متن و حاشیه ششمین روز جشنواره فیلم فجر/ رقص پرچمهای سرخابی در سالن سینما، حضور اشتباهی یک فیلم کاملا افغانی و پیتزای جشنواره!
عدهای از جوانان افغان میخواهند در کشورهای اروپایی پناهنده شوند و مسیرشان از ایران میگذرد. واقعا فیلم «مردن در آب مطهر» چه ارتباطی به سینمای ایران دارد که داریم آن را در بخش ملی و نه بینالمللی جشنواره فیلم فجر خودمان نمایش میدهیم؟
*بیان عجولانه و تیتروار معضلات اقتصادی
پس از «روز بلوا» فیلم «کشتارگاه» دومین اثر جشنواره امسال است که به مفاسد اقتصادی میپردازد. در فیلم چند اصطلاح «تیتروار» اقتصادی را میشنویم که با یکدیگر مرتبط هستند؛ اما روایت فیلم با یک اطلاعرسانی قطرهای اجازه نمیدهد مخاطب شناخت جامعی نسبت به این موضوعات پیدا کند. در فیلم به موضوع «قاچاق گوسفند به کشورهای عربی» و «ورود دلارهای چمدانی» و «پولشویی» اشاره میشود. اما مخاطبی که پیشینه ذهنی نداشته باشد متوجه نمیشود این اتفاقات هر کدام در چه فرآیندی شکل گرفته و چگونه بر یکدیگر تاثیر میگذارند.
روایت در نیمه اول بر روی مساله قتل سه قربانی و پنهانکاری عوامل کشتارگاه متمرکز میشود و در نیمه دوم فرصت چندانی برای پرداختن به مفاسد اقتصادی ندارد. موضوعات اقتصادی از آنجا که در تار و پود قصه تنیده نشدهاند، گنگ و نامفهوم هستند. کارگردان زمان زیادی را صرف نمایش رفت و برگشتهای بیثمر دختر و پسر مقتول میکند و در اواخر فیلم یادش میآید که قرار بود از بازار ارز و قاچاق گوشت هم بگوید. از کنار پایان سرهم بندیشده فیلم هم نمیتوان به سادگی گذاشت. شخصیتی که باران کوثری آن را بازی میکند در تحولی سریع متوجه واقعیت میشود و در چشم به هم زدنی تصمیم به انتقام میگیرد.
مانی حقیقی برای دومین بار در فیلمهای جشنواره امسال نقش یک مرد بدجنس کلاهبردار را بازی میکند. بار اول در «دوزیست» و این بار در «کشتارگاه».
*کاش در سینمای افغانستان تولید و اکران میشد
لوگوی فیلم «مردن در آب مطهر» که بر روی تیتراژ نقش میبندد پایان داستان را لو میدهد. از همان ابتدا متوجه میشویم که مردن در آب اتفاق میافتد و داستان ارتباطی با صلیب مسیحی دارد. فیلم در خوشبینانهترین حالت شاید برای مخاطبان افغان جالب باشد. فیلمنامهنویس در جایی از داستان در قالب یک دیالوگ اعتراف میکند: «هیچ جای دنیا برای پناهندهها فرش قرمز پهن نمیکنند.» وقتی در جهانبینی فیلم، پناهندگی به عنوان یک رفتار خارج عرف و پردردسر پذیرفته شد، پس مخاطب نباید نمیتواند کسی را مقصر بداند. اینکه قاچاقبرهای ایرانی آدمهای منصف و اخلاقمداری نیستند هم اصلا چیز عجیبی نیست. چون کسی از قاچاقبرهای خلافکار انتظار رفتاری جز این را ندارد. قصه فیلم درباره اختلاف درونگروهی شخصیتهای افغان است که بیجهت به کشور و مردمان ایران مرتبط شده است. هم کسی که قتل را انجام میدهد اهل افغانستان است و هم آنکه قربانی میشود. بقیه شخصیتهای اصلی هم افغانی هستند و گره داستان هم حول مشکلات این عزیزان شکل میگیرد. بهتر بود که فیلم در همان سینمای افغانستان تولید و اکران میشد. عدهای از جوانان افغان میخواهند در کشورهای اروپایی پناهنده شوند و مسیرشان از ایران میگذرد. واقعا این فیلم چه ارتباطی به سینمای ایران دارد که داریم آن را در بخش ملی و نه بینالمللی جشنواره فیلم فجر خودمان نمایش میدهیم؟
*منتقدانی که با پرچم و بوق به پرده نقرهای خیره شدند
دیروز فیلم «کشتارگاه» نیم ساعت زودتر اکران شد؛ ولی باز هم نشست خبریاش با پخش فوتبال همزمان شد. تعدادی از خبرنگاران و منتقدان دیروز با خودشان پرچمهای آبی و قرمز آورده بودند و در هنگام پخش بازی «شهرآورد» پرچمها را در سالن سینما تکان میدادند. در کنار رقص پرچمها صدای بوق و شیپور هم در سالنها به گوش میرسید. تعدادی از خبرگزاریها همزمان با پخش بازی فوتبال گزارش تصویری تولید کردند و در آن از منتقدان پرسیدند که به نظر شما بازی با چه نتیجهای به اتمام میرسد.
*شایعه گزارش اختصاصی فردوسیپور
مهراوه شریفینیا که طرفدار پرسپولیس است، دیروز با شال سرخ در سالن حضور پیدا کرده بود و همراه با اهالی رسانه بازی را تماشا میکرد. همچنین شایعه شده بود که عادل فردوسیپور در پردیس ملت حاضر میشود و به صورت اختصاصی بازی را برای اهالی رسانه گزارش میکند!
آخرین باری که بازی شهرآورد با جشنواره فیلم فجر همزمان شد، پرسپولیس با نتیجه سه بر دو برابر استقلال پیروز شد. آن بازی حدود ده سال پیش در سالن همایشهای برج میلاد به صورت زنده پخش شد . آن بازی بار دراماتیک بالایی داشت و پرسپولیس توانست در دقایق پایانی با دو گل ایمون زاید شکست را به پیروزی بدل کند. برای همین امسال بعد از گل دقیقه 88 خیلیها امیدوار به تکرار تاریخ بودند که این اتفاق نیفتاد.
*فیلم چهارمی فیلماولی شد
از عجایب جشنواره فیلم فجر این است که فیلم چهارم عباس امینی در در بخش «نگاه نو» که ویژه فیلم اولیهاست شرکت کرده!
کارگردان فیلم سینمایی «کشتارگاه» در نشست خبری فیلم گفت: به شخصه خودم هم نمیدانم که چرا اصرار داشتند که فیلم اولی باشم. در آییننامه سازمان سینمایی یک قانون آمده و در آییننامه ارشاد قانون دیگری آمده که به شخصه از آن سر در نمیآورم؛ اما براساس آن من را فیلم اولی حساب کردهاند.
*شهردار تهران درپردیس ملت
پیروز حناچی، شهردار تهران همراه با تعدادی از مدیرانش در اکران فیلم «زمستان است» در پردیس سینمایی ملت شرکت کرد. حناچی تهیه کننده این فیلم محسوب میشود. فیلم به تاریخچه خیابان «لالهزار» و رویدادهای تاریخی آن میپردازد.
*پیتزا جشنواره؛ قطر کمتر، پنیر بیشتر
داخل کارت خبرنگاران و عکاسان و منتقدان پردیس سینمایی ملت روزانه 40 هزار تومان برای صرف ناهار و شام واریز میشود. با توجه به قیمتهای نجومی خوراکیهای فودکورت پردیس ملت با این مبلغ فقط میشود یک وعده غذای مختصر خریداری کرد. واحد شکایات مردمی 124 بد نیست سری هم به واحدهای این طبقه بزند و از نزدیک ببیند که قیمت کبابها و پیتزاها و ساندویچهایشان حدود دو برابر نرخ معمول است. یکی از واحدها برای حل مشکل قشر مظلوم خبرنگار پیتزاهایی با عنوان «پیتزا جشنواره» تولید کرده که قیمتش همراه با یک قوطی نوشابه حدود 40 هزار تومان میشود. ویژگی بارز «پیتزا جشنواره» زیاد بودن پنیر و کم بودن قطر آن است. قطره دایرهاش نسبت به دیگر پیتزاها چند سانتیمتری کوتاهتر است. همچنین به جای مصرف گوشت و قارچ، حجم پنیر را بیشتر کردهاند تا قیمت پایین بیاید.
خلاصه دوستان بازرسی و نظارت اتاق اصناف ایران اگر این روزها در پردیس ملت مستقر شوند، هم به اندازه چند ماه سوژه گرانفروشی شکار میکنند و هم از نعمت تماشای فیلمهای جشنواره بهرهمند میشوند.
منبع :تسنیم