نقد «داستانهای دو نفره» از دنیایی زنانه
رمان «داستانهای دو نفره»، اولین مجموعه داستان آزاده حسینی تنکابنی با حضور شیوا مقانلو و رضا فکری در فرهنگسرای اندیشه نقد و بررسی شد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، مجموعه داستان «داستانهای دونفره» اولین اثر آزاده حسینی تنکابنی در نشست راویان اندیشه با حضور شیوا مقانلو، کارشناس سینما و رضا فکری نویسنده و منتقد ادبی در فرهنگسرای اندیشه نقد و بررسی شد.
نویسنده این اثر در ابتدای نشست در معرفی خود گفت: از سالهای دبستان نوشتن را با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شروع کردم و دورهای را هم در فرهنگسرای ارسباران در کلاس محمدجواد جزینی شرکت کردم، دورهای را هم در کارگاههای داستان کوتاه کامران محمدی شرکت کردم و از همان سالها در مجلات مختلف شروع به فعالیت و در جشنوارههای مختلف شرکت کردم.
وی افزود: از سالها پیش به من پیشنهاد میشد که داستانهای کوتاه را در یک مجموعه جمعآوری و منتشر کنم، انجام این کار برایم دشوار بود؛ چراکه داستانهای زیادی داشتم که انتخاب از بین آنها کار سادهای نبود و به نظرم کارهایم چندان دلچسب نبود. به همین دلیل تصمیم گرفتم تا چند سالی صبر کنم تا هم قلمم پختهتر شود و داستانهایم به آن چیزی تبدیل شود که برای خودم دوستداشتنی باشد.
تنکابنی در پاسخ به اینکه چرا عنوان «داستانهای دو نفره» را برای کتابش انتخاب کرده است، گفت: در همه داستانهای من، ما تقابل، کنش و رابطه بین دو نفر را میبینیم. داستان ارتباط برقرار کردن یا نکردن است. ارتباطی که گاهی عینی است و گاهی ذهنی، گاهی برقرار میشود و گاهی نه.
شیوا مقانلو مدرس، نویسنده، مترجم و کارشناس سینما درباره این مجموعه داستان گفت: من معمولا خیلی جلسه کتاب نمیروم، اما با خواندن کتاب دوست داشتم با کمال میل درباره این کتاب حرف بزنم. با مجموعهای روبرو هستیم که تمامی استانداردهای داستان کوتاه را رعایت کرده و این رعایت استاندارد، حتی اگر در جاهایی به سمت کلیشه شدن حرکت کرده است، اما در همان نوع کلیشهای هم آنقدر درست و منطقی بوده که داستان را در نهایت به یک نوآوری رسانده است.
وی درباره مشخصات این کتاب گفت: ریتم و طول قصه مناسب است و ریزهکاریهایی را نویسنده در این کتاب رعایت کرده که در نهایت باعث میشود هر خوانندهای در مواجهه با این کتاب به این نتیجه برسد که با یک مجموعه داستان کوتاه کاملاً استاندارد مواجه است.
وی افزود: نکته جالبی که در کار نویسنده این اثر وجود دارد، این است که ما سالهاست با موضوعی روبرو هستیم به نام «زنانه نویسی»؛ جدا از اینکه من بخواهم این موضوع را قبول بکنم یا نه، بی تردید نوع نگاه یک زن به جامعه پیرامونش متفاوت خواهد بود. به خاطر تجربهها و جهانبینی که یک زن دارد، نوع نگاه او قطعا با یک مرد متفاوت است.
این نویسنده و منتقد ادبی ادامه داد: چیزی که باعث شده من این اصطلاح «زنانه نویسی» را دوست نداشته باشم و به کار نبرم، این نگاه تمسخرآمیز و تحقیر آمیزی است. چرا که ما در بسیاری از کتابهایی که میخوانیم زن بودن نویسنده به یک عاملی تبدیل میشود تا یکسری گرو کشیهای روانی ناخودآگاهی پیش میآید و یک سوال همیشگی که نهایتا حول محور «دوستم داری؟/ دوستم نداری؟» میچرخد؛ سوال مهمی که در سرنوشت بشیریت وجود دارد، اما نوع پرداخت هم مهم است. یکی از جذابیتهای این کتاب این است که زنانهنویسی را از صرفاً بحثهای سطحی عاطفی بالاتر برده و در یک فضای فراواقعی و کاملاً نزدیک به رئالیسم جادویی این مسائل را مطرح میکند و شما دیگر نه شخصیت اصلیتان زن است، نه راوی زن است و نه حتی محور داستان زنانگی است اما در نهایت شما این زنانگی را احساس میکنید.
مقانلو با اشاره به داستانهای این کتاب ادامه داد: من اینجا زنانگی را این میبینم که فوقالعاده در توصیفات و صفت ساختن و پرداختن به جزئیات دقیق عمل میکند این است که به نظر من میشود به آن زنانه نویسی گفت؛ چون به نظر من در بیان خانمها همیشه پرداختن به جزئیات، تصویرسازیهای دقیق و استفاده از صفتهای جدید میتواند معنای زنانهنویسی بدهد.
وی افزود: توانمندی قصهها از یک آگاهی از جهان قصهها میآید که آن آگاهی با زبان و روایت خوبی همراه شده است؛ جزئیات حسی و جزئیات واژهسازی. اکثر این داستانها دارد جهان و روزگار خودمان را به آن شکلی که در آن قرار داریم مسخره میکند و هجوی بر آن مینویسد. داستانها در واقع داستان جدی نگرفتن دنیاست. خواب و خیالهایمان در برابر جهان روزمره ارجحیت پیدا میکند. انگار همه این قصهها تا یک جایی با یک منطق کلی جلو میروند. همه چیز بعد اجتماعی درستی دارد اما از یک جایی به بعد وارد یک فضای فانتزیگونه و خواب و خیالی میشوند که خود شما ترجیح میدهید آن خواب و خیال را جایگزین واقعیت کنید. ما در این مجموعه نمونه درستی از پایانهای باز را میبینیم.
وی در پایان سخنان خود گفت: چینش داستانها هم حساب شده بوده، لزوماً من همه داستانهای این کتاب را به یک اندازه دوست ندارم چون سلیقه فردی هم خیلی مهم است. اما این نباید چیزی از عدالت من به عنوان منتقد کم بکند که بگویم این داستان در جای خودش موفق عمل کرده است یا نه.
رضا فکری منتقد ادبی درباره این کتاب گفت: منتشر شدن اولین مجموعه داستان را به آزاده تنکابنی تبریک میگویم. من بیشتر دوست دارم درباره ساختار داستانها حرف بزنم تا مختوا و خوشبختانه خانم مقاانلو بدون اینکه این هماهنگی را داشته باشیم این کار را انجام دادند و درباره محتوا حرف زدند. من فکر میکنم یکی از نقاط پررنگ داستانها همین ساختارهایی به کار رفته در روایتند.
وی افزود: کتاب چینش هوشمندانهای داشته است، چرا که داستانهای قویتر و داستانهایی که پر جزئیات هستند و مخاطب را بیشتر جذب میکنند، در ابتدای کتاب آمده و داستانهای مینیمال در آخر مجموعه، این شکل استاندارد چینش داستان کوتاه در یک مجموعه کتاب استاندارد است.
فکری با اشاره به راویان داستانهای دونفره گفت: مضمونهای به کار رفته در هر داستان توسط یک راوی به ما گفته میشود. اگر پیش از این یک راوی کلاسیکی به ما میگفت که من میخواهم یک داستان برای شما تعریف بکنم ما این همه چیز دانیاش را و این احاطهای که به دنیا دارد را نمیپذیرفتیم. حتی در دنیای مدرن هم ما کمتر با راویهایی از جنس راویان این داستان روبهرو میشویم. عموماً در داستانهای مدرن راوی آنقدر شفاف و شیشهای است که ما احساسش نمیکنیم. قصه برای ما تعریف میشود اما ما نمیدانیم چه کسی دارد این داستان را برای ما تعریف میکند.
وی افزود: اما راویان آزاده تنکابنی اتفاقاً انقدر خودنما هستند که دوست دارد مدام خودنمایی کند و به ما بگوید این داستان را من دارم برای شما روایت میکنم. چون فضای داستانها نیاز به یک «به سخره گرفتن» دارد که توسط این راوی اتفاق میافتد. کسی روبروی ما نشسته و به ما میگوید شرایط زیست مسخرهای دارند. تفاوت داستانها در این است که از منظر خود شخصیتها به داستانها نگاه نمیشود و یک راوی که قضاوتگر هم هست، شرایط زندگی شخصیت اصلی قصه را برای ما توضیح میدهد.