راه مقابله با لابی‌های صهیونیستی چیست؟

    کد خبر :24359

تاثیرگذاری لابیهای صهیونیستی دارای سطوح مختلفی است که سطح رسمی‌شان همان هیئتهای دیپلماتیک اسرائیلی هستند، سطح دومشان جوامعی هستند که اقدامات‌شان تحت تاثیر و در چارچوب جامعه یهود است و سطح سوم هم سازمانهای غیردولتی است که منطقه‌ای، ملی‌ و فراملی هستند

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نقش لابی‌های صهیونیستی در تصمیم‌سازیها و تصمیم‌گیریهای مختلف در کشورهای سطح جهان، نقشی آشکار و غیرقابل کتمان است. از نقش لابیهایی نظیر کمیته300 گرفته تا جامعه باز جورج سروس و تراستهای متعدد مطرح در سراسر جهان. این لابیها گاهی در کشوری تصمیم به براندازی قدرت حاکمه می‌گیرند و گاهی هم تصمیم به حفظ قدرت موجود در کشوری دیگر. آشکار کردن نقش و قدرت این لابیها در کشورهای مختلف بخصوص کشورهای آسیایی بسیار حائز اهمیت است. لئونید ساوین(مشاور الکساندر دوگین و کارشناس ارشد مرکز پژوهشهای ژئوپولیتیک روسیه) یکی از افرادی است که تصمیم به پرده‌برداری از نقش کلیدی این لابیهای مرموز در کشورهای آسیایی گرفته است. کتاب او( لابیهای اسرائیلی و بحرانهای اروپای شرقی) اخیرا در ایران ترجمه شده است. با او به گفت‌وگو نشستیم تا ضمن پرداختن به کتابش، برخی موضوعات درخصوص کشور روسیه و ایران را هم بررسی کنیم.

آیا انتخاب مجدد آقای روحانی برتحریمهای آمریکا علیه ایران تاثیر مثبتی خواهد گذاشت؟

-به نظرم آمریکا سیاستهای قبلی خود را همچنان علیه ایران و روسیه ادامه خواهد داد و این هم به شخص خاصی مربوط نمی‌شود بلکه به دلیل سیستم سیاسی ایران است. باید توجه کرد که استراتژی آمریکا بخصوص در خاورمیانه همان استراتژی قبلی است و ما از فعالیتهای ترامپ هم ناامید شده‌ایم زیرا او اقداماتی انجام می‌دهد که برخلاف وعده‌های انتخاباتی‌اش است.

با روی کار آمدن آقای روحانی هم خود ایشان و هم سیستم وزارت خارجه ایشان چشم امیدشان بیشتر به برخی لابی‌های مطرح در آمریکا و غیره است که در مواقعی به نفع ایران عمل می‌کنند، سوال این است که آیا این لابی‌ها می‌توانند تاثیر مثبتی بر روابط ایران و‌ آمریکا داشته باشند؟

– اگر هم این لابیها تاثیر بگذارند ممکن است در برخی سطوح تاکتیکی اثرگذار باشند، برخی از لابیها در آمریکا هم ارمنستانی هستند البته بعضی از این نهادها و سازمانها که ایرانی هستند کارهایی را تا مراحل خوبی به پیش برده‌اند اما سطح تاثیرگذاری آنها بسیار بسیار کم است و نمی‌توان آن را با تاثیر لابیهای صهیونیستی مقایسه کرد.

انگیزه و دلیل شما از نگارش این کتاب چه بوده است؟

– این کتاب یک اثر دو جلدی است که جلد اولش در مورد نقش لابیهای اسرائیل در روسیه است. در ابتدای این کتاب درباره اندیشه‌های صهیونیستها و اسرائیلیها توضیح داده‌ام و سپس برخی از آمارها درباره جمعیت یهیودیها در روسیه و وقایع و موقعیت آنها بعد از فروپاشی امپراطوری اتحادیه جماهیر شوروی را بیان کرده‌ام. برخی از موضوعات هم درباره نظریات مکایندر و قلب حیاتی جهان است و همچنین به طرح‌ها و اندیشه‌های اسرائیلی‌ها علیه فلسطین اشاره کرده‌ام. همچنین به مواردی نظیر اقداماتی که یهودی‌ها علیه روسیه در سال 1917 انجام دادند و یا تشویق و تحریک ژاپن برای انجام جنگ در سال1905 پرداخته‌ام.

تاثیرگذاری لابیهای صهیونیستی دارای سطوح مختلفی است که سطح رسمی‌شان همان هیئتهای دیپلماتیک اسرائیلی هستند، سطح دومشان جوامعی هستند که اقدامات‌شان تحت تاثیر و در چارچوب جامعه یهود است و سطح سوم هم سازمانهای غیردولتی است که منطقه‌ای، ملی‌ و فراملی هستند مثل جامعه باز جورج سورس که یک سازمان فراملی است یا یک سری سازمانها در بوداپست که وظیفه آماده‌سازی بعضی مقدمات را برعهده دارند.

نمونه‌ای از اثرگذاری لابیهای صهیونیستی بر فرهنگ جوامع

بسیاری از این نهادها و سازمانها برای بانکهای اروپایی و آمریکایی درآمدزایی می‌کنند و مشکل دیگر این نهادها این است که از حیث فرهنگی، جوامع دیگر را نابود می‌کنند. برای نمونه در قرن 19 در اتریش مردم مجارستانی که در آنجا زندگی می‌کردند شروع به ایجاد هرج و مرج کردند و دولت اتریش از امپراطور روسیه درخواست کرد که نظم را به این کشور بازگرداند و روسیه به اتریش آمد و افرادی که به هرج و مرج می‌پرداختند را جمع کرد و به روسیه بازگرداند به این دلیل که اگر آنها در اتریش می‌ماندند اعدام می‌شدند و روسیه می‌خواست آنها را نجات دهد. یکی از این افراد الکساندر شانترو پتفیر بود که یکی از شاعران برجسته مجارستانی شد، این فرد در سیبری روسیه مرد نه در مجارستان. بعد از اینکه اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید فردی رفت و قبر او را پیدا کرد و می‌خواستند جسد او را به عنوان قهرمان ملی به مجارستان منتقل کنند اما لابی‌ یهودیها مانع این کار شد و جسد او را به آمریکا بردند. موارد مشابهی از این تلاش جوامع و لابی‌های یهودی در آذربایجان، لتوانی، استونی و … وجود دارد که سعی می‌کردند با نابودی فرهنگ کشورهای دیگر فرهنگ خودشان را تفوق ببخشند.

ما بعد از حوادث سال 2014 شاهد این بودیم که بسیاری از کارشناسان یهودی به اوکراین آمدند و به صورت فعالانه علیه روس‌تبارها در اوکراین شرقی حمایت می‌کردند، دولتی که در سال 2014 در اوکراین سر کار آمد اکثرا اصلیتش یهودی است مثل پتروفسکی که رئیس کنگره یهودی اروپاست.

از زمان فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی، انقلابهای رنگی در کشورهای عضو سابق این اتحادیه صورت گرفت، نقش این لابیهای صهیونیستی در ایجاد انقلابهای رنگی چیست؟

– این لابیها نقش خیلی فعالی در ایجاد این دست انقلابها دارند مثل تاثیرات جدی که در لیبرالیزه کردن جوامع دارند. بسیاری از سازمانهای یهودیِ لیبرال در این زمینه فعال هستند،‌ یکی از افراد اصلی که این دست فعالیتها را جهت می‌بخشد و از آن حمایت می‌کند جورج سورس است، او یک چنین ساختاری را 4 سال پیش در ‌آذربایجان ایجاد کرده است.

با توجه به اینکه یکی از مولفه‌های ایجاد اقتدار، فرهنگ است و از آنجا که روسیه به دنبال ایجاد قدرت هژمون در سطح جهانی است ما شاهدیم که فرهنگ این کشور دارای یک صلابت، بی‌روحی و سردی خاصی است. با توجه به این مسئله چگونه این کشور می‌تواند در جوامع دیگر با فرهنگهای متفاوت (مثل هند که فرهنگ کاملا عاطفی دارد)‌ تاثیر بگذارد و با آنها ارتباط برقرار نماید؟

– بعد از اینکه شوروی فروپاشید ما شاهد تجربه دوره‌ای از لیبرالیسم در روسیه بودیم و روسیه خیلی ساختار سازه‌مندی نداشت و پوتین توانست مقداری این را سازه‌مند نماید و 25 سال است که توانسته‌ایم مقداری جامعه خود را سازه‌مند کنیم و حتی بعضا مثلا در حیطه امور سیاست خارجی شاهد این هستیم که بعضی افراد لیبرال در آنجا حضور دارند البته من موافق این هستم که استراتژی فرهنگی روسیه باید از لحاظ ساختار بازطراحی شود و بتواند با فرهنگ جوامع مختلف ارتباط خوبی برقرار کند.

این طراحی دوباره ساختاری در حیطه فرهنگ روسیه به چه معناست و چه حدود و ثغوری دارد؟

– به این معناست که مردم بتوانند با فرهنگ جوامع دیگر ارتباط برقرار کنند و به نوعی به یک فرهنگ جدید در تعامل با بقیه دست پیدا کنند و یک نوع انرسی از جوامع دیگر بگیرند.

شما درباره جامعه باز جورج سورس سخن گفتید، این جامعه باز تقریبا در تمام کشورهایی که قصد مقابله با تفکر لیبرال آمریکایی را دارند دنبال می‌شود، با توجه به تجربه‌ای که کشور شما در مورد این سازوکار دارد و همچنین تجربه‌ای که ما در ایران به خصوص در حوادث سال 88 به این سو داشته‌ایم از نظر شما ابعاد پیاده‌سازی این جامعه باز در ایران چگونه است و راه مقابله با آن چیست؟

– البته من تا جایی که می‌دانم فعالیت جامعه باز جورج سورس در ایران مثل روسیه منع شده است.

به صورت علنی منع شده اما به صورت مخفیانه و سازماندهی شده در فعالیتهای دانشگاهی، متون ترجمه شده، رسانه‌های زنجیره‌ای و… ادامه دارد.

– اگر ما در روسیه نهادها، سازمانها و افرادی را که مرتبط با فعالیتهای جامعه باز سورس هستند را شناسایی کنیم از حیث قانونی با آنها مقابله می‌کنیم. بهترین ابزار برای مقابله با این سازمانها و افراد، شفافیت است. یعنی باید شفافیت بشود که جورج سورس کیست به دنبال چیست، افرادی که در ایران با او در ارتباط هستند چه کسانی هستند، چه اهدافی دارند و باید تجربیات کشورهای دیگر در این مسئله بیان شود.

علت موفقیت روسیه در برابر انقلابهای رنگی

علت اینکه ما در روسیه موفق بودیم این بود که در تلویزیون و … توضیح دادیم که انقلاب رنگی چیست و افرادی مثل سورس دنبال چه چیزی هستند فلذا مردم بر روی این مسئله کاملا حساس هستند و آگاهیشان افزایش یافته است. امروزه بعضی از نشریات در روسیه که مورد حمایت وال استریت ژورنال و … هستند در حال تزریق اندیشه‌های نئولیبرالی به جامعه هستند. این گروه بعضا در تغییر ذائقه فرهنگی و اخلاقی مردم روسیه هم موفق بوده‌اند برای مثال گروه لیبرالی در روسیه تشکیل داده‌اند که فردی به نام الکسینا والی رهبر آنهاست و در حال فعالیت هستند و خودشان را برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده آماده می‌کنند. در کل یکی از راه‌های مناسب برای مقابله با این افراد شفاف‌سازی و سپس برخورد قانونی است برای مثال یکی از مجازاتهای قانونی ما در روسیه برای اقدامات لیبرالی بر علیه فرهنگ روسیه، محکومیت به دو سال زندان است.

بعضی از متفکران سابق ایرانی که الان در آمریکا ساکن هستند معتقدند ایدئولوژی کمونیسم و مارکسیسم در نسبت با لیبرالیسم به اسلام نزدیک‌تر است و دلیل‌شان این است که ایدئولوژی مارکسیسم و کمونیسم را ایدئولوژی آرمان‌گرا می‌دانند که به دنبال منافع شخصی نیست، با این پیش‌فرض و با توجه به اینکه روسیه دوره‌ای از کمونیسم و مارکسیسم را تجربه کرده به نظر شما خطر تفکر لیبرال برای تفکرهای آرمان‌گرا نظیر مارکسیسم، اسلام و … چیست؟

– یکی از علل اینکه مارکسیسم به کنار رفته این است که بسیار محدود و بسته بود و لیبرالیسم از این ضعف بهره برد و الان نئولیبرالیسم به عنوان تنها ایدئولوژی قدرت‌مند و برجسته در حال اداره جهان است اما بایدتوجه کرد که مارکسیسم نیز همان لیبرالیسم است در قالبی دیگر، زیرا تفکر مارکس در چارچوب همان تفکر آدام اسمیت قرار دارد. ما معتقدیم هر کشوری باید ایدئولوژی خودش را توسعه دهد و از فرهنگهای دیگر هم بهره‌مند شود.

نسبت سیستم سیاسی روسیه با اندیشه مارتین هایدگر

ما اکنون در حال توسعه چهار تئوری سیاسی هستیم آن هم در قالب دازاین مارتین هایدگر. شما هم در ایران می‌توانید دازاین را اقتباس کنید و مولفه‌های ایدئولوژی خود را نظیر ولایت فقیه و … را در قالب آن پیاده کنید. در سیستم سیاسی مبتنی بر دازاین، مردم نیازمند این هستند که مسئله و موضوع تاریخ باشند و در این سیستم مردم دارای اهمیت هستند نه مثل فاشیسم، لیبرالیسم و … که یک گروه خاص از تفکرات برجسته باشند.

خطر اصلی لیبرالیسم برای جوامع مختلف به خصوص  ایران در این است که لیبرالیسم، تفکر آزادیِ فرد محور است نه تفکر متعلق به اجتماع و جامعه لذا باعث تجزیه جامعه می‌شود زیرا فرد و آزادیهای او اصالت دارد، در سیستم لیبرال هر فرد دیگری را از بین می‌برد تا به منافع خودش دست یابد.

چه اتفاقی برای مردم روسیه افتاد که بعد از لنین و استالین از مطالبات آرمان‌گرایانه و ایدئولوژیک فاصله گرفتند و به منازعات استراتژیک و تاکتیکی با آمریکا روی آوردند و همین باعث فروپاشی شوروی شد؟

– یکی از عوامل اصلی، نفوذ بورژوازی در روسیه بود و عامل دیگر، بحرانهای اقتصادی بود که در روسیه انجام شد البته افراد احمقی مثل خروشچف نیز تاثیر بسزایی داشتند زیرا با انجام برخی اصلاحات اقتصادی و سیاسی (reform) زمینه نابودی روسیه را فراهم کردند. البته خورشچوفِ احمق، فکر می‌کرد این اصلاحاتِ اقتصادی و سیاسی که انجام می‌دهد باعث قدرت‌مند شدن شوروی در برابر آمریکا می‌شود که نتیجه معکوس داد. البته در دوره او اشتباهات تاکتیکی و استراتژیکی مختلفی صورت گرفت نظیر اینکه تا قبل او شوروی با چین دوست بود اما از بعد خوروشچوف، با آنها دشمن شد و آمریکا از این فرصت استفاده کرد و زمینه دوستی با چین را فراهم کرد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید