آیا جبهه پایداری به حضور در ائتلاف اصولگرایان رضایت می دهد؟
یک فعال سیاسی اصولگرا گفت: علت پیروز نشدن اصولگرایان در انتخابات پیشین مجلس در حوزه انتخابیه تهران این بود که موافقان و مخالفان برجام در یک لیست قرار داشتند. وحدت باید با یک آرمان مشخص همراه باشد. طیفهای سیاسی باید آرمان خود را مشخص کنند و سپس بر سر آرمان مشترک به ائتلاف برسند. حتی ممکن است این آرمان مشترک میان یک اصولگرا و یک اصلاحطلب وجود داشته باشد.
به گزارش نامهنیوز: هنوز مشخص نیست که جبهه پایداری میخواهد چگونه در انتخابات حاضر شود؛ آیا با دیگر طیفهای اصولگرا به وحدت میرسد یا آنکه میخواهد مستقل وارد انتخابات شود.
سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی، فعال سیاسی اصولگرا باور دارد که وحدت جبهه پایداری با دیگر اصولگرایان اگر با گفتمان و آرمانی واحد نباشد، کار نادرستی است و باعث کاهش اعتماد عمومی میشود. او درباره موضع انتخاباتی جبهه پایداری به «نامهنیوز» گفت: «ما در انتخابات تجربیات متفاوتی را كسب كردهایم و دیدهایم که معمولا وقتی در جبهه اصولگرایی وحدت انتخاباتی صورت میگیرد، فتح حاصل نمیشود. نمیگویم باعث شكست میشود زیرا اساسا برای هر جریانی كه معتقد به نظام است و برای تعالی نظام اسلامی فعالیت میكند، شكست معنا ندارد اما بههرحال دیده شده است كه در سالهای اخیر وحدت سراسری میان اصولگرایان منتج به پیروزی ظاهری نشده اما عكس این قضیه صادق است و در دورههایی كه میان طیفهای مختلف اصولگرایی رقابت وجود داشته است، مجموعا اصولگرایان پیروز انتخابات بودهاند و توانستهاند اكثریت كرسیهای مجلس را در اختیار بگیرند».
قاضیزاده هاشمی درباره شرایط شکلگیری وحدت گفت: «وحدت انتخاباتی یك وسیله است و هدف نیست و باید ارزیابی كرد كه مردم نسبت به وحدت واكنش بهتری نشان میدهند یا آنكه موافق با لیست مستقلاند یا اصلا از لیستگرایی خستهاند و خواستار ارائه شاخصها هستند. البته تمام اینها در مناطق مختلف تفاوت دارد؛ یعنی تهران اقتضائات خود را دارد و در مشهد، قم، تبریز و سایر كلانشهرها شرایط به گونه دیگری است و در شهرهای كوچك كه برای مثال یكنماینده دارند، اقضائات متفاوتی حاكم است. ما درباره این موضوعات بحثهای زیادی انجام دادهایم و برخی چنین سخنانی را عامل تفرقه و شکست معرفی میكنند؛ در حالی که ارائه لیست انتخاباتی که آرمان مشخصی ندارد، منتج به هدف مطلوب نمیشود. بهخصوص آنکه بهیاد داریم لیست انتخاباتی اصولگرایان در تهران هم شامل مدافعان و هم شامل مخالفان برجام بود و برای مردم مشخص نبود که به هر حال گفتمان این لیست چیست؟ برجام یکی از مهمترین موضوعات در کشور بود و باید خطومرزها با آن مشخص میشد مانند اکنون که این امکان وجود ندارد که مخالفان و موافقان FATF و CFT در یک لیست باشند. پرچمداران این لوایح، طرفداران دولتاند و مخالفان آن نیروهایی انقلابی هستند که نمیخواهند کشور وابسته به اجانب باشد. حالا فرض کنید یک لیست ائتلافی داده شود که هر دوی این افراد در آن حضور داشته باشند؛ به این نمیتوان گفت وحدت بلکه اختلاط است. بحث ما بر سر مصادیق نیست بلکه از گفتمان سخن میگوییم. هر لیستی با هر تکثری باید گفتمان واحدی داشته باشد؛ به این معنی كه اصالت با وحدت گفتمانی است و باید از وحدت گفتمانی به طرفداران گفتمان واحد برسیم و طرفداران وحدت گفتمان واحد میتوانند شامل طیفها و گروههای مختلف باشند و در بین آنها بر اساس شاخصهای معین در ظرف مكانی و زمانی انتخاب شود؛ یعنی نامزد انتخابات در ظرف مكانی مجلس متناسب با وظایف نمایندگی كه در قانون اساسی ذكر شده است عمل كند و در میان دیگر نامزدها بالاترین میزان توانمندی برای ایفای وظایف یك نماینده مجلس را داشته باشد. در ظرف زمانی هم متناسب با شرایط امروز جامعه برای حل مشكلات مردم تلاش كند، دغدغه و بحرانهای مردم را بشناسد و برخاسته از آحاد مردم، بهخصوص بخش مستضعف جامعه باشد».
این فعال سیاسی ادامه داد: «علت پیروز نشدن اصولگرایان در انتخابات پیشین مجلس در حوزه انتخابیه تهران این بود که موافقان و مخالفان برجام در یک لیست قرار داشتند. وحدت باید با یک آرمان مشخص همراه باشد. طیفهای سیاسی باید آرمان خود را مشخص کنند و سپس بر سر آرمان مشترک به ائتلاف برسند. حتی ممکن است این آرمان مشترک میان یک اصولگرا و یک اصلاحطلب وجود داشته باشد؛ برای مثال این امکان وجود دارد که یک نیروی انقلابی چپ خط امامی در موضوع آمریکاستیزی مانند یک اصولگرا فکر کند. البته وحدت غیراصولی در میان اصلاحطلبان نیز وجود دارد؛ بهنحوی که در عین حال که در انتخابات مجلس در شهر تهران توانستند به پیروزی برسند اما بعدها معلوم شد که اعضای لیست امید با یکدیگر اختلافات عمیقی دارند».
قاضیزاده هاشمی درباره «انتخاب اصلح» که چندی است از سوی جبهه پایداری مطرح میشود، اظهار کرد: «فردی که از لحاظ اعتقادی، علمی، تجربه، آگاهی و پایگاه مردمی سطح قابل قبول داشته باشد، اصلح است. ما باید در انتخاب خود به گفتمان افراد، فارغ از جناح سیاسیشان توجه کنیم. اصلح باتوجه به شرایط روز تعریف میشود؛ برای مثال فردی در شرایط نابسمان فعلی که مردم مشکلات عدیده معیشتی دارند فردی که آگاه به امور اقتصادی است و درد مردم را میفهمد، اصلح است. در هر حوزهای باید شاخصها مشخص شود و بر اساس آن انتخاب صورت بگیرد. برخی در مقابل انتخاب اصلح، تئوری صالحِ مقبول را مطرح میکنند که ما میگوییم این یک مغالطه آشکار است زیرا نمیشود کسی نماینده مردم باشد اما جایگاه و پایگاه اجتماعی نداشته باشد. اصلا انتخاب کسی که پایگاه مردمی ندارد، بیمعنی است».