آیا تهدید وقوع جنگ اتمی در جهان جدی است؟
وقتی شما یک سکه را به هوا پرتاب می کنید و روی یک طرف آن شرط می بندید، 50 درصد شانس دارید که بخت با شما یار باشد و همان سمتی با افتادنِ سکه بر روی زمین ظاهر شود که شما پیش بینی آن را کرده اید. با این حال، اگر مختار باشید که همان سکه را 10 بار بیندازید، آنگاه شانس موفقیت شما 99.9 درصد خواهد بود. تمثیلی که به نظرِ “جوزف نای” نظریه پرداز شناخته شده عرصه روابط بین الملل، در مورد احتمال و شانس وقوع جنگ اتمی نیز به نوعی کاربردهای خاصی را دارد.
بازتاب– همزمان با آغاز جنگ اوکراین و به تدریج، اوج گیری این جنگ، گمانه زنی ها و تحلیل های مختلفی در مورد احتمال وقوع جنگ اتمی، ارائه شده و می شود. در این چهارچوب، “ولادیمیر پوتین” رئیس جمهور روسیه تنها پس از گذشت اندک زمانی از آغاز جنگ اوکراین، تهدید به استفاده از سلاح های اتمی از سوی کرملین علیه کشورهای غربی، در صورت مداخله میدانیِ آن ها در معادله جنگ اوکراین را مطرح کرد.
تهدیدی که البته در چندین نوبت دیگر نیز به اشکال گوناگون مطرح شد و بعضا با پاسخ متقابلِ برخی رهبران غربی نیز مواجه شده است. به عنوان مثال، “بوریس جانسون” نخست وزیر سابق بریتانیا در واکنش به موضعگیریهای پوتین در مورد استفاده مسکو از سلاح های اتمی علیه غرب گفت که کرملین باید بداند که تنها این روسیه نیست که از تسلیحات اتمی برخوردار است.
در این راستا، بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل بین المللی همچنین به این نکته نیز اشاره داشته اند که اساسا روسیه تحمل اقدامات واکنشیِ جهان غرب در مواجهه با استفاده احتمالی این کشور از سلاح های هسته ای را (علیه غرب) ندارد و درست به همین دلیل است که تهدیدِ مقام های ارشد روسی مبنی بر استفاده از سلاح های هستهای علیه غرب را نباید چندان جدی گرفت. با این همه، در سطحی کلان، کارشناسان و تحلیلگران مسائل بین المللی تاکید دارند که گزاره وقوع جنگ اتمی به هیچ عنوان گزاره ای غیرمحتمل نیست و باید آن را با دقت مد نظر داشت.
در این راستا، “جوزف نای” استاد برجسته آمریکاییِ علم سیاست و واضعِ نظریه قدرت نرم در موضع گیری میگوید: “وقتی شما یک سکه را به هوا پرتاب می کنید و روی یک طرف آن شرط می بندید، 50 درصد شانس دارید که بخت با شما یار باشد و همان سمتی با افتادن سکه بر روی زمین ظاهر شود که شما پیش بینی آن را کرده اید. با این حال، اگر مختار باشید که همان سکه را 10 بار بیندازید، آنگاه شانس موفقیت شما 99.9 درصد خواهد بود”. تمثیلی که به نظر جوزف نای در مورد احتمال و شانسِ وقوع جنگ اتمی نیز به نوعی کاربردهای خاصی را دارد(تناوب و تکرار بالا و زیادِ طرح تهدیدات گوناگون مبنی بر استفاده از سلاح های هسته ای در نهایت می تواند به تحقق آن ختم شود).
در این راستا، جوزف نای تاکید می کند که با تداومِ روند کنونی در عرصه سیاست جهانی، به هیچ عنوان نباید شانس وقوع جنگ هسته ای را به کل منتفی دانست و حتی باید سال به سال تحققِ آن را از شانس بیشتری برخوردار دانست. در این چهارچوب یک سوال اساسی مطرح می شود و آن این است که جهت مقابله با این وضعیت باید چه کرد؟ برخی برای پاسخ به این پرسش بر این باورند که باید روندی معکوس را نظیر آنچه در قالب استعاره پرتاب سکه مورد اشاره قرار دادیم مورد توجه قرار داد.
از این رو، بایستی به صورت سالانه با در پیش گرفتن سیاست ها و سازوکارهایی که چه در قالب دیپلماسی دو جانبه و چه چند جانبه معنا پیدا می کنند، موانع و محدودیت های بیشتر و بیشتری را برای قدرت های دارنده تسلیحات اتمی(9 کشور اکنون در جهان دارای سلاح های هسته ای هستند) ایجاد کرد و در یک فرآیند تدریجی، شانس تحققِ جنگ اتمی را تا جای ممکن کاهش داد. البته که در این میان یک چالش اساسی نیز وجود دارد و آن این است که بایستی نوعی اجماع هم میان قدرت های دارنده سلاح های اتمی در جهان جهت تشویق و ترویج و تعهد به سازوکارهای مذکور ایجاد شود.
از این منظر، اگر مثلا فقط یک قدرت، تَن به سازوکارهای محدود کننده در بحث تسلیحات اتمی بدهد، این موضوع شاید در نوع خود رقبای اتمی آن را جسورتر کند تا آن ها با اتخاذ برخی سیاست ها، از فضای جدیدِ ایجاد شده به نفع خود استفاده کنند و فضای کنشگری کشور رقیبشان را با تقویتِ توانمندی های اتمی شان در سایه ضعف اتمی آن کشور، ارتقا بخشند.
با این همه، آنچه که حداقل از شرایط حال جهان استنباط می شود این نکته است که جهانِ کنونی بیش از آنکه به سمت تضیعف طرح تهدیدات هسته ای حرکت کند، عملا در مسیر برجسته سازی هر چه بیشترِ اهمیت دارا بودن تسلیحات اتمی و بازدارندگیِ آن ها در عرصه معادلات بین المللی حرکت می کند.
موضوعی که به طور خاص در مورد خودِ اوکراین نیز به وضوح قابل مشاهده است. کما اینکه بسیاری از ناظران و تحلیلگران معتقدند که اگر این کشور پس از فروپاشی شوروی و در قالب توافق بوداپست، اقدام به تسلیم کردن تسلیحات اتمی خود به کشورهای غربی و روسیه نمی کرد، اکنون بدون تردید با تهاجمِ روسیه نیز رو به رو نمیشد. در این چهارچوب، “معمای امنیتی بین المللی” و نیاز به تقویت ابزارهای بازدارنده در سیاست پُرآشوبِ جهانی، تقویت توانمندیهای هسته ای را به گزینه ای راهبردی برای کشورهای مختلف جهان تبدیل کرده است. مساله ای که بدون تردید از مطلوبیت برخودار نیست.