«شهر عزیز» فرصتی برای همسفره شدن با زائران حرم امام رضا(ع)
«شهر عزیز» برنامه ای است که این شب ها از شبکه پنج سیما روی آنتن می رود و فرصتی است تا ما هم همسفره زائران حرم امام هشتم شویم.
به گزارش خبرنگار مهر، خیلی ها هستند که روزهای آخر ماه مبارک رمضان را در جوار امام هشتم علیه السلام سر می کنند. فرصت لذت از افطاری های دلچسب حرم رضوی و نماز جماعت باشکوه صحن جامع و شب های حرم، دل هرکسی را برای حضور در این اتمسفر بی نظیر در معنویترین روزهای سال می لرزاند.
قرار ما حوالی غروب است، ساعتی قبل از اذان مغرب دم در صحن دارالهدایه حرم امام رضا. جایی که صدها نفر با کارت دعوت به انتظار هستند تا وارد صحن و در یکی از افطارهای ماه مبارک رمضان مهمان خان پرنعمت امام رئوف شوند. طبق معمول افراد زیادی ایستاده اند به انتظار که شاید خدا برایشان بخواهد و بطور اتفاقی، کسی کارتی اضافه داشته باشد و به آنها برسد و آنها هم افطار را مهمان امام رضا شوند و در این شلوغی، عجیب نیست که خدا به من اجازه ورود ندهند، حتی اگر خود را جزو همکاران برنامه «شهر عزیز» معرفی کنم و حتی اگر کلی اصرار کنم!
به هر ترتیب با وساطت عوامل، ما هم وارد صحن دارالهدایه می شویم، صحنی با صفا که سر تا سر آن سفره های افطار پهن شده و بینابین سفره ها گلدان های سرسبز با صفا و داخل سفره ها هم کاسه بزرگ سوپ و فلاسک چای ظرف آب که همگی مثل ارتش منظم و در ستون ایستاده اند در یک فضای آرام و دنج و باصفا با پس زمینه نوای حرم مطهر و یک دنیا عشق و نور.
گوشه صحن اما ساکت نیست، یک ماشین سی ان جی و چیزی حدود پانزده- بیست نفر که دارند تند تند کارهایشان را می کنند که «شهر عزیز» تا دقایقی دیگر روی آنتن شبکه پنج سیما برود. فضای کار محدود داخل حرم البته می طلبد این حجم از تند تند کار کردن را و هر کس که با برنامه های زنده آشنا باشد کاملا می داند که پریشانخاطری های قبل از آغاز پخش اصلا چیز عجیبی نیست.
دنبال سید کاظم احمدزاده می گردم که وسط صحن او را میان خدام حرم و با لباس خادمی امام رضا پیدا می کنم. بعد از سلام و علیک یک سوال کوتاه می کنم: همه چیز خوبه اینجا؟ و پاسخ احمدزاده به این سوال در جواب پرسیدن مکرر من: «الحمدالله»
برایم سوال است که چرا این دو سال سیدکاظم احمدزاده را در قاب جشن رمضان نمی بینیم و چه اتفاقی افتاده که بعد از حدود ۲۰ سال، مجری ای که شناسنامه برنامه پربیننده جشن رمضان است، از این برنامه جدا شده و باز برایم سوال می شود که چرا تلویزیونی که سال ها روی یک شخص یا یک برنامه سرمایه گذاری می کند تا آن را برند کند و از آن استفاده رسانه ای خودش را ببرد، ناگاه همان برند را از پسِ سال ها تلاش و شهرت بی دلیل زمین می زند، کنار می گذارد، با او قهر می کند و آن همه سرمایه معنوی و مادی را هدر می دهد و با این نگاه هیچ بعید نیست که مثلا یک روز صدای مریم نشیبا را در قصه شب رادیوی سراسری نشنویم، یا بعد از ۲۰ سال احمدزاده را از جشن رمضان بگیریم و…
شمارش معکوس شروع می شود. تهیه کننده جوان کار از ۱۰ می شمارد و سید کاظم احمدزاده از اتمسفر صمیمی و جذاب حرم امام رضا شروع می کند و پلاتوی ابتدایی با پس زمینه خدامی که دارند کم کم سفره های افطاری را مهیا می کنند و یک دنیا آرامش و صفا و معنویت است.
نکته حائز اهمیت «شهر عزیز» انحصارش است؛ انحصار تصاویری از حرم امام هشتم که به غایت جذاب هستند و دیدنی، مانند کلیپی که در خلال همین برنامه پخش شد از تعویض پرچم گنبد حضرت رضا علیه السلام، گزارشی از کنار گنبد طلای امام رضا، تصاویری بکر و مسحورکننده از آن بالا بالاها، جایی نزدیک به آسمان!
برنامه، مختصر و مفید است و در آن اتفاقات عجیبی نمی بینیم. خواندن پیامک های مردم و نجواهای آنها با امام غریب، گپ و گفتی با مسئولان آستان قدس رضوی و تواشیح و مناجات لحظات نزدیک افطار. گویی هیچکس انتطار بیش از این هم ندارد، مهم ترین نکته برای گروه تولید، انتقال حس و حال حرم امام رضاست؛ چیزی که کم و بیش بدان می رسند، هر چند که قاب ها مثل بقیه برنامه های رمضانی درست بسته نشوند و هر چند که هلی شات وسط برنامه از کار بیفتد و اتفاق مسحورکننده ای از مجری نبینیم. به هرحال ماه رمضان اقتضائاتی دارد که وجه معنویش کم اهمیت نیست و «شهر عزیز» هم دنبال همین انتقال حس معنوی است انگار.
غروب می شود. کم کم مردم دارند وارد صحن می شوند برای افطار، افطاری ساده ای که اصلا موضوع برنامه «شهر عزیز» هم است و این افطاری، بهترین مصداق این سادگی است. برنامه تمام می شود، آفتاب رفته ولی صحن هنوز روشن است، به نور کرامت صاحبخانه!