آمریکای پساترامپ و عمو سام منزوی
یک سال از ریاستجمهوری دونالد ترامپ میگذرد و در این مدت نفوذ جهانی آمریکا به دلیل سیاستهای نادرست وی تحلیل رفته است. برخی تحلیلگرانِ خوشبین معتقدند، در بدترین حالت، او در دور دوم انتخاب نخواهد شد و همه امور دوباره به حالت عادی باز میگردد. بدبینترها اما میگویند رویکردهای یکجانبهگرایی و انزواگرایی ناسیونالیستی سیاستمداران آمریکایی، این کشور را ضعیف و وضعیت جهان را بدتر میکند.
الهام میرمحمدی: یک سال پیش در هشتم نوامبر، دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیسجمهور آمریکا انتخاب شد. بسیاری پیشبینی میکردند که سیاست خارجی آمریکا به شکلی فاجعهبار تغییر مسیر خواهد داد.
به گزارش بازتاب، وی وعده داده بود که از بسیاری از معاملات تجاری خارج شود، متحدانش را ترک کند، قواعد به اصطلاح جهانی را تغییر دهد و بر علیه تروریستها بجنگد.
به گفته او، نفتا، قراردادی از ردهخارج و بدترین توافقی است که میان آمریکا و دو کشور دیگر منعقد شده است. او بر این باور است که آمریکا تاکنون رفتاری بیش از حد دوستانه با خارجیها داشته و زمان آن رسیده که رویکردی کاملا متفاوت در پیش بگیرد.
ترامپ در اظهاراتش مدعی شده که در گذشته، هر گاه جنگی در میگرفت، پیروز میدان، پیروزِ واقعی بود و کشور بازنده را اشغال میکرد. وی بعدها جملهای دیگر به اظهاراتش افزود و گفت، بر علیه تروریستها خواهد جنگید و پس از پیروزی، نفت این کشورها از آنِ آمریکا خواهد بود.
در یک سالی که گذشت، سیاست خارجی دونالد ترامپ آن گونه که پیشبینی شده بود، مهیب و فاجعهبار نبوده است. وی با خروج از توافق پاریس، جلوگیری از تغییرات آبوهوایی و تبعات آن را دشوارتر کرد. ترامپ همچنین پیمان ترنسپسیفیک را، که توافقی بسیار مهم بود، لغو کرد.
با وجود همه این اقدامات، آمریکا هنوز به سمت انزواگرایی نرفته است. ایالات متحده آمریکا بر خلاف آنچه وعده داده بود، از ناتو خارج نشده است. حتی برخی از متحدان اروپای شرقی آمریکا، رویکردهای خشک و جدی او را به آرامش و خونسردی باراک اوباما ترجیح میدهند. وی هنوز هیچگونه جنگ جدی را آغاز نکرده است؛ دفاع آمریکا از دولت محاصرهشده افغانستان را تقویت کرده و با حمایت از عراق، کمک کرده تا شهرهای اشغالشده از سوی داعش، باز پس گرفته شود.
تحلیلگران خوشبین معتقدند، دونالد ترامپ قادر است بار دیگر رونالد ریگان را تکرار کند.
در مناطقی از جهان، نظیر آفریقا که توجه کمتری از جانب رئیسجمهور جدید به آنها شده نیز، سیاستهای دولتهای قبلی کموبیش در حال اجرا شدن است.
در هفتهای که گذشت، دونالد ترامپ سفری ۱۲ روزه را به آسیا آغاز کرد؛ بنابراین نمیتوان به سادگی او را رئیسجمهوری خواند که به دنیای خارج از آمریکا اهمیت نمیدهد.
به دلیل حضور ژنرالهای میانهرو و توانایی که در کنار او حضور دارند، بسیاری احساس اطمینان و امنیت دارند. رئیس ستاد ارتش مشترک، وزیر دفاع و مشاور امنیت ملی، از آنجا که به خوبی وحشت جنگ را درک میکنند، همواره او را از انجام هر گونه اقدام افراطی منع کردهاند.
خوشبینترها حتی این گمانهزنیها را دارند که او قادر است رونالد ریگان را تکرار کند. به گفته آنها، از طریق تغییر بنیانهای دیپلماتیک و باز گرداندن عضلات نظامی آمریکا، این کشور میتواند نیرویی ایجاد کند که کره شمالی را در هم فرو پاشد و آنچه برای اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمد را بار دیگر رقم بزند.
ترامپ تنها بر اساس غرایزش عمل میکند، گویی تاریخ درسی برای او ندارد.
برخی تحلیلگران هم معتقدند، حتی اگر در کوتاهمدت او آسیبهایی را متوجه آمریکا کند و موقعیت این کشور را در جهان تحت تاثیر قرار دهد، در سال ۲۰۲۰ برای دور دوم ریاستجمهوری انتخاب نمیشود و همه چیز دوباره به حالت عادی خود باز میگردد.
ترامپ قطعا ریگان نیست
این پیشبینیها اما آرزوهایی محال به نظر میرسد. اگر چه ترامپ در مورد برخی مسائل امنیتی، جلوی اشتباهات خود را گرفته است، اما خطاهای کمی هم نداشته است.
به عنوان مثال، او که چین را به دلیل وضعیت مبهم تایوان تهدید کرده بود، تصمیم گرفت تا جنگی را علیه این کشور آغاز نکند. از سوی دیگر، کنگره و همینطور رسوایی هکشدنهای انتخابات آمریکا، مانعی شد برای اینکه بر سر مسئله کرملین با روسیه وارد جنگ شود. او همچنین برای ایجاد فشار به کره شمالی با هدف جلوگیری از گسترش زرادخانه هستهای، از چین درخواست کمک کرده است.
با همه این احوالات، جهان شاهد خطاهایی بسیار جدی از سوی او بوده است که یکی از مهمترین آنها تائید نکردن پایبندی ایران به برجام و تضعیف معامله هستهای است. او تنها بر اساس غرایزش عمل میکند، گویی تاریخ درسی برای او ندارد. گرم گرفتنهای بیش از حد با رهبران قدرتمند چون پوتین و شیجینپینگ، عشق او نسبت به ژنرالها و بیتوجهیهایش به دیپلماتها از جمله خطاهای جبرانناپذیر اوست. وی با از دست دادن بسیاری از سفرای باتجربه در وزارت خارجه، تغییراتی بزرگ در این وزارتخانه ایجاد کرد.
از سوی دیگر، توئیتهای او به هیچوجه شوخی نیست. ترامپ به سادگی صحبتهای مقامات مسئول را پیش از گرفتن هر گونه مشاوره، تکذیب میکند. بیپروا کیمجونگاون را تهدید میکند و نگران شعلهور شدن دیوانگیهای او نیست.
اما نباید این نکته را از نظر دور داشت که ترامپ تنها زمانی امتحانش را پس خواهد داد که بحرانی رخ دهد. ژنرالهای منطقی، مدام به او مشاوره میدهند اما او فرمانده کل قواست و خلق و خویی متفاوت دارد که بر اساس آن به دوست و دشمن به یک شکل هشدار میدهد.
یکی از مهمترین آسیبهایی که تا به حال دونالد ترامپ به کشورش وارد کرده، کاهش قدرت نرم آمریکا است.
در زمینه تجارت هم دونالد ترامپ نگرشهایی کاملا کودکانه دارد. از نظر او صادرکنندگان برنده و واردکنندگان بازنده بازیاند. وی ثابت کرده که او بیش از معاملات تجاری چندجانبه از معاملات دوجانبه استقبال میکند.
چرا که به این ترتیب، کشور بزرگی چون آمریکا، موفق میشود سرمایهگذارهای کوچک را تحت سلطه بگیرد و امتیازاتی را به نفع خود از آنها دریافت کند. این رویکرد اما دو مشکل ایجاد میکند.
