کارنامه ۵ ماهه یک سازمان
سازمان میراث فرهنگی که در روزهای اخیر یک فوریت تبدیل آن به وزارتخانه مورد تایید نمایندگان مجلس قرار گرفت، در ۵ ماهه پس از انتصاب رئیس جدید چه کارنامهای داشتهاست؟
۵ ماه و نیم از آمدن زهرا احمدیپور، رئیس سازمان میراث فرهنگی میگذرد، رئیسی که پیش از این انتصاب مسئولیتی در حوزه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نداشته و تنها ارتباطش با این سازمان به دست گرفتن اداره تقسیمات کشوری بود. همین مسئله هم ورود او به این سازمان را در همان گام نخست با انتقاداتی مواجه کرد.
او در مدتی که ماموریت داشته تا به جای مسعود سلطانیفر رئیس قبلی سازمان و وزیر فعلی ورزش و جوانان، سکاندار میراث فرهنگی و گردشگری کشور باشد، بارها و بارها به سفرهای استانی رفته تا با حوزه کاری خود بیشتر آشنا شود کاری که مسعود سلطانیفر نیز انجام داد تا بلکه در مدت چند ماه با سازمانی که مسئولیتش را به عهده گرفته آشنایی پیدا کند.
احمدیپور در این مدت تقریبا هر دو هفته به یک سفر استانی رفته است؛ او آبان سال گذشته سه روز پس از گرفتن حکم مسئولیتش به استان سیستان و بلوچستان رفت. در این مدت نیز او به استانهای مازندران، همدان، مرکزی سفر کرده است. او فروردین ماه ۹۶ به بوشهر، فارس و کرمانشاه، اسفند ۹۵ به لرستان، یزد، کهگیلویه و بویر احمد، سمنان، آذر ماه به هرمزگان، آبان به کرمان، بهمن به خراسان شمالی، دی ماه به خوزستان رفته و در یک سفر خارجی نیز با رئیس جمهور همراه شده و به سه کشور آسیایی ارمنستان، قزاقستان و قرقیزستان و آلمان سفر کرده است.
در این مدت و در کنار این سفرها آنچه از عملکرد رئیس میراث به ثبت رسیده ارسال دو نامه یکی در اعتراض به ساخت و ساز در ارگ علیشاه تبریز بوده و دیگری انتصاب مدیرکل جدید استان خراسان رضوی بوده است که البته پس از آنکه حکم احمد دیناری برای این سمت صادر شد، بنا به دستور استاندار دوباره، زارع صفت مدیرکل قبلی میراث فرهنگی خراسان رضوی به سر کار خود بازگشت و در حقیقت این اقدام نیز بینتیجه ماند.
نتیجه سفرهای سازمانی چیست؟
سلسله سفرهای استانی رئیس جدید میراث فرهنگی در ۵ ماه گذشته اما چندان در نگاه فعلان حوزه میراث فرهنگی و گردشگری برنامهای قابل دفاع نیست و هنوز به گشودن گرهی از مشکلات متعدد این حوزه منجر نشده است.
در این باره، منوچهر لطفی رئیس انجمن مجموعهداران میگوید: چهار ماه است که نامه نوشتهایم تا با رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی ملاقاتی داشته و مشکلات صنف خود را بازگو کنیم اما هنوز برای ما ۵ دقیقه هم وقت نگذاشتهاند! از آن طرف میشنویم که ایشان به سفر رفته و یا همراه رئیس جمهور هستند. ما که در تهران هستیم را حاضر نشدند ببینند چه برسد به اینکه به سراغ همکارانمان در استانهای دیگر بروند. متاسفانه رئیس جمهور کسی را به سمت ریاست سازمان انتخاب کرده است که اطلاعی از این حوزه ندارد.
وی درباره اینکه در این مدت شاهد برگزاری چندین همایش از سوی مجموعهداران بودهایم درحالی که قبلا چنین کاری انجام نمیشد، توضیح میدهد: این کار با همکاری معاونت سرمایهگذاری و اداره کل تشکلهای مردم نهاد انجام گرفته و تنها ایشان موافقت کردهاند چنین برنامهای برگزار شود.
ابراهیم پورفرج رئیس جامعه تورگردانان کشور نیز یکی دیگر از فعالان حوزه گردشگری است که نگاهی انتقادی به کارنامه احمدیپور دارد و در پاسخ میگوید: از سفرهای رئیس سازمان و اینکه چه هدفی را از این سفرها دنبال میکند بیخبر هستیم نمیدانیم در جهت گردش و تفریح است و یا سفرهای دولتی که باید انجام شود. رئیس جدید میراث و گردشگری در این ۵ ماهه با بخش خصوصی جلسهای کاری نداشته و فقط یک جلسه تاکنون برگزار شده که صرف آشنایی بوده است.
وی افزود: ما درباره اینکه رئیس سازمان چه برنامهای دارد و قرار است در روزهای آینده چه کاری انجام دهد چیزی نمیدانیم. شاید ماموریتی داشته باشند که ما از آن بیخبر هستیم چون برنامهای را به ما اعلام نکردهاند و نگفتهاند که نقش بخش خصوصی در انجام آن برنامهها چیست.
پورفرج به سفر اخیر رئیس سازمان میراث به آلمان اشاره کرده و میگوید: حتی نمیدانیم که ماموریت و دستاوردشان در سفر به آلمان چه بود. در نمایشگاه برلین که ایران نیز برای اولین بار یک غرفه به خود اختصاص داده بود، همه منتظر ورود ایشان بودیم اما به طبقه دوم نمایشگاه که محل برگزاری اجلاس جاده ابریشم در سطح مدیران رده پایین بود، رفته و به سمت غرفه ایران نیامد و از آن بازدید نکرد. من حرکتی در حوزه تاثیر ایشان در تورهای ورودی و اقدامیدر جهت تسهیل آن ندیدم. رئیس فعلی سازمان مطالعهای درباره مسئولیتهای این سازمان نداشته است. آیا در این مدت ۵ ماه مطالعاتی انجام داده اند؟ چرا نتیجه این مطالعات را با بخش خصوصی در میان نمیگذارند؟
چقدر فرصت برای شناخت لازم است؟
جمشید حمزهزاده رئیس جامعه هتلداران ایران نیز با روسای جوامع دیگر همنظر است. او میگوید: رئیس فعلی سازمان میراث فرهنگی هنوز هم شناختی از حوزه مسئولیتش ندارد چون نه تنها تا به حال درباره رفع موانع صنعت کوچکترین قدمیبرنداشته بلکه مجموعه سیاستهای سازمان به گونهای است که نشان میدهد این سیاستها موجب تضعیف هتلداری در ایران میشود چون به جای اینکه مشکلات آنها را حل کنند خود را درگیر مسائل دیگر کرده اند.
وی درباره جلساتی که احمدیپور با روسای اتحادیههای هتلداری در استانها گذاشته نیز میگوید: سوال من این است که مگر چنین جلساتی برگزار نشده و همه درباره یک مشکل واحد صحبت نکرده اند پس تصمیم چیست؟ چقدر باید این مسائل را شنید و آن را حل نکرد؟ مگر ما چقدر فرصت داریم.
حمزهزاده میگوید: نتیجه سفرهای ایشان به استانهای مختلف چه بوده است آیا نباید خروجی داشته باشد؟ اگر این سفرها مبنای شناخت دارد تا کی باید ادامه پیدا کند؟
حمزهزاده در کنار طرح این مشکلات مشکل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را با وزارتخانه شدن قابل حل میداند. این نظر را محمدحسن کرمانی رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران نیز دارد.
کرمانی میگوید: اگر سازمان میراث فرهنگی به وزارتخانه تبدیل شود، جایگاه آن نیز بالا میرود. حتما آن وزیر نیز باید بابت هر عملکردی پاسخگو باشد. اما اکنون نمیتوان انتظار پاسخگویی از رئیس سازمان را داشت. با این وجود وزارت خانه شدن سازمان یک انقلاب در حوزه گردشگری نیست ولی در آن صورت هر کسی در راس این صنعت قرار نمیگیرد و اگر بودجه ای برای آن در نظر میگیرند قابل حساب و کتاب کردن است.
وی ادامه میدهد: ما بهعنوان یک صنف گردشگری ارتباطی با سازمان نداریم. درحالی که ما جزو مردم هستیم و مردم نیز ارباب دولت هستند. رئیس سازمان موظف بوده که تشکلها را دعوت و با آنها صحبت کند. اما صرفا جلساتی در استانها با انجمنهای استانی داشته که حتی تاثیری از برگزاری این جلسات هم ندیدیم. حتی رفتن به سفرهای متعدد را نیز نمیدانیم با چه هدفی است.
اکنون چشم امید فعالان مرتبط با حوزه کاری سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری تبدیل این سازمان به وزارتخانه است بلکه با این تغییر اساسی شعار دولت یازدهم مبنی بر اهمیت دادن به صنعت گردشگری تحقق یابد تا شاید «پاسخخواهی» درباره عملکرد این سازمان سازوکاری قانونی به خود بگیرد.