آری! حق با لاریجانی بود

  • سیاسی
  • یکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۸ ۱۵:۰۹
    کد خبر :617759

بارها دیده و شنیده‌ایم که نمایندگان پارلمان در کشورهای مختلف به عنوان عضو از قوه مقننه، درگیری‌های لفظی و گاهی فیزیکی با یکدیگر پیدا کرده و بنا به رسالت دفاع از رای‌دهندگان خود، دفاع از رسالت ملی را عامل کنش خود ارزیابی کرده‌اند. با این وجود، در مجالس اکثریت قاطع کشورهای جهان بیش از این درگیری‌ها، دیسپلین و ثبات مشاهده شده است اما در مجلس کشورمان انگار این رویه برعکس شده و بیش از نظم و ثبات، شاهد بی‌ثباتی و درگیری نمایندگان هستیم.

در یکی از واپسین مورد، در جریان بررسی طرح تشکیل وزارت بازرگانی مشاجره لفظی نصرالله پژمان‌فر و علی لاریجانی به سوژه‌ای برای رسانه‌ها تبدیل شد و واکنش‌های مختلفی را در پی داشت. هر چند فریادهای نمایندگان در دفاع از خواست و اراده خود امری پسندیده و قابل دفاع است اما نوع گفتار پژمان‌فر، نیازمند تحلیل و خوانشی انتقادی است.

سه اپیزود از مجلسیان پر مدعا و با تریبون‌های یک طرفه

در اپیزود اول، در جریان بررسی طرح تشکیل وزارت بازرگانی تعدادی از نمایندگان همچون پژمان فر، حاجی‌بابایی، سبحانی فر و موسوی لارگانی پشت تریبون مجلس مقابل رئیس مجلس حاضر شده و با فریاد نسبت به تصویب کلیات این طرح اعتراض می‌کنند. اعتراض آنها به این طرح این بود که این طرح خلاف قانون برنامه است و نتوانسته رای لازم را کسب کند. در این میان، پژمان فر با فریادهایی مدام این موضوع را گوشزد می‌کرد که لاریجانی خطاب به او می‌گوید: حق ندارید این گونه حرف بزنید شما هم باید سر جایتان بنشینید و همچون سایر نمایندگان صحبتتان را مطرح کنید.

تا اینجای کار به نظر می‌رسد همچون همیشه، امر غایب در میان نمایندگان پرادعای مجلس شورای اسلامی دیسپلین و نزاکت اخلاقی است. نمایندگانی که خود را در جایگاه خادم ملت قبل از انتخابات می‌بینند ولی بعد از ورود به مجلس، حتی اصول اولیه حقوق نمایندگی را در خانه ملت لحاظ نمی‌کنند. افرادی که حتی نمی‌دانند بر اساس دستورالعمل و مصوبات آیین داخلی مجلس، چگونه باید تذکر بدهند و چگونه می‌توانند دیدگاههای خود را ابراز کنند.

در اپیزود دوم، بعد از دعوت لاریجانی از پژمان‌فر به آرامش و رعایت اصول اولیه حضور در خانه ملت، حاجی دلیگانی تذکری می‌دهد مبنی بر اینکه این طرح خلاف قانون برنامه است که رئیس مجلس توضیح داد که چون قرار نیست چیزی به دولت اضافه شود اشکال قانون برنامه ندارد. علی رغم این توضیحات، دقایقی بعد پژمان فر که بر روی صندلی‌اش نشسته، شروع به فریاد زدن می‌کند که لاریجانی خطاب به او گفت: آقای پژمان‌فر توهین نکنید، تذکرتان را ثبت کنید تا جوابتان را همچون سایر نمایندگان بدهیم. این که فریاد می‌زنید و اینجا می‌آیید کار درستی نیست. در مجلس که فقط شما تشریف ندارید. مجلس آیین نامه دارد تذکر دهید و صبر کنید. عادت کردید با فریاد کارهایتان را جلو ببرید مانند بقیه بنشینید و توهین نکنید.

در تحلیل بخش دوم از جنجال میان لاریجانی با پژمان‌فر نیز می‌توان گفت، برخی از نمایندگانی که در غالب جلسات یا خواب هستند یا با گوشی‌های هوشمند خود، به نوعی سروکله می‌زنند؛ برخی اوقات، به ناگاه یادشان می‌آید که باید از حد معمول وظایف خود عبور کنند. آن‌ها می‌دانند در اسفند ماه سال جاری، داد و بیدادهای آنان چگونه می‌تواند به نمایش در آید و برای ورود مجدد به بهارستان به آن‌ها کمک کند لذا پژمان‌فرها فکر می‌کنند هر چه بلندتر و رساتر داد بزنند، احتمال حضور مجددشان بیشتر خواهد بود.

فرض را بر آن بگیریم که یک نماینده نه واقعا بسیار دلسوز است و با تمام وجود، قصد دارد خواست خود را مطرح کند، در این شرایط حتی برای آن به آب و آتش می‌زند و فریاد سر می‌دهد اما مساله این است که فریاد زدن با توهین و هتک حرمت به دیگران در هیچ قانونی و اصول اخلاقی قابل تعریف نیست.

در اپیزود سوم، پس از تذکر دوم لاریجانی به پژمان‌فر، این نماینده مردم مشهد و کلات، با فریادهایی لاریجانی را دیکتاتور خطاب می‌کند که با واکنش شدیداللحن رئیس مجلس مواجه می‌شود. لاریجانی به او می‌گوید: «مدام می‌گویید دیکتاتور، دیکتاتور، یک چیزی یاد گرفته‌اید. دیکتاتور شما هستید که در کشور این بساط را راه انداخته‌اید.»

دیکتاتور؛ چه واژه پرمسمایی است برای شخصی که خود نمی‌گذارد کسی جلوداراش باشد. برای کسی که می‌گوید همه ساکت، من می‌خواهم تنها تریبون باشم، فریاد بزنم و حرف خود را بر کرسی بنشانم. بله! واقعیت نمایان است، تنها دیکتاتورها هستند که شور و رایزنی را خلاف عادت خود و عقل‌شان را فراتر از دیگران ارزیابی می‌کنند. دیکتاتورها، کمتر می‌شنوند و بیشتر حرف می‌زنند. دیکتاتورها همیشه حق به جانب هستند و هر گاه که در معرض شکست قرار می‌گیرند، روی به فرافکنی می‌آورند. حال فارغ از اینکه لاریجانی، در قامت رئیس مجلس کیست و چگونه صفاتی دارد، مساله دفاع از او نیست، بلکه مساله خوانش کنشی است که راحت اتهام می‌زند و سخت می‌شنود و در تداوم کنش خطای خود که بر خلاف اصول اخلاقی و وظایف نمایندگی است، اصرار دارد.

همین اتفاق چهار روز بعد به نوعی دیگر تکرار شد؛ این بار مسعود پزشکیان ریاست جلسه را بر عهده داشت که بررسی یک فوریت طرح شفافیت آرای نظام تقنینی مجلس امروز با حاشیه همراه شد. هنگامی که احد آزادی خواه از موافقان این طرح اصرار به ادامه دادن اظهاراتش داشت، با تذکر پزشکیان روبرو شد که خطاب به او می گفت وقتش تمام شده است اما آزادی خواه اصرار داشت همچنان از زمانش باقی مانده است. از سوی دیگر اصرارهای ذوالنوری برای ارائه تذکر هفتادوپنجی با این جمله پزشکیان روبرو شد که «فوریت چه تذکری دارد؟، وارد نیست» او سپس از نمایندگان خواست که آرای خود درباره این یک فوریت مطرح کنند اما فریادها در صحن مجلس پایان نیافت. آنقدر که حتی ذوالنوری بر سر پزشکیان فریاد زد که شما دیکتاتور هستید. ذوالنوری حتی از پایان رأی‌گیری به جایگاه هیات‌رئیسه رفت و دقایقی با مسعود پزشکیان بحث کرد. در همین حین ازادی خواه که به سمت هیات رئیسه رفته بود فریادزنان به پزشکیان گفت که وقت ما را گرفتید و نگذاشتید که حرف بزنم، که پزشکیان به او گفت وقت را نگاه کن بعد تذکر بده، تخلف را شما می کنید که اضافه حرف می زنید، بنشین سرجایت.

آری! حق با لاریجانی بود؛ تریبون‌های یک‌طرفه، بون واهمه حرف می‌زنند

در ماجرای پژمان‌فر و لاریجانی نکته‌ای دیگر نیز باقی مانده، که توجه به آن ضروری می‌نماید. بعد از پاسخ لاریجانی به دیکتاتور گفتن‌های نماینده استان خراسان رضوی، از انصاری معاون رئیس جمهور درخواست شد که برای توضیح درباره‌ طرح پشت تریبون مجلس حاضر شود که علی رغم آغاز صحبت‌های او مجددا پژمان فر با فریاد نظم مجلس را بر هم زد که لاریجانی خطاب به او می‌گوید: «تریبون یک طرفه شما هستید. همه تریبون‌ها دستتان است. هر چه خواستید به همه می‌گویید کسی هم چیزی به شما نمی‌گوید که این مملکت این طور شده است. ۴ نفر این طور حرف می‌زنند و بقیه تسلیم می‌شوند، ما چیزی به شما نمی‌گوییم ولی شما هر چه دلتان خواست گفتید.»

آری! با صدای بلند می‌توان گفت، حق با لاریجانی است. لاریجانی راست می‌گوید. روایت پژمان‌فر، به هیچ عنوان غریب نیست. هنوز تهدید به مرگ محمد جواد ظریف و علی اکبر صالحی، در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی به منظور بررسی کلیات برجام، از یاد نرفته است. زمانی که روح الله حسینیان صالحی را به دفن کردن در داخل راکتور اراک تهدید و در ادامه هم تاکید کرد بابت تهدید ظریف و صالحی عذاب ‌وجدانی ندارد، تریبون‌ها یک‌طرفه بودند و برخی‌ها هر چه خواستند و می‌خواهند، گفتند و می‌گویند. البته کسی هم به آن‌ها چیزی نمی‌گوید.

شاید لاریجانی راست بگوید کسی نمی‌تواند به آن‌ها چیزی بگوید اما آن‌ها هر چه می‌خواهند به همه می‌گویند. درگیری‌ها و اظهارات مهدی کوچک‌زاده و حمید رسایی، نماندگان تهران در مجلس نهم علیه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان را نیز به یاد بیاوریم، خواهیم دید حق با لاریجانی است. زمانی که وزیر کشور نمی‌تواند یا نمی‌خواهد در برابر چنین منشی ایستادگی کند، بقیه تسلیم می‌شوند، آن‌ها هر چه دلشان می‌خواهد می‎گویند و ما نمی‌توانیم چیزی بگوییم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید