آقای باقری شما معنی زانو زدن ایران را نفهمیدید
آمریکاییها آن روزی احساس کردند ایران به زانو در آمده که ریال نزدیک به 70درصد ارزشش را در برابر دلار از دست داد، بحران مرغ بر کشور سایه افکند و قیمت پراید سه برابر شد. آنها خیلی قبلتر تصور کرده بودند ایرانیها ضعیفند؛ همان روزی که پیشنهاد شما به 5+1 آن قدر مبتدیانه بود که نماینده روسیه نتوانست جلوی انفجار خندهاش را بگیرد!
در مورد هر پدیده ای که به عنوان یک واقعیت ملموس متجلی شده است، نقد منتقدان و مخالفت مخالفان، می تواند موقعیت آن واقعیت را ارتقا دهد و بر جذابیت و مطلوبیت آن بیفزاید، نقد و مخالفت، البته تا آنجا برکت دارد، که واقعیت را به درستی روایت کند و آن را با نقد و مخالفت صیقل راستین دهد، اما گاهی منتقدان و مخالفان، به خاطر اثبات حقانیت خود و مخالفت با واقعیت تحصیل شده توسط دیگران، روی به تحریف خود واقعیت و خلاف واقع گویی درباره آن می آورند.. برجام نیز از این قاعده مستثنی نیست.
برجام به عنوان یک واقعیت خارجی، ممکن است در نگاه عده ای با دلیل و مدرک محکم یا ضعیف، هیچ دستاوردی نداشته باشد، ممکن است عده ای بگویند خسران آن از دستاورد آن بیشتر بوده با تمسک به استنادات ضعیف یا قوی! اما تحریف و خلاف واقع گویی در کنار پنهان کاری، شیوه و رویکرد نقد مصلحان نبوده و نخواهد بود.
به گزارش تابناک، در بخش مهمی از روایت علی باقری معاون سعید جلیلی در شورای امنیت ملی در دوره پیشین و طرفداران وی علیه برجام، ادعا میشود که سخنان مقامات دولت در باره وضعیت اقتصادی کشور در شروع به کار دولت یازدهم سبب شده است که طرف مقابل به وخیم بودن وضعیت اقتصادی کشور پی برده و در نتیجه در مذاکرات هستهای با ایران دست بالاتری پیدا کند.
علی باقری که مسئولیت معاونت دبیر شورای امنیت ملی در دوره سعید جلیلی را بر عهده داشته است، این بار در در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف مدعی شده است که: «امروز هم مشکل همین است، چراکه به خاطر عقب نشینی های راهبردی که در برجام متجلی شده تصور آنها از ما این است که ضعیف هستیم و به خاطر همین امر سناتور تام کاتن که متحد ترامپ است در سخنرانی اخیر خود گفت: «در ارتش امریکا به ما یاد میدهند که وقتی دشمن در برابرت زانو زد او را به زمین بزن و کارش را تمام کن».
استناد باقری به سخنان تام کاتن در شورای روابط خارجی آمریکا، تحریفآمیز است زیرا این سناتور جمهوریخواه همانند رئیسجمهور فعلی آمریکا معتقد است که تحریمهای اعلام شده علیه ایران به ویژه از سال 2009 تا 2011، عملا اقتصاد ایران را به مرز فروپاشی کشانده بود و در چنین شرایطی، آمریکا نمیبایست با مذاکرات هستهای اجازه دهد اقتصاد ایران نجات پیدا کند.
در متن بخش مورد نظر در سخنان کاتن که باقری معنای آن را تحریف کرده است، آمده است:
And he was never all that enthusiastic about sanctions, either, despite later taking credit for them. In 2009, his State Department lobbied against sanctions on Iran’s energy and banking industries, and in 2011 his Treasury Department opposed sanctions on the Central Bank of Iran. Congress, thankfully, passed them anyway. Along with various U.N. sanctions, these were the toughest sanctions Iran had ever faced, and they helped to drive the regime to its knees. One thing I learned in the Army is that when your opponent is on his knees, you drive him to the ground and choke him out. But President Obama extended a hand and helped the ayatollahs up.
سناتور آمریکایی پس از اشاره به عدم جدیت اوباما در برخورد با نظام جمهوری اسلامی اظهار داشته است که: «علیرغم این که افتخار تحریمهای علیه ایران به نام اوباما زده میشود ولی وی هرگز اشتیاق کامل برای این کار را نداشت. در سال 2009، وزارت خارجه اوباما علیه تحریمهای کنگره مربوط به بخش انرژی و بانکی ایران لابی کرد و در سال 2011، وزارت خزانهداری وی با تحریم بانک مرکزی ایران مخالف بود. خوشبختانه کنگره، به هر حال این تحریمها را تصویب کرد. این تحریمها در کنار تحریمهای سازمان ملل، سختترین تحریمهایی بود که ایران تاکنون با آن مواجه شده بود و کمک کرد تا رژیم ایران به زانو در بیاید. یک چیزی که من در ارتش آموختهام این است که وقتی دشمن به زانو در آمده است، او را باید به خاک انداخت و به خفگی کشاند. ولی رئیسجمهور اوباما به سوی ایران دست دراز کرد و کمک کرد آیتاللهها سر پا بایستند».
آقای باقری تعمدا اشاره نمی کند که سناتور آمریکایی معتقد است که تحریم های اعمال شده علیه ایران، به عنوان نتایج مذاکرات بی حاصل وی و رئیسش دکتر جلیلی، ایران را به زانو درآورده است و باز تعمدا اشاره نمی کند که به عقیده سناتور آمریکایی به ثمر رسیدن مذاکرات بود که باعث به زانو درنیامدن ایران شده است!
سوال مهمی که باید از باقری پرسید، این است که مقامات آمریکایی برای فهمیدن وضعیت اقتصاد ایران نیازمند اعلام موضع مقامات ایرانی بودند و یا این که شواهد و نشانههای کافی از واقعیت اقتصاد ایران و ناتوانی مدیریتی مقامات دولتهای نهم و دهم برای آنها عیان شده بود.
روشن است که آمریکاییها و دوستان آنها، واقعیت اقتصاد ایران و میزان تاثیرگذاری تحریمها را نه در سخنان احمدینژاد و روحانی، بلکه در تلاطمات شدید بازار ارز، صفهای مواد اولیه غذایی و تورم افسارگسیخته اقتصاد ایران مشاهده میکردند. آنها سالها مذاکرهکنندگان ایرانی را از نزدیک دیده بودند و میفهمیدند که آنها چه تواناییها و چه ضعفهایی دارند.
واقعیت این است که آمریکاییها آن روزی احساس کردند ایران به زانو در آمده که ریال نزدیک به هفتاد درصد ارزشش را در برابر دلار از دست داد، بحران مرغ بر کشور سایه افکند و قیمت پراید سه برابر شد. آمریکاییها پیش از آن هم به ضعف مذاکرهکنندگان ایرانی پی برده بودند؛ همان روزی که پیشنهاد طرف ایرانی به 5+1 آن قدر مبتدیانه بود که سفیر روسیه نتوانست جلوی انفجار خندهاش را بگیرد!
عجیب است اگر مذاکرهکننده ارشد کشوری در موضوعی به حساسیت مذاکرات هستهای ایران، احساس قدرت و توانایی کند ولی تنها پیشنهاد علنی شده وی به طرف مقابل باعث خنده حضار شده باشد؛ اتفاقی که برای تیم سعید جلیلی افتاد. آنها در جولای 2008، پیشنهادی با عنوان «مدالیته برای مذاکرات جامع» در جلسه با 5+1 ارائه کردند که فقط در عنوان آن دو غلط املایی وجود داشت. به نوشته نیویورک تایمز محتوای این متن آن قدر عجیب بوده است که سرگئی کیسلیاک نماینده روسیه در مذاکرات که بعدا روابط وی به عنوان سفیر روسیه در آمریکا با دولت ترامپ جنجالی شد، نتوانسته جلوی انفجار خندهاش را بگیرد.