گفتوگوی دو سر باخت /هر دو باختند؛ هم صداوسیما و هم روحالله زم / اسامی بزرگی که «زم» نام نبرد
روبهروی هم نشسته بودند. با سن و سالی تقریبا یکسان اما نه بخت و اقبالی مشابه. یک نفر با خیالی آسوده و موهایی تمیز و پیراهنی اتو کشیده، یک نفر پریشان ظاهر و سرنوشتی نامعلوم و چشمانی خسته. جایگاهشان برابر نبود، به هیچ لحاظ. یک نفر زندانی بود و دیگری اگر نگوییم زندانبان، آشنای زندانبانان بود اما محل قرار هر جایی بود، مگر زندان یا حداقل مصاحبهکننده مدعی بود که چنین است.
زندانی، شاهماهی، شاهرگ، محکوم امنیتی، معاند و…، نام و لقبش هرچه باشد، مهم نیست اما مهم است که بر اساس تصاویر منتشر شده در خبرگزاری صداوسیمای جمهوری اسلامی، با چشمانی بسته به محل قرار برده و بازگردانده شد تا برای دقایقی هم که شده، «بدون تعارف» مقابل دوربین نهادی بنشیند که به قول آن به اصطلاح مجری، تا همین چندی پیش «خوابش» را هم نمیدید اما چنین شد و چنین خواست روزگار تا دوباره تحلیلگران و کاربران از ظن خود به ماجرایی بپردازند که چگونگی شکلگیریاش را «نه تو دانی و نه من».
بازجویی یا مصاحبه؟
به گزارش اعتماد،علی رضوانی کنار آمنه سادات ذبیحپور، دو مجری یا شاید هم خبرنگار سازمان صداوسیما جمهوری اسلامی هستند که همواره مخالفان سفت و سختی در شبکههای اجتماعی دارند. مخالفانی که درست نقطه مقابل موافقانشان میایستند. گروهی که از قضا همگی در زمره اصولگرایان قرار دارند و حامی تمامی نهادهای حاکمیتی جز دولت، نامبردگان را خبرنگاران موفق ساختمان جامجم معرفی میکنند، ولی گروه دیگر که از اصلاحطلبان و فعالان سیاسی داخلی تا ساکنان خارج از مرزهای ایران شاملش میشوند، با استناد به اظهارات سپیده قلیان و البته رامین سیدامامی، فرزند کاووس سیدامامی از ارتباط رضوانی و ذبیحپور با نهادهای امنیتی سخن به میان میآورند. به عنوان نمونه پایگاه خبری تحلیلی «آفتابنیوز» به نقل از فرزند کاووس سیدامامی که با هزار و یک ابهام پس از بازداشت در زندان خودکشی کرد، درباره علی رضوانی نوشته که او همان فردی است که همراه با ماموران امنیتی در منزلشان حضور پیدا کرده و «بازجو» است.
این اتهامات اگرچه تاکنون با هیچ سندی به اثبات نرسیده اما همین اتهامات غیرمستند هم سبب شد تا نگاهها به گفتوگوی «بدون تعارف» با زم تغییر کند؛ چنانکه حسامالدین آشنا، مشاور حسن روحانی، رییسجمهوری را که در روزهای ابتدایی بازداشت مدیرکانال آمدنیوز از سوی فعالان رسانهای منتهیالیه راست سیاست ایران با اتهامات بسیاری مواجه شد، بر آن داشت تا در نوشتهای کوتاه اما پرطعنه و کنایه به این گفتوگو پرداخته و بنویسد: «اشتباه نشود! آن جلسه نه بازجویی بود و نه مصاحبه، بلکه چیزی شبیه دورخوانی سناریو بود.» این توییت مطابق معمول با واکنش تند و تیز کاربران و فعالان رسانهای اصولگرا مواجه شد تا جایی که برخی از آنان، صراحتا انگشت اتهام را به سوی دولت دوازدهم بلند کرده و آرزوی «دورخوانی سناریو» برای هیات دولت کردند، اما حال پرسش اینجاست که چرا مشاور رییسجمهوری که از قضا سابقه حضور در نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی را نیز دارد، باید این بهاصطلاح گفتوگو را «سناریو» بخواند؟
ماجرا شاید به دقایق ابتدایی این گفتوگو برگردد. جایی که به سوال مجری درباره خط و ربط سیاسی روحالله زم که به «اصلاحطلبان» منسوب میشود، اما این پایان ماجرا نیست. در ادامه مجری از چگونگی رسیدن اطلاعات و اسناد به «آمدنیوز» پرسیده و میکوشد از زبان روحالله زم به اسامی افرادی خاص برسد. همان جاست که رضوانی ناگهان از زم میپرسد: «الان من بد سوال میکنم؟» پرسشی که پاسخ قابلتامل زم را درپی دارد: «نه! شما طوری سوال میپرسی که من نمیخوام اونطوری جواب بدم!… یکسری اسامی به میان میآید که هم اسامی بسیار بزرگی است و هم اینکه صلاح نیست نامشان برده شود؛ چون ممکن است در صورت برده شدن نامشان مجددا از من شکایت کنند و شکایتهای جدیدی روی پروندهام بیاید.»
