آیا آمریکا واقعا به دنبال دستیابی به توافق اتمی با ایران است؟
اینطور به نظر می رسد که دولت بایدن در پسِ شعارهای دور و دراز خود مبنی بر اراده اش جهت دستیابی به یک توافق با ایران، عملا طرح مخفی و پنهان دیگری را دنبال می کند که در نوع خود می تواند سطح فشارها علیه ایران را به نحو قابل ملاحظه ای افزایش دهد. این دستورکار جدید، خارج کردن آمریکا به عنوان بازیگرِ محوری و البته مهم در چهارچوب معادله اتمی ایران و برجسته سازی اختلافات ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی و درانداختنِ ایران با این نهادهای بین المللی و به معنای بهتر درگیر کردنِ تهران با جهان است.
بازتاب-معادله اتمی ایران و روند مذاکرات وین با محوریت احیای توافق برجام، بار دیگر و پس از ابراز امیدواریهای اولیه مبنی بر اینکه ایران و آمریکا بر اساس طرح پیشنهادی جدید اروپا، قادر به دستیابی به یک توافق جهت احیای برجام هستند، وارد دور تازهای از رکود و سکون شده است.
در این راستا، طرفِ آمریکایی همچنان از باقی ماندن برخی اختلافات با ایران در چهارچوب مذاکرات سخن میگوید و ایران را مقصرِ به نتیجه نرسیدن گفتگوها و تلاش های دیپلماتیک معرفی کرده و سعی دارد توپ را در زمین آن بیندازد. در نقطه مقابل، ایران نیز آمریکا را به واقع بینی دعوت می کند و تاکید دارد که این کشور باید دست از درخواست های زیاده خواهانه و غیرمنطقی خود بردارد.
تهران همچنین به این نکته نیاز اشاره داشته که انعطاف پذیری لازم را در روند مذاکرات احیای برجام از خود نشان داده و اکنون نوبتِ آمریکا است که در این رابطه انعطاف پذیری نشان دهد و زمینه را جهت حصول توافق فراهم کند. با این همه، همانطور که پیشتر نیز گفته شد، اینطور به نظر می رسد که حداقل تا قبل از انتخابات میاندوره ای کنگره آمریکا (نوامبر 2022) نمی توان انتظار دستیابی به یک توافق اتمی میان ایران و غرب را داشت. با این همه، فراز و فرودهای گوناگون در روند مذاکرات احیای برجام به طور خاص در دوره حضور دولت بایدن در قدرت، گمانه زنی های زیادی را در مورد نیات واقعی این دولت از انجام مذاکرات اتمی با ایران ایجاد کرده است.
در این چهارچوب اینطور به نظر می رسد که سیاست سازان آمریکایی، این نکته راهبردی را پذیرفته اند که اساسا دستیابی به یک توافق پایدار با ایران با محوریت مساله اتمی این کشور، با توجه به حجم قابل توجهِ اختلافات انباشته در روابط دو کشور در طی دهه های اخیر، چندان واقع بینانه به نظر نمی رسد.
دلیل اصلی این مساله نیز این است که حتی در صورت حصول یک توافق، اختلافات شدید دو کشور در دیگر حوزهها (غیر از مساله هسته ای) در چهارچوب موضوعاتی نظیر توان موشکی ایران، قدرت منطقه ای این کشور و یا آنچه واشینگتن وضعیت حقوق بشر در ایران عنوان می کند، تا حد زیادی به چهارچوب توافق هسته ای با ایران نیز سرایت خواهد کرد و می تواند در مدت زمان کوتاهی آن را بی اعتبار سازد.
در عین حال، تندروهایِ جمهورخواه در آمریکا مخصوصا در دوره ترامپ، راهکار جدیدی را جهت تضعیف توافق هسته ای با ایران پیدا کرده اند و آن، تحمیلِ تحریم هایی است که پیشتر در حوزه هسته ای علیه ایران اعمال می شد اما در چهارچوب جدید، در قالبهایی نظیر مقابله با قدرت پهپادی و موشکی و یا نفوذ منطقه ای این کشور علیه تهران اعمال می شوند. مسالهای که تا حد زیادی ارزش یک توافق و مزایای آن برای ایران را نیز کاهش داده است.
از این منظر، اینطور به نظر می رسد که دولت بایدن در پسِ شعارهای دور و دراز خود مبنی بر اراده اش جهت دستیابی به یک توافق با ایران، عملا طرح مخفی و پنهان دیگری را دنبال می کند که در نوع خود می تواند سطح فشارها علیه ایران را به نحو قابل ملاحظه ای افزایش دهد. این دستورکارِ جدید، خارج کردن آمریکا به عنوان یک بازیگری محوری و البته متهم از چهارچوب معادله اتمی ایران و برجسته سازی اختلافات ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی و درانداختنِ این کشور با این نهاد بین المللی و به معنای بهتر درگیر کردن تهران با جهان است. در این چهارچوب، دولت آمریکا سعی دارد تا خود را از مواضع منزوی که مخصوصا در دوران ترامپ در رابطه با معادله اتمی ایران گرفتار آن شده بود و کمتر کشوری حاضر به همراهی فعال با این دولت علیه ایران شده بود، برهاند.
این دستورکار تا حد زیادی با مقاله ای که بایدن در نخست روزهای حضور خود در قدرت در آمریکا برای خبرگزاری سی ان ان نوشته بود همخوانی دارد. وی در مقاله مذکور تاکید داشت که بایستی با ایران و معادله اتمی این کشور به نحوی هوشمندانه تر رفتار کرد. چکیده مقاله بایدن و راهکار او در این رابطه این بود که باید ایران را ذره ذره به نقطه ای رساند که طرف حسابِ آن نَه آمریکا، بلکه جامعه بین المللی باشد و آن ها از این کشور مطالبه گری داشته باشند.
از این منظر، دستگاه دیپلماسی کشورمان باید تا حد زیادی هوشیاری خود را حفظ کند تا کار به نقطه ای نرسد که شاهد شکل گیری اجماع بین المللی علیه کشورمان و انتقال پرونده اتمی ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد باشیم. البته که این مساله به معنای دستیابی به هر توافقی هم با آمریکا نیست اما اتخاذ دیپلماسی هوشمندانه در شرایط کنونی و خوانشِ دقیق سناریوهای آتی هسته ای، مساله ای است که باید به آن توجه ویژه ای داشت و تا جای ممکن از افتادن در دام های آتی آمریکا خودداری کرد.