اول اینکه این امر به شدت برای کشورهای کوچک ناخوشایند است و دلیلی میشود برای ایجاد لابیهای حمایتگرایانه برای غلبه بر این مشکل. دوم اینکه این امر موجب میشود قوانین پیچیدهای که سیستم تجارت چندجانبه ساده کرده بود، بار دیگر بغرنج شود.
تیم ترامپ احتمالا تا پیش از مشخص شدن برنامه اصلاحات مالیاتی از سوی کنگره، اختلال چندانی در تجارت جهانی ایجاد نخواهد کرد. اما اگر این اختلال به هر دلیلی ایجاد شود، هیچکس نمیداند که چه اتفاقی در انتظار جهان است. یکی از مهمترین این قراردادها نفتا است که به زودی تکلیف آن مشخص میشود.
مهمترین آسیبهای ترامپ
شاید مهمترین آسیبی که تا به حال دونالد ترامپ به آمریکا وارد کرده، کاهش قدرت نرم آمریکا باشد. او با صراحت پشتیبانی و حمایت آمریکا از ارزشهای جهانی چون دموکراسی و حقوق بشر را نادیده میگیرد.
او نه تنها دیکتاتورها را تحسین میکند بلکه به سادگی آدمکشها و مستبدین را تائید میکند. مهمترین نمونه آن حمایت ترامپ از کشتار دستهجمعی قاچاقچیان و معتادان در خیابانهای فیلیپین است.
اگر چه ممکن است روسایجمهور پیشین در آمریکا نیز در مواردی و بنا به دلایل سیاسی و دیپلماتیک، از ظالمان و ستمگران حمایت کرده باشند، اما این نخستین بار در تاریخ آمریکا است که رئیسجمهوری با اعتقاد راسخ و بدون تفکرات دیپلماتیک، مفاهیم و ارزشهای جهانی را زیر سوال میبرد.
آنچه اوضاع را خطرناکتر میکند این است که سیاستمداران آمریکایی بیش از هر زمان دیگری رویکردهای انزواگرایی ناسیونالیستی در پیش گرفتهاند.
این امر قطعا تبعات وحشتناکی خواهد داشت: متحدان لیبرال آمریکا در اروپا، شرق آسیا و سایر کشورها، دیگر متحدان آمریکا محسوب نخواهند شد و حاکمان مستبد در سراسر جهان رفتار بدتری پیشه خواهند کرد؛ درست نظیر آنچه هفته گذشته در عربستان سعودی اتفاق افتاد؛ جنگ قدرت به بهانه پاکسازی حکومت و مقابله با فساد.
از سوی دیگر این امر موجب میشود اعلام پرونده دموکراسی به سبک آمریکایی برای چین سادهتر شود. کشورهای دیگر هم به دنبال چین وسوسه خواهند شد تا مدل مستبدانه چین را اجرا کنند.
بسیار خوشبینانه است که تصور کنیم پس از دونالد ترامپ همه چیز به حالت عادی باز میگردد. جهان در حال حرکت است و آسیای میانه روابط تجاری جدیدی را آغاز کرده که عمدتا در چین متمرکز است. اروپاییها در حال یافتن راههایی جدید برای دفاع از خود بدون حضور عمو سام هستند.
آنچه اوضاع را خطرناکتر میکند این است که سیاستمداران آمریکایی -از جمهوریخواه گرفته تا دموکرات- بیش از هر زمان دیگری رویکردهای انزواگرایی ناسیونالیستی در پیش گرفتهاند.
با وجود همه نقاط ضعفش اما، آمریکا مدتهای مدیدی بزرگترین الگوی جهانی برای حفظ نظم، لیبرالیسم و ارائه نمونهای درست از دموکراسی بوده است.
حالا اما همه چیز تغییر کرده و کسی رهبری آمریکا را بر عهده گرفته که معتقد است کشورهای قدرتمند باید یکجانبهگرایی را پیشه خود کنند و بیش از هر چیز به اهداف و منافع خود بیندیشند. او هنوز به خوبی متوجه نشده که شعار او «اول آمریکا»، آمریکا را ضعیف و وضعیت جهان را بدتر میکند.
منبع: اکونومیست