اینکه این اسامی چه کسانی هستند، مشخص نیست ولی حملات روزهای نه چندان دور اصولگرایان به چهرههای «آشنا» و ناآشنا و مرتبطسازی آنان را «آمدنیوز» و آمدنیوزها که واکنش سخنگوی دولت را نیز درپی داشت، شاید بتواند مثال قطعات پازلی کنار هم قرار گیرد و پرده از رازهای واکنش رییسجمهوری بردارد. فارغ از اینها اما این تلاش زم برای اعتراف نکردن علیه برخی «بزرگان»، یک شائبه را درباره کل گفتوگو ایجاد کرد. اینکه این گفتوگوی تلویزیونی مدتها پیش و احتمالا قبل از برگزاری جلسات دادگاه زم انجام شده؛ احتمالی که باتوجه به پوشش و لباسی که زم حین مصاحبه بر تن داشت و از قضا همان پوشش لحظه بازداشتش بود، تقویت شد.
مرجعیت رسانهای
فارغ از این مباحث در دقیقه شانزدهم این گفتوگو رضوانی پس از آنکه با تذکر روحالله زم به خود درباره «اغتشاش»خوانی اعتراضات مردمی مواجه میشود، درباره مسوولیت جان و مال و اموال کسانی میپرسد که دیماه ۹۶ با فراخوان آمدنیوز و او به خیابانها آمدند. پرسشی که زم را به فکر فرو میبرد و در نهایت بدون پاسخ باقی میماند اما تحلیلگران و ناظران و کاربران شبکههای اجتماعی با اشاره به محدودیتهای ایجاد شده برای رسانههای رسمی و فعال داخل ایران به این پرسش پاسخ میدهند. بارها و بارها فعالان سیاسی از عواقب ایجاد محدودیتهای فراقانونی و از بین رفتن مرجعیت رسانههای داخل ایران به مسوولان امر هشدارهایی را دادند ولی هرگز کارساز نشد تا جایی که بسیاری اطلاعرسانی دیرهنگام و پس از ۳ روزه واقعیت در ماجرای انهدام هواپیمای مسافربری اوکراینی را تیر خلاص به پیکر نحیف رسانههای داخل ایران میدانند. حال پرسش این است که اگر مردم بهزعم مجری صداوسیما با یک فراخوان «آمدنیوز» به خیابان آمدند، نتیجه اقدامات روحالله زم است یا آنان که طول سالهای اخیر همه کار کردند تا رسانهها هر چه باشند، مگر رسانه به معنای واقعی کلمه.
اعتراف علیه خود؟
مهرماه ۹۸ بود که روحالله زم پس از حضور در عراق که بهزعم خودش با مخالفتهایی از سوی پلیس یا نیروهای فرانسه نیز مواجه شده، بازداشت شد و بیست و دوم همانماه و بهطور همزمان با نشست خبری حسن روحانی، رییسجمهوری مقابل دوربین صداوسیما نشست. کانال تگرامیاش بسته شد تا پروندهاش گشوده و روند محاکمهاش آغاز شود. آن زمان یکی، دو مرتبه او مقابل دوربینهای صداوسیما نشست و علیه خود و اقداماتش اعترافاتی را انجام داد و همزمان ابراز پشیمانی کرد. اقدامی که سالهای پس از انقلاب اسلامی در ایران در مقاطعی اتفاق افتاد؛ تا جایی که نمایندگان دهمین دوره مجلس شورای اسلامی را بر آن داشت تا با طرحی، «پخش و ضبط اعترافات تلویزیونی متهمان سیاسی و امنیتی» را منع کنند؛ هر چند گستردهترین ردصلاحیت تاریخ جمهوری اسلامی فرصت تکمیل این طرح و تصویبش را از آنان گرفت تا اینکه روز گذشته و بهزعم ناظران شیوهای تازه در راستای «مصاحبههای دوستانه!» رقم بخورد؛ به گونهای که یک متهم به اعدام که از قرار معلوم روزهای گذشته را در زندان گذرانده، مقابل دوربین مینشیند و مطالبی را علیه خود و گذشتهاش مطرح میکند. جالب آنکه زم در بخش پایانی گفتوگویش هنگامی که رضوانی از او میپرسد که «اگر قاضی بود، چه حکمی علیه خود میداد»، پاسخی قابلتامل داده و میگوید: «از روز اول به من گفتند که حکمم اعدام است.»با تمام این موارد، هنوز مشخص نیست «بدون تعارف» با متهمان امنیتی، بازنویسی جدید همان سریال قدیمی است یا زم برای نهادهای امنیتی چهرهای مستثنا محسوب میشود. هرچند اینکه کدام احتمال صحیح باشد، چیزی از حجم انتقادات طرح شده در ساعات پس از انتشار این گفتوگو کم نمیکند؛ انتقاداتی که شاید بهتر باشد اینبار توجه کافی و وافی به آن صورت گیرد.
قاسم میرزایینیکو: هر دو باختند؛ هم صداوسیما، هم روحالله زم!
همانطور که نوشتیم تحلیل و بررسی چرایی پخش برنامه بدون تعارف آن هم با محکومی امنیتی کار سادهای نیست ولی رجوع به اهالی فن همواره میتواند به درک بهتر ماجرا کمک شایانی کند. از این رو با قاسم میرزایینیکو، نماینده دهمین دوره مجلس شورای اسلامی که در کارنامه کاری خود سابقه همکاری با نهادهای امنیتی بهویژه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را دارد، همکلام شدیم. گپ و گفتی که سبب شد او نیز به روش نهادهای امنیتی برای پخش اعترافات تلویزیونی متهمان امنیتی در ایران انتقاد کند و صراحتا از بیتاثیری چنین اقداماتی بر جامعه امروز ایران سخن به میان آورد.
مجری برنامه «بدون تعارف» صداوسیما دیروز مقابل روحالله زم نشست، در حالی که او محکوم به اعدام شده و چند وقتی است که در زندان روزگار میگذراند. این اقدام با واکنشهای مختلفی مواجه شد.این گفتوگو را چطور تحلیل میکنید؟
ببینید، من فکر میکنم برای قضاوت آنچه شب گذشته از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش شد باید ۳ نکته را مدنظر قرار دهیم
نکته اول روشی است که برای این مهم از سوی رسانه ملی و نهادهای امنیتی در نظر گرفته شده که خود دارای ایرادهای بسیار است. آنچه امروز تحتعنوان پخش اعترافات تلویزیونی متهمان امنیتی در ایران شناخته میشود، در واقع روش منسوخی است که دهههای ۶۰ و ۷۰ ازسوی نهادهای امنیتی جهان صورت میگرفت ولی امروز عملا تکرار نمیشود؛ چراکه هم جهان تغییر کرده و هم این روشها کارآیی خود را از دست داده است.
دومین نکتهای که درباره این مساله باید مدنظر قرار داد، سناریوی نوشته شده است. شما در یک سناریو یک هدفی دارید و از طریق روشهایی سعی میکنید به آن دست پیدا کنید. احتمالا هدف از پخش اعترافات متهمان امنیتی از روحالله زم گرفته تا سایرین به نوعی آگاهسازی مخاطبان و همچنین هشداردهی به افرادی است که قصد تکرار این اقدامات را دارند اما آنچه شب گذشته پخش شد نهتنها چنین قابلیتی نداشت، بلکه ازسوی جامعه نیز پذیرفته نشد؛ چراکه در مرحله اول همانطور که گفتم جهان تغییر کرده و مخاطبان دیگر چنین مواردی را نمیپذیرند و در مرحله دوم آنچه نهادهای امنیتی و صداوسیما درباره روحالله زم از آن غافل شد، این بود که توجه نکردند با نیم ساعت گفتوگو نمیتوان درباره پروندهای امنیتی آن هم با هزاران برگ و پیچیدگیهای بسیار شفافسازی کرد در نتیجه گفتوگوی صورت گرفته، بیهدف و تا حدودی بدون تاثیر بود. در اینجا لازم است تاکید کنم که هیچ کس از روحالله زم یا اقداماتی که انجام داده، دفاع نمیکند اما مساله اقدام صورت گرفته از سوی صداوسیما است.
سومین نکته در این میان مخاطبان چنین گفتوگویی است. هنگامی که یک نهاد امنیتی با همکاری صداوسیما به پخش چنین گفتوگویی میپردازند، حتما باید نوع واکنش مخاطبان را درنظر بگیرند. واقعا امروز در شرایطی قرار داریم که لازم است صداوسیما نظرسنجی واقعی از همه مردم انجام دهند تا ببیند چند درصد مردم این گفتوگو و صحبتهای طرح شده در آن را پذیرفتهاند؛ نه اینکه فقط طیف و گروهی خاص را در نظر بگیرند و فقط آنان را ملاک عمل خود قرار دهد. مطمئنم اگر این اتفاق صورت گیرد و مسوولان مربوطه متوجه نوع واکنش منفی اقشار مختلف جامعه و نه فقط طیف و گروهی خاص شوند، در تصمیمات خود تجدیدنظر میکنند ولی تا آن زمان نمیتوان چندان به این مساله امیدوار بود.
هدف از انجام این مصاحبهها چیست؟
واقعیت آن است که برای پاسخ دادن به این سوال به آمار و اطلاعات دقیقی نیاز است؛ چراکه نمیتوان بدون برخورداری از چنین آماری به چنین پرسش سختی پاسخ داد ولی میتوان گفت که نهادهای امنیتی که به این قبیل اقدامات علاقه نشان داده و به دنبال آن میروند، باید بدانند که امنیت نه با پخش این قبیل اعترافات بلکه با پیگیری مسائل و ریشهیابی مشکلات ایجاد میشود. امروز شرایط به گونهای است که به عنوان مثال مشکل و معضل فقط شخص «روحالله زم» عنوان میشود حال آنکه ممکن است در نتیجه این روندهای غلط زمها زاییده شوند. همه مسوولان امر باید توجه داشته باشند که حل مشکلات از مسیر کنونی نمیگذرد. برای حل مشکلات هم به پیشگیری نیاز داریم و هم به درمان اما این مسیر هیچ کدام را محقق نمیکند بلکه فقط و فقط خود به عنوان معضلی جدید رخ نمایان میکند.
مجری از او درباره مسوولیت جانها و مالهای نابود شده بر اثر فراخوانهای او میپرسد. پرسشم این است که مسوولیت جان مردمی که در فراخوانهای اعتراض های «آمدنیوز» شرکت کردند، صرفا برعهده زم و همکارانش است؟ چرا امروز شاهد از بین رفتن مرجعیت رسانهای داخل کشور هستیم؟
اتفاقا سومین نکتهای که در بخش اول صحبتم گفتم، به همین مساله اشاره دارد. متاسفانه امروز نهادها و مسوولان به جای آنکه به دنبال جلب رضایت همه آحاد جامعه و افکار عمومی با هر نوع نگرش و تفکر باشند، فقط بهدنبال جذب رضایت گروه خاصی هستند و نتیجه میشود، همین که میبینیم. امروز کسی پاسخ نمیدهد، چرا افکار عمومی با دید تردید به مطالب منتشرشده ازسوی رسانههای داخلی بهویژه صداوسیما جمهوری اسلامی مینگرد. چرا رسانههای بومی در شرایطی روزبهروز ضعیفتر میشوند که شاهد افزایش اعتماد مردم به رسانههای برون مرزی هستیم.
کسی به این سولات پاسخ نمیدهد ولی به عقیده من، دلیل تمام این مشکلات عدم تلاش ما برای جلب نظر افکار عمومی است ولی مثلا درباره صداوسیما شرایط به گونهای است که نه تنها در این مسیر حرکت نمیکنند بلکه روز به روز شرایط خود را منفیتر از گذشته میکنند.این میان باید توجه داشت که این مشکلات ناشی از دوگانگیهایی است که ما در اسکلت و ساختار نظام جمهوری اسلامی داریم. دوگانگی یا چندگانگیهایی که در اقتصاد، فرهنگ، سیاست، اجتماعی و حتی مسائل امنیتی و اطلاعاتی شاهدش هستیم سبب شده تا مشکلات دوچندان شود. در این میان و به رغم این مشکلات نمیتوان مدیریت داخلی صداوسیما و نوع برخورد گزینشی این نهاد را نادیده گرفت.
این رفتار گزینشی در عمل به مراتب از دوگانگیهایی که شاهدش هستیم، خطرناکتر است چراکه عملا طیف و تفکر خاصی را از دور خارج میکند.امروز شاهد آنیم که صداوسیما فقط با یک طیف و گروهی خاص حرف میزند. اگر قرار است که روند روحالله زم و اقدامات او را آسیبشناسی کنند و به نتیجه برسند، فقط با تحلیلگران یک جریان صحبت میکند. حتی وقتی برنامه بدون تعارف هم میگذارند، گزینشی عمل میکنند و نتیجه میشود عدم حل مشکلات چراکه به واسطه حذف یک جریان و یک تفکر، فضا رفتهرفته بستهتر شده و مشکلات ریشهایتر میشود.
شما این برنامه را مصاحبه مینامید یا همچون برخی ناظران بازجویی یا مثل مشاور رییسجمهوری، سناریوخوانی؟!
به نظر من این گفتوگو هرچه بود، مصاحبه مطبوعاتی نبود؛ چراکه اگر اینچنین بود بهجای آقای رضوانی که فقط سوژهها یا مسائل خاصی را دنبال میکند، ۴ خبرنگار آزاد را مقابل زم مینشاندند تا مسائل بهتر مطرح شود، هرچند شخصا نفس انجام این گفتوگو را نمیپسندم ولی میخواهم بگویم اگر قصدشان مصاحبه بود، اینچنین عمل میکردند. زمانی که شما ماجرایی را اینچنین به یک رسانه و یک فرد محدود میکنید، نتیجه میشود اینکه هیچ یک از اهالی رسانه و خبرنگاران این اتفاق را گفتوگوی مطبوعاتی نمیدانند و افکار عمومی نیز از آن اعلام رضایت نمیکنند.
آیا چنانکه برخی ناظران معتقدند پخش این گفتوگو، نوعی آماده کردن فضا برای پذیرش اعدام روحالله زم از سوی افکارعمومی بود؟
ببینید، با توجه به روندهایی که در جمهوری اسلامی شاهدش هستیم، همان ابتدای بازداشت روحالله زم از هرکسی درباره سرنوشت او میپرسیدیم، میگفتند او اعدام میشود چراکه این شیوه برخورد طبیعی در ایران و درخیلی از کشورهای جهان با افرادی است که چنین اقداماتی داشته و چنین اتهاماتی در پروندهشان وجود دارد اما شاید برای جلوگیری از برخی انتقادات احتمالی، این گفتوگو پخش شده تا اتهامات ارتباط با سرویسهای بیگانه یا تلاش برای ساخت موشک و هدف قراردادن پایگاههای ایران از زبان شخص زم بیان شود تا اعدام او انتقاد یا ابهاماتی را در پی نداشته باشد.
در پایان اگر قرار باشد از شما به عنوان یک اهل فن بپرسند که سعی شد در ظاهر و رویه ماجرا به مناظره شبیه باشد، «روحالله زم» و «آمدنیوز» برنده بود یا «علی رضوانی» و «صداوسیما» چه میگویید؟
به نظر من این برنامه تلویزیونی هیچ برندهای نداشت و هر دو طرف بازنده بودند چراکه از درون آن اصطلاحا لحافی برای کسی دوخته نمیشود.