هایی هم که خود را «غیرمذهبی» توصیف می‌کنند از هشت درصد در سال ۲۰۱۳ به ۱۳ درصد در سال ۲۰۱۸ افزایش یافته است. این رقم در میان افراد زیر ۳۰ سال از ۱۱ درصد به ۱۸ درصد افزایش یافته است.

 

پژوهش عرب بارومتر برای کاهش دینداری در جوامع عربی دو دلیل عمده را برشمرده است: دلیل نخست، به کاهش اعتماد به رهبران دینی مربوط می‌شود. دلیل دوم نیز با کاهش اعتماد به جنبش‌های اسلامی مانند اخوان المسلمین و دیگران ارتباط دارد. در همین چارچوب، می‌توان ملاحظه کرد که شکست احزاب و جریان‌های اسلامی پس از قدرت گیری در جریان بهار عربی، به شکل واضحی روی اعتماد جوانان به آن‌ها تاثیر گذاشته است. این در حالی است که در ابتدای امر، محبوبیت این احزاب بیشتر شده بود.

 

آیا اسلام به سرنوشت مسیحیت دچار می‌‎شود؟

در سال‌های اخیر با تشدید کشمکش‌ها و نزاع‌های فرقه‌ای در خاورمیانه، برخی ناظران از احتمال کاهش محبوبیت جریان‌های اسلامگرا هشدار دادند. در این میان، این پرسش مطرح شد که آیا دین اسلام هم مسیری را طی خواهد کرد که مسیحیت در غرب طی کرد؟ به عبارت دیگر، آیا مانند مسیحیت در غرب، رسیدن به سکولاریسم سرنوشت محتوم اسلام است؟

 

بسیاری از اندیشمندان مسلمان و همچنین بعضی صاحبنظران غربی (البته هرکدام از زاویه دید خودشان) به این پرسش پاسخ منفی داده‌اند. از نظر اندیشمندان مسلمان، زندگی عمومی مسلمانان چنان با تعالیم اسلام آمیخته شده که در عمل نمی‌توان اسلام را به مسجد محدود کرد. چنان که مسیحیت به کلیسا محدود شد. از سوی دیگر، برخی متفکران غربی نیز مدعی شدند که دین اسلام مطلق‌گراتر از آن است که سکولاریزه شود.

 

فارغ از این بحث و جدل‌ها، این پرسش همچنان مطرح است که موج جدید بی‌اعتمادی به احزاب اسلامگرا را چگونه می‌توان تفسیر کرد؟ مصطفی اکیول، پژوهشگر ارشد اندیشکده انستیتوی کاتو، معتقد است که سکولاریسم جدیدی در جهان اسلام ظاهر شده است. او با اشاره به دیدگاه کسانی که می‌گویند اسلام قابلیت سکولار شدن را ندارد، طی یادداشتی در روزنامه نیویورک تایمز، نوشت که این دیدگاه وحی منزل نیست. چرا که نشانه‌هایی از سکولار شدن جهان اسلام آشکار شده است.

 

از دیدگاه آکیول و کسانی که معتقدند جهان اسلام، و خصوصا جهان عرب، در حال حرکت به سمت سکولاریسم است، مواردی مانند ناامیدی از عملکرد اخوان المسلمین در مصر، شوک داعش، عملکرد نامطلوب احزاب فرقه‌گرا در لبنان و عراق و همچنین خشم از رژیم اسلامگرای سودان، به عنوان دلایل چنین حرکتی قلمداد می‌شوند.

 

اکیول درباره این موج جدید سکولاریسم نوشت: «این موج سکولار به کجا می‌رسد؟ اگر با ادبیات دینی پاسخ بدهیم، پاسخ این است: فقط خدا می‌داند. با این حال، شایان ذکر است که موج فعلی، با سکولاریسم تحمیلی اقتدارگرایان غرب زده‌ای مانند آتاتورک ترکیه و رضا شاه ایران، در یک قرن گذشته، تفاوت دارد. سکولاریسم اینها، یک انقلاب از بالا به پایین بود که توسط دولت تحمیل شد و به طور گسترده ناصحیح تلقی شد. اما این بار، ما از یک روند پایین به بالا سخن می‌گوییم. روندی که از جامعه می‎آید. از مردمی می‌آید که از همه چیز‌های زشتی که به نام دین انجام شد، خسته اند.»

 

اکیول در ادامه این تحولات را با عصر روشنگری در اروپا مقایسه کرد. زمانی که اروپا‌یی‌ها در اثر خستگی از فجایع جنگ‌های مذهبی، ایده سکولاریسم سیاسی را ابداع کردند و خرد، آزادی اندیشه، برابری و تحمل را گرامی داشتند. اکیول حتی از این هم فراتر رفت و مدعی شد اگر اسلامگرایان و محافظه‌کاران در برابر این روند مقاومت کنند، ممکن است با نسخه رادیکالی از روشنگری مواجه شوند.

 

از سوی دیگر، برخی معتقدند که رواج سکولاریسم در میان طبقات متوسط برخی جوامع عربی را نباید بزرگنمایی کرد. چرا که این امر در تاریخ کشور‌های عربی چند مرتبه تکرار شده است. در واقع این گروه با اشاره به تاریخ صد سال اخیر کشور‌های عربی، از یک چرخه «اسلامگرایی- سکولاریسم» سخن می‌گویند.

 

مثلا در کشور‌های عربی نظیر مصر از آغاز قرن بیستم افکار سکولاریستی در میان طبقات متوسط شهری رواج پیدا کرد و بر نظام سیاسی مصر تاثیر جدی گذاشت. اما همین کشور، از دهه ۱۹۷۰ میلادی به بعد شاهد صعود چشمگیر اسلامگرایی بود. آثار ادبی و هنری مصر در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ به قدری تحت تاثیر افکار و اندیشه‌های سکولاریستی بود که از نظر التزام به احکام دینی تفاوت چندانی با آن سوی دریای مدیترانه نداشت. اما بعد‌ها معلوم شد که این جریان به نخبگان شهر‌های بزرگ مصر محدود بود و اکثریت مردم روستانشین و حاشیه نشین، همچنان سنت گرا باقی مانده اند. کشور‌های دیگری مانند عراق، سوریه و الجزایر و تا حدودی حتی عربستان سعودی هم مسیر مشابهی را طی کردند.

 

نکته قابل توجه آنکه حتی کسانی که قائل به استثنایی بودن دین اسلام و سکولار نشدن آن هستند، می‌پذیرند که نزاع‌های فرقه‌ای سال‌های اخیر و عملکرد نه چندان مطلوب اسلامگرایان در قدرت، بر تغییر پایه‌های فکری جوامع اسلامی تاثیر گذاشته است. هر چند که از نظر آنان، این تغییر مقطعی و موقت است.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید