تجلی روح غزالی در کتاب شیخ اشراق

    کد خبر :66509

به مناسبت سالروز بزرگداشت شیخ شهاب‌الدین سهروردی، جلسه‌ای با حضور اساتید فلسفه اسلامی در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.

به گزارش  خبرنگاران پویا، به مناسبت بزرگداشت شیخ شهاب‌الدین سهروردی جلسه بررسی هم‌اندیشی آرا و نظرات شیخ اشراق روز یکشنبه (8 مرداد) در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با حضور حسن بلخاری، مهدی محقق، نجفقلی حبیبی، منوچهر صدوقی سها و گروهی دیگر از اساتید و دوستداران فلسفه و عرفان اسلامی برگزار شد.

در ابتدای این نشست حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با تاکید بر نسبت امام محمد غزالی و شیخ اشراق گفت: اینکه غزالی به فلسفه تاخت و با آن ستیز کرد صحیح است اما فلسفه ستیزی او مساوی با عقل‌ستیزی نیست که اگر اینگونه بود در کتاب مشکات‌الانوار، عقل را میزان‌الانوار نمی‌نامید. میان غزالی در مشکات‌الانوار با شیخ اشراق در حکمت‌الاشراق اشتراکات بسیاری وجود دارد.

وی گفت: بعضیها کتاب مشکات امام محمد غزالی را به دلیل ظرافت و لطافتی که دارد به ایشان نسبت نمی‌دهند اما ادله نسبت داشتن کتاب به ایشان بسیار بیشتر از ادله انکار این نسبت است. غرالی در این کتاب و شیخ اشراق در کتاب حکمت‌الاشراق به بحث بنیادی نور می‌پردازند و هرگاه بحث نور مطرح می‌شود یا پای ایرانیان باستان به میان کشیده می‌شود یا پای فلوطین یهودی.

رئیس سابق فرهنگستان هنر گفت: تفاوت نگرش شیخ اشراق  و امام محمد غزالی نسبت به نور این است که نگاه آنها مبتنی بر آیه “نورالسماوات و الارض” در قرآن می‌باشد نه نگاه فلوطینی گرچه نگاه او در جای خود بسیار ارزشمند است. نور در مشکات‌الانوار غزالی، قبض است اما در کتاب شیخ اشراق با بسط و استدلال‌ورزی همراه است. از نظر غزالی نور محسوس عامل رؤیت می‌شود نه ادراک. پس به نور دیگری برای فهم و ادراک نیاز است و آن نور عقل می‌باشد.

وی در پایان گفت: می‌توان ردپای آثار و آرای غزالی در مشکات‌الانوار را در کتاب حکمت‌الاشراف سهروردی دید اما شیخ اشراق به دلیل بدنامی غزالی به خاطر ضدیتش با فلسفه نمی‌توانست در کتابش به او استناد نماید لکن روح مشکات غزالی در کتاب اشراف زنده شده است.

در ادامه نشست مهدی محقق پژوهشگر برجسته فلسفه اسلامی و عضو هیئت امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با بیان وجود مکاتب مختلف فلسفی در جهان اسلام و تاکید بر وجوه تمایز آنها گفت: بزرگ مکتب مشاء ابونصر فارابی و ابن سینا بودند، پرچمدار مکتب اشراق شیخ شهاب‌الدین سهروردی و پیشوای حکمت متعالیه ملاصدرا بوده است. باید دید که این مکاتب با چه کیفیاتی به وجود آمده‌اند. مکتب مشاء بیشتر مبتنی بر عقل بوده و پیشوای یونانی‌اش نیز ارسطو می‌باشد. حال آنکه مکتب اشراق بیشتر از فلوطین متاثر بوده است. یکی از علل اشراق‌ نامیدن این مکتب انتصاب مسئله نور و ظلمت به شرق است و باید دانست که در نظر دانشمندان اسلامی نور اصل است و ظلمت هویت ندارد.

وی گفت: در این میان دشمن با فلسفه در جهان اسلام صرفا منحصر در امام محمد غزالی نبوده است بلکه این دشمنی بسیار مطرح بوده و امثال افضل‌الدین گیلانی در برخی از کتب خود رسما به ابن‌سینا توهین می‌کنند. باید دید که دشمنی با فلسفه چگونه به وجود آمد. زمانی فلاسفه مساوی با کفار و زنادقه بودند و حتی علم منطق را نیز تکفیر می‌کردند.

عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: دشمنان فلسفه حتی با نام فلسفه نیز به دلیل یونانی بودن آن مشکل داشتند و این طبیعی است که اقتباس از هر بیگانه در ابتدا ایجاد تنفر می‌کند اما نفرت به فلسفه کم‌کم به واسطه بهره‌مندی بسیار از آیات قرآن و احادیث ائمه و همچنین گرایش فلاسفه اسلامی به فقه کم شد.

وی در پایان با بیان یک گلایه از وضعیت علمی فرهنگی کنونی کشور گفت: ما برای پرورش جسم جوانان‌مان استادیوم 100 هزار نفری داریم اما برای پرورش روح و روان آنها به اندازه اینگونه جلسات، نشستی نداریم و متاسفانه مکانی هم برای اسکان جمعیت به صورت کافی نداریم و این وضعیت ما مصداق آن مثال است که می‌گوید فربه شده به جسم و به جان، لاغر.

در ادامه نجفقلی حبیبی استاد فلسفه اسلامی و عضو بازنشسته هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به بخشهایی از بحث طبیعیات کتاب سهروردی گفت: سهروردی بحث طبیعیات را به دلیل تشحیذ (تقویت) ذهن مطرح می‌کند و تمرکز اصلی او فلسفه الهی است. شیخ اشراق معتقد است که حکما با وجود اختلاف نظرات در نظرات مختلف اصلا در مسائل اصلی حکمت با همدیگر اختلاف ندارند و کاملا با هم متحد هستند.

وی گفت: برخی‌ها می‌گویند که شیخ اشراق حکمتش را نعل به نعل از ایرانیان باستان گرفته در حالی که خود او می‌گوید دانش ایرانیان در نزد من یک قطره‌ای بوده که من از آن دریایی ساختم. شیخ اشراق معتقد است که اگر می‌خواهید به کمال برسید باید ذهنتان را تلطیف کنید.

استاد فلسفه اسلامی گفت: در نظر شیخ اشراق، حکمت مشا، مثل چراغی است که خورشید عظیم حکمت متعالی را نمی‌توان با آن شناخت. در نظر او کسی که در راه حکمت است باید از وابستگی‌های دنیوی وارسته شود. در نظر او نور معراجی است برای رسیدن به قدس.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید