یک لایک گنده برای همایون شجریان ، یک دیسلایک به پدر آرات
همه ما در جریان ناملایمات زندگی هستیم ولی قرار دادن یک بچه 5 ساله در موقعیت آدم بزرگها نگرانکننده است.
کاوه معینفر – در این روزها، (دیگر نیازی نیست ذکر کنم چرا این روزها، همگان خود مطلعتر و آگاهتر به اتفاقات جامعهاید) 2 اتفاق را شاهد بودیم که هر 2 جای بحث و سخن دارد؛ اتفاق اول حالم را خوب کرد: همایون شجریان در صفحه اینستاگرامش پیشنهاد برگزاری کنسرت خیابانی بدون هیچ چشمداشتی را مطرح کرد: «عزیزان، در این ایام که چون سیاوش در گذر از آتش هستیم نمیدانم چه کنیم تا حالمان کمی به شود، چنانچه مشکل مجوز نباشد سراپا در خدمتم تا بدون هیچ انتفاعی کنسرت خیابانی گسترده برای شما عزیزان اجرا کنم، شاید دلمان در کنار یکدیگر آرام گیرد.»
این بار دوم است که شجریان پسر چنین پیشنهادی را میدهد؛ یک بار دیگر هم سال 92 پیشنهاد برگزاری کنسرت خیابانی را داده بود ولی هیچ وقت جوابی به آن داده نشد. اما اینبار از همان ابتدا، حجت نظری (عضو شورای شهر تهران) در صفحه توئیتر خود واکنش نشان داد و نوشت: «در اولین گام برای پیگیری پیشنهاد همایون شجریان ، صبح امروز در نامهای خطاب به معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدور مجوز برگزاری این کنسرت را خواستم که خوشبختانه تاکنون در پیگیریهای شفاهی، با آن موافقت شده است.»
حمیدرضا نوربخش، مدیرعامل خانه موسیقی هم گفت: «خانه موسیقی آمادگی دارد برای همایون شجریان و سایر هنرمندان دیگر با مسئولان وزارت ارشاد و شهرداری تعامل و این موضوع را پیگیری کند تا آنها کنسرت خیابانی برگزار کنند.»
وزیر ارشاد هم به این قضیه واکنش محافظه کارانهای نشان داد: «اصل این مطلب که هنرمندان در فضای امروز کشور احساس مسئولیت اجتماعی میکنند تا بتوانند شرایط اجتماعی را با نشاط تر و با امیدتر کنند، قابل تقدیر و تحسین است. این اتفاق شاید جمعیت دهها هزار نفری را به خود جذب کند که چگونگی مدیریت آن، شاکله و ساختار خاص خود را دارد که با رعایت همه جوانب نباید احیانا به ضد خودش تبدیل شود. بنابر این لازم است برای اجرایی کردن این پیشنهاد مجموعههای مختلفی از جمله نیروهای انتظامی در این موضوع اظهارنظر کنند.»
عصر ایران ؛ در فضای مجازی هم بسیاری از کاربران با تعبیر “ژن خوب، شمایی” از این پیشنهاد همایون شجریان استقبال کردند. واقعیت هم این است که در شرایط امروز که هجوم دلار، سکه، گرانی و … جان و دل مردم را خسته و مانده کرده است چنین اقداماتی میتواند اندکی از تألمات روحیمان بکاهد.
فارغ از فضای سیاست، اقتصاد، جامعه، فرهنگ و … اساساً اگر هر کس بر حسب تخصص و تواناییهایش چنین رویکردی را اتخاذ کند چه زیبا می توان در مقاطع این چنینی از کنار مصائب و مسائل عبور کرد.
جهان زیباتر خواهد بود اگر هر کس سعی کند تا جایی که امکان دارد کمترین آسیب را به روح و روان خود، خانواده، اطرافیان و … وارد کند و هر گونه که امکانش را دارد به جامعه و محیط پیرامونش انرژی مثبت حاکی از تعهد و مسولیت تزریق کند.
اتفاق دوم که برعکس اتفاق اول حالم را بد کرد ویدیویی بود که از نصیحتهای پدر آرات حسینی به پسرش دیدم. آرات حسینی همان بچهای است که از سه، چهار سالگی حرکات نمایشی-ژیمناستیکی انجام میداد و بسیار مورد توجه قرار گرفت و علاوه بر داخل کشور در سراسر جهان ویدیوهای او منتشر شد. با آن موهای بلند، جثه کوچک، چشمان معصوم و حرکات محیر العقولی که در این سن و سال انجام میدهد.(آرات الان 5 سال دارد متولد 1392 است)
در ویدیویی که منتشر شد، پدر آرات برای پسرش از موقعیت و شرایط اقتصادی و … حرف میزند، مثالهایی هم از اطرافیانش را نام برده که آرات هم میشناسد و دلایل ورشکست شدن آنها را به آرات میگوید و آخر سر به آرات توصیه می کند از این مملکت باید بری، چون اینجا کسانی که زحمت می کشند به جایی نمیرسند و … .
اساساً به صحت و سقم حرف های پدر آرات کاری ندارم و موضوع مورد بحث این نوشتار نیست، همه ما در جریان ناملایمات زندگی هستیم ولی چیزی که مرا اذیت کرد قرار دادن یک بچه 5 ساله در موقعیت آدم بزرگهاست. (این قدر ویدئو و حرفهای آن برایم تکاندهنده است که نمی توانم خودم را به بازنشر آن راضی کنم)
قبلاً و همین الان هم همواره پدر آرات برایم انسان قابل تحسینی بوده و هست، کسی که استعدادهای بچه اش را کشف و هدایت کرده و بخش زیادی از زندگی اش را صرف تمرین و پیگیری با بچه توانمندش کرده است.
متأسفانه یک غفلت بزرگ در این ویدئو است و آن هم اینکه به هرحال آرات بچهای 5 ساله است، اگرچه تواناییها و قابلیتهای بدنی او بسیار بزرگتر از سن و سالش باشد اما ذهن او و دنیای او متعلق به یک بچه 5 ساله است و نباید بچهها را هر اندازه هم که خاص باشند وارد مناسبات بزرگترها کرد. نمی خواهم تا این حد تند بروم که در علم روانشناسی چنین اقدامی را به تعرض به روح کودک معنا میکنند؛ اما نه فقط پدر آرات بلکه باید همه پدر و مادرها را از انجام چنین کاری برحذر داشت، چون اختلالات روانی برای کودکان به همراه دارد. از قدیم در ادبیات ما مولانا توصیه نموده:
چون که با کودک سر و کارت فتاد هم زبان کودکی باید گشاد
شاید گروهی اشاره کنند حرفهای او به آرات نیست بلکه به در گفته است تا دیوار بشنود، بازهم عمل پذیرفته شده ای نیست و نیازی به وارد کردن آرات به این بازی نبود، پدر آرات به همان اندازه خود آرات شناخته شده است اگر نقد و بحثی هم دارد میتواند خودش بنشیند و مستقیم حرفها و نظراتش را رو به دوربین بگوید، چه نیازی به این چیدمان خودش با آرات است؟
یک نکته دیگر این است که در این موقعیت که برای آرات توصیف می کنید، چه کاری از دست آرات ساخته است؟ در واقع مشکل اینجاست که به آرات نقشی را میدهیم که متعلق به او نیست! آرات علیه این ناعدالتیها چه باید بکند؟ اگر قرار است که از این کشور هم برود و تو به عنوان پدرش چنین تشخیصی دادهای، آرات که نمی تواند برود برای ویزا، خروج از کشور و… اقدام کند.
یادمان باشد همیشه شرایط جهان بر یک منوال نبوده و نخواهد بود، همه چیز تغییر میکند ما فقط باید متوجه باشیم در این بزنگاه ناملایمات، کمترین آسیب روحی، روانی و جسمانی دامن خودمان، خانواده، اطرافیان و جامعه را بگیرد.
لسان الغیب میفرماید:
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور