قفل تبارگماری بر کارآمدی سازمان‌های ایران

    کد خبر :173953

غلبه بر خویشاوندسالاری از تمامی جنبه‌ها دستاوردهای مثبتی دارد. مهم‌ترین دستاورد آن ایجاد زمینه مناسب جهت مدیریت صحیح کشور خواهد بود. به گونه‌ای که غلبه بر این پدیده، موجبات راهبرد درست در زمینه توسعه منابع انسانی، برنامه‌ریزی صحیح اقتصادی در دولت، جلوگیری از خروج استعداداهای بالقوه از کشور را فراهم می‌آورد.

وحید صادقی نژاد: کسی نمی‌داند منشا پیدایش «تبارگماری» این پدیده شوم از چه زمانی و در کجا بوده است. شاید هم از زمان آفرینش انسان، این پدیده نیز همراه با وی شکل گرفته است. پدیده‌ای که در طول ادوار مختلف یکی از مهم‌ترین اهرمها در دست اقلیت حاکم برای تسلط بر اکثریت و عامل قدرتمند در برابر عدالت بوده است

به گزارش بازتاب، سخن از تبار‌گماری، تبعیض، قوم و خویش‌گرایی (nepotism) است. مساله‌ای که در حکومت‌ها، جوامع و سازمان‌ها رخنه کرده و درد‌آورتر آنکه در برخی فرهنگ‌ها به ارزش تبدیل شده است. در برخی جوامع مردم قبول کرده‌اند که داشتن خویشاوند قدرتمند یکی از مهم‌ترین شاخص‌های شایستگی است.
رخنه خوشاوندسالاری در جوامع توسعه‌نیافته

جای تعجب نیست که جوامع توسعه‌یافته در این بخش هم همانند حوزه‌های دیگر پیشرو بوده‌اند، و با یک برنامه فرهنگی و پشتیبانی قانون این بحران را مرتفع کردند. میزان روابط خیشاوندی در این جوامع آنقدر کم است که پژوهش‌ها و تحقیقاتی بسیار کمی در کشورهای توسعه‌یافته نسبت به کشورهای کمتر توسعه‌یافته و دارای فرهنگ سنتی صورت گرفته است.

در بسیاری از جوامع پیشرفته تبار‌گماری نه در بخش حاکمیت، نه در جامعه و نه در سازمان‌ها دغدغه نیست. در بسیاری از کشورها تبارگماری فساد اداری محسوب شده و جرم تلقی می‌شود.

در ایران در سه دوره خیزش‌هایی برای از بین بردن این خویشاوندگرایی انجام شد که هر کدام بنا به دلایلی عقیم ماند.

این بحران به قدری برای کشورها مسائل و مشکلات در پی دارد که حتی کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته با فرهنگهای بومی و سنتی هم به فکر مقابله افتاده و در پی اصلاح فرهنگ برآمده‌اند.

در ایران نیز در سه دوره خیزش‌هایی برای از بین بردن این طاعون اجتماعی انجام شد که هر کدام بنا به دلایلی عقیم ماند. دوره اول، همزمان با نهضت مشروطه ایران و سردادن شعار حکومت مشروطه با رعایت قوانین مترقی بود. ولی با شروع دوره استبداد کبیر همزمان با شروع دوره حاکمیت پهلوی اول، اهداف منحرف شد و وضعیت به حالت سابق برگشت.

دوره دوم، همزمان با شروع نهضت ملی نفت ایران به رهبری دکتر محمد مصدق با شعار دموکراسی و مردم‌سالاری ملی بود که عمر آن نیز بعد از مدت کوتاهی با کودتای ۲۸ مرداد به پایان رسید.

دوره سوم همزمان با انقلاب اسلامی ایران با شعار مردم‌سالاری با محوریت دین بود. انقلاب این نوید را به مردم داد که ایدولوژی‌های مادی غرب و شرق کلید برقراری عدل و عدالت در جامعه ما نیست. اما تفکر الهی حتما جامعه را به سر منزل مقصود که همان برقراری عدالت در تمام ارکان جامعه است، خواهد رساند.

ولی اکنون نزدیک به چهار دهه بعد از انقلاب فاصله‌ زیادی بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب وعده داده شده، وجود دارد. حال سوال اینجاست، خود ما تک‌تک افراد جامعه در تقابل با این فرهنگ ویرانگر چه کرده‌ایم؟

ریشه‌های تبارگماری چیزهای مختلفی می‌تواند باشد. اما در ایران و سازمان‌های ایران برخی عوامل نقش تعیین‌کننده دارند. در سازمان‌های ایرانی، علیرغم اهمیت ارزیابی عملکرد، توجه زیادی به آن نمی‌شود. مهم‌ترین استاندارد یا معیار در ارتقا پست و مقام، روابط است. زیرا روابط غیرشخصی در فرهنگ ایرانی بسیار مهم است.
کار سخت مبارزه با تبارگماری

در جوامعی مانند ایران‌ که روابط خویشاوند‌سالاری سلطه بسیاری بر روابط افراد دارد، اعضای خانواده و دوستان یک کارمند از او انتظار دارند که در مقام انجام کارها، ضوابط و معیارها را نادیده بگیرد. لذا در این جوامع، فساد اداری از نوع خویشاوند‌سالاری بیشتر خواهد بود. در چنین جوامعی با این بافت فرهنگی، استقرار یک نظام دیوانسالاری اصیل مشکل است.

صاحبان برخی شرکت‌ها فرزندان خود را برای کنترل فعالیت‌های تجاری از دوران کودکی خود آموزش می‌دهند.

یکی دیگر از دلایل بروز تبارگماری در سازمان‌های کوچک، روش استخدام افراد است. شرکت‌ها و سازمان‌ها در کشورهای درحال توسعه، روش‌های استخدام و ارتقا را نادیده می‌گیرند. افراد به‌موجب شایستگی‌ها در موقعیت‌های کلیدی استخدام نمی‌شوند، زیرا بنیان‌گذاران سازمان‌ها می‌خواهند کنترل کاملی بر سیاست‌های تجاری، تصمیم‌گیری‌ها و غیره داشته باشند.

صاحبان این شرکت‌ها فرزندان خود را برای کنترل فعالیت‌های تجاری از دوران کودکی خود آموزش می‌دهند. کارکنان این سازمان‌ها نمی‌توانند از شغل خود راضی باشند، زیرا آنها ناامید هستند و این موضوع بر کارایی آنها تأثیر می‌گذارد. خویشاوندسالاری اثرات زیانباری بر کارایی سازمان‌ها دارد و در دراز‌مدت بر رشد و بهره‌وری اقتصادی کشورها تاثیر مستقیم می‌گذارد.

عده‌ای از محققان ادعا دارند که این پدیده با افزایش یک موج مدیریتی در حال از بین رفتن است. ولی بسیاری دیگر عقیده دارند که این پدیده هنوز هم در سازمان زنده است. بخصوص در کشورهای کمتر توسعه‌یافته جزئی از واقعیت زندگی است. تأثیر تبارگماری بر توسعه و پویایی سازمان با کلماتی مانند عدم رضایت شغلی، ترک سازمان، بدگویی از سازمان و ضعف مدیریت منابع انسانی در ارتباط است.

اعتبار فردی در نهادهای رسمی و اداری، قطعاً منجر به رشد نهادهای غیر‌رسمی متعددی می‌شود. از این رو، فساد در تمام سطوح حکومتی به وجود خواهد آمد. تبارگماری اغلب فرصت‎های برتر را به صورت ناعادلانه به گروهای وابسته می‌دهد و اثر‌بخشی سازمان را تضعیف می‌کند. پیشرفت پدیده تبارگماری منجر به فرار مغزها از بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته شده که ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده است.

خویشاوندسالاری بیشتر در ادارات دولتی وجود دارد. از این رو باید قوانین و مقررات در این بخش به گونه‌ای باشد که از وقوع آن جلوگیری کند. مهم‌ترین کاری که دولت در این راستا می‌تواند انجام دهد، جدا کردن اداره از سیاست است. یعنی بدنه کارشناسی دولت می‌بایست از بدنه سیاسی و تصمیم‌گیری جدا باشد، تا دولت‌ها نتوانند به راحتی بدنه اجرایی را تغییر دهند.

همچنین از آنجایی که ریشه‌های تبارگماری در بطن مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه است، لذا باید با اتخاذ سیاست‌های فرهنگی مناسب جامعه را از تبارگماری دور کرد.

غلبه بر خویشاوندسالاری از تمامی جنبه‌ها دستاوردهای مثبتی دارد. مهم‌ترین دستاورد آن ایجاد زمینه مناسب جهت مدیریت صحیح کشور خواهد بود. به گونه‌ای که غلبه بر این پدیده، موجبات راهبرد درست در زمینه توسعه منابع انسانی، برنامه‌ریزی صحیح اقتصادی در دولت، جلوگیری از خروج استعداداهای بالقوه از کشور را فراهم می‌آورد.

تبارگماری سازمان‌ها را بی‌هویت و کارکنان را بی‌تعهد میکند. باعث می‌شودحاکمیت رو به فساد، قدرت‌طلبی، قوم و خویش‌پرستی رود.

از سوی دیگر،از بین بردن تبارگماری باعث مهار تمرکز قدرت می‌شود. که پیامد آن کاهش فساد اقتصادی و اداری خواهد بود. همچنین اجرای عدالت و حاکمیت قانون در جامعه به جای توجه به روابط شخصی و خانوادگی باعث ایجاد امید و آرامش در اقشار مختلف جامعه خواهد بود.

نتیجه پایانی اینکه تبارگماری جامعه را عاری از افراد دلسوز، متعهد و کوشا می‌کند. فرهنگ فرد‌گرایی افراطی را بدون توجه و رعایت حقوق افراد رواج می‌دهد. سازمان‌ها را بی‌هویت و کارکنان را بی‌تعهد میکند. حاکمیت رو به فساد، قدرت‌طلبی، قوم و خویش‌پرستی می‌رود.

برای جلوگیری از موارد پیش گفته، بهتر است کشور ما نیز همگام با جوامعی که جامعه و سازمان‌های خود را پالایش کرده اند، چشم‌انداز مطلوبی را برای آیندگان ترسیم کنیم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید