SPV کف خواسته‌های ایران است

  • سیاسی
  • جمعه ۱۹ بهمن ۱۳۹۷ ۱۴:۲۰
    کد خبر :484722
SPV

سعیده فهری از دنیای اقتصاد با عباس ملکی، دانشیار سیاست‌گذاری انرژی دانشگاه صنعتی شریف گفت‌وگو کرد.

گزیده این گفت‌وگو به این شرح است:

*راه‌اندازی SPV یا کانال مالی اروپا و شرکت اینستکس به‌طور کلی اقدامات مثبتی ارزیابی می‌شوند و باید جمهوری اسلامی ایران این مسائل را درنظر بگیرد. درواقع اروپا سال‌هاست که به دنبال تجربه کردن روش‌های جدیدی برای بیرون آوردن دلار از وضعیت انحصاری خود است و طبیعی است که این اقدامات در تئوری قابل دستیابی نیست بلکه در عمل باید انجام گیرد. اروپایی‌ها دوبار این اقدام را در مورد کوبا و نیکاراگوئه انجام دادند و اکنون نیز در مورد ایران می‌خواهند دست به چنین اقدامی بزنند. علاوه بر اینکه این اقدام به نفع ایران است، اروپا را نیز در پیشبرد امور به جلو می‌راند؛ لذا طبیعی است که تهران در این زمینه‌ها باید همکاری لازم را داشته باشد.

* اجرای SPV یک گام مثبت تلقی می‌شود ولی این اقدامات اروپا، حداکثر و سقف خواسته‌های ایران نیست اما می‌تواند کف خواسته‌های ما را پوشش دهد. لذا باید شرکت‌ها، وزارتخانه‌های اجرایی و موسسات را وادار کرد که دراین چارچوب فعالیت کنند تا مشکلات آن رفع شود. حتی اگر در مقطع فعلی آمادگی برای امور کشاورزی، پزشکی یا مواد غذایی وجود دارد باید آنها را سریع‌تر عملیاتی کرد. نباید از نظر دور داشت که کشورهای دیگر به فکر ما نیستند بلکه ما باید مانند هر کشور دیگری به فکر خودمان باشیم. چه درست و چه غلط، ما دوره‌ای را گذراندیم که به لحاظ روانی به مردم این‌گونه القا می‌شد که مواد غذایی یادارو در ایران کم است. بخش خصوصی و اتاق بازرگانی که خیلی مشتاق بودند این امور را انجام دهند باید سریع‌تر آن را آغاز کنند تا ببینیم به کجا می‌رسد. همچنین باید به تدریج حوزه همکاری‌ها را به بخش‌های صنعتی و خدماتی گسترش داد.

*به نظر من، جمهوری اسلامی مدیر یک خانواده بزرگ ۸۲ میلیون نفری است و باید تلاش کند که همه این ۸۲ میلیون نفر را راضی نگه دارد. درواقع ایران می‌تواند در برخی موارد از چیزهایی که ما را قانع نمی‌کند به‌عنوان اعتراض چشم‌پوشی کند ولی بلافاصله این سوال مطرح می‌شود که این چه تاثیری روی جامعه دارد؛ آن هم جامعه‌ای که با تغییرات اقلیمی به شدت متلاطم روبه‌رو است. همچنین ساختارهای ایران نیاز به نوسازی و بازسازی دارد و از همه مهم‌تر مردم ایران مردمی هستند که مایلند به کشورهای دیگر رفت‌وآمد داشته باشند که باید فضا برای این خواسته مردم فراهم شود. یکی از نقاط قوت ایران، آموزش عالی آن است که باید شرایطی فراهم شود تا کسانی که مایل به تحصیل در ایران هستند بتوانند وارد کشور شوند.

اروپا در مساله ایران همچنان مصر است که به تعهدات خود پایبند باشد و این یکی از نقاط مثبت در روابط ایران و اروپاست. ما باید از رویکرد افرادی چون خانم موگرینی و وزرای خارجه اتحادیه اروپا که به دنبال حفظ برجام هستند و در مورد مسائل مربوط به ایران هزینه‌ می‌پردازند قدردانی کنیم و راه‌هایی برای گسترش این رویکرد نزد کشورهای دیگر پیدا کنیم.

*نباید این‌گونه تلقی کرد که اروپا و آمریکا بر سر ایران با یکدیگر درگیر اختلاف و جنگ خواهند شد؛ درواقع اروپایی‌ها نیز تا اندازه‌ای پیش می‌آیند.

*به نظر نمی‌رسد شکاف بین اروپا و آمریکا آنقدر عمیق شود که رودرروی یکدیگر قرار بگیرند. باید توجه داشت وضعیت فعلی آمریکا و هیات حاکمه آن یک وضعیت استثنایی است. چرا که دولت ترامپ حتی در داخل کشور نیز با دیگر ارگان‌ها و جریان‌ها درگیر است و در همین رابطه تعطیلی طولانی‌مدت دولت فدرال را شاهد بودیم.به‌طور کلی می‌توان گفت که نقاط وفاق اروپا و آمریکا بیش از نقاط اختلاف آنها است. زیرا این دو از یک جایگاه و آبشخور فلسفی، فرهنگی و تمدنی سیراب می‌شوند و دلیلی دیده نمی‌شود که بین انگلیس و آمریکا یا حتی فرانسه و آمریکا که دو شکل از تمدنغربی هستند، اختلافات خیلی شدت یابد.

*در مورد اعلامیه اخیر اتحادیه اروپا به‌نظر می‌رسد که این بیانیه فهرستی از مجموعه نظرات کشورهای عضو اتحادیه در سال‌های اخیر است. واقعیت آن است که این مجموعه بزرگ جهانی، در عین اشتیاق به داشتن روابط متعادل با ایران، نگرانی‌هایی نیز دارند. حالا میدان برای دیپلمات‌های ایرانی باز است که با مذاکره نسبت به رفع این نگرانی‌ها کوشا باشند. شاید برگزاری نشستی تحت عنوان دیالوگ ایران-اروپا در تهران یا یکی از شهرهای اروپا مناسب باشد.

*به نظر می‌رسد که برگزاری اجلاس ورشو در اولین ماه‌های سال ۲۰۱۹ به نوعی در جهت سیاست‌های کلی ایالات متحده آمریکا در مقابله با جمهوری اسلامی ایران و نفوذ ایران در منطقه باشد. اگر نگاهی به وضعیت خاورمیانه در ماه‌ها و سال‌های اخیر داشته باشیم، متوجه می‌شویم که شکل موزاییک خاورمیانه، آسیای غربی و‌ آفریقای شمالی به‌صورت کاملا مشخصی تغییر پیدا کرده است. تلاش‌های مفصل و پرهزینه عربستان، قطر و ترکیه با هدف تشکیل یک جبهه واحد علیه کشورهایی مانند سوریه و عراق به شکست انجامید، باعث انشقاق بین این جبهه شد و از دل این آتش، اختلافات شدید قطر و عربستان سعودی بروز کرد.پس از آن، نزدیکی‌های ایران، ترکیه، قطر، روسیه و سوریه پدیدار شد و در عراق نیز نیروهای شیعی طرفدار ایران قدرت را به‌صورت کامل در دست گرفتند و استقلال کردستان نافرجام باقی ماند. گرچه در کشورهایی مانند بحرین، مصر و یمن، سرکوب یا جنگ ادامه دارد؛ اما به‌صورت کلی ایالات متحده آمریکا و متحد استراتژیک آن یعنی رژیم اسرائیل احساس ناامنی می‌کنند. آنها این احساس ناامنی را به نیروهای مختلفی منتسب می‌کنند؛ در گذشته به نیروهایی در داخل سوریه و اکنون به جمهوری اسلامی ایران.

*طبیعی است که آمریکا و متحدانش برای تغییر فضا به نفع خودشان نیاز به فعالیت‌های روابط عمومی دارند و روابط عمومی به معنای آماده‌سازی افکار عمومی برای هرگونه فعالیت در مناطق و مراکز مختلف است. در گذشته ایالات متحده این کار را در مجمع عمومی ملل متحد، شورای امنیت، اجلاس داووس و مجامع منطقه‌ای در داخل خاورمیانه انجام می‌داد؛ اما در ماه‌های اخیر متوجه شده که در مراکز یاد‌شده کمتر نفوذ دارد. بنابراین در حال بهره‌برداری از یکی از حلقه‌های ضعیف اتحادیه اروپا به نام لهستان است. لهستان و دیگر کشورهای اروپای شرقی و اروپای مرکزی که به تازگی از کمونیسم رها شده‌اند، نیاز شدیدی به سرمایه‌گذاری و تکنولوژی دارند و علاوه بر آنکه در اتحادیه اروپا حضور دارند، احساس می‌کنند شاید بتوانند از واشنگتن نیز کمک‌هایی دریافت کنند.

*ببینید زمزمه‌هایی مبنی بر دعوت از ایران برای حضور در اجلاس ورشو از سوی لهستان مطرح شده و بهتر است که جمهوری اسلامی نیز در این اجلاس شرکت و نظرات خود را بیان کند. در این رابطه رئیس‌جمهور لهستان گفته بود که شاید از ایران برای حضور در این اجلاس دعوت کنند. زیرا اگر محور نشست ورشو، مسائل مربوط به منطقه است و قرار است راجع به منطقه صحبت شود، ایران باید در این اجلاس حضور داشته باشد چرا که بدون شک حرف‌هایی برای گفتن دارد. لذا گزینه اول این است که اگر از ایران به‌صورت رسمی دعوت شود باید با دولت لهستان بیشتر صحبت کنیم که مدیریت نشست با چه کسی است و موضوعات چیست. اگر این اجلاس یک اجلاس بین‌المللی است و از ایران هم برای حضور در آن دعوت شود، با در نظر گرفتن موارد فوق، ایران می‌تواند در این اجلاس شرکت و حرف‌هایی راکه دارد مطرح کند. با تمام این تفاسیر به نظر نمی‌رسد آنچه آمریکایی‌ها در ابتدا گفته بودند محقق شود یعنی یک اجلاس جهانی علیه ایران. زیرا همانطور که اشاره شد برخی از کشورهای اروپایی یا در این نشست شرکت نمی‌کنند یا در سطح پایین شرکت می‌کنند و در منطقه نیز برخی از کشورها چون رابطه خوب و نزدیکی با ایران دارند اگر دستور کار نشست ضدایرانی باشد حتما اعتراض خواهند کرد. درواقع اگر مدیریت اجلاس برعهده لهستان باشد به نظر نمی‌رسد که بتوانند به‌صورت افراطی اهداف ضدایرانی را مطرح کنند و در این شرایط اگر از تهران نیز دعوت شود، مقامات کشورمان به خوبی می‌توانند منافع ایران را تبیین کنند. همچنین واکنش دیگری که ایران می‌تواند به این اجلاس داشته باشد این است که یک اجلاس بزرگ در مورد یکی از مشکلات جهانی یا اشتراکات بین‌المللی مانند تغییر اقلیم، مسائلی مانند آب‌های متفاوت در کشورها یا یک عنوان فرهنگی مانند گفت‌وگوی تمدن‌ها برگزار و کشورهای منطقه و اروپا را دعوت کند. در چنین شرایطی حتی اگر ایران به این نشست دعوت نشود و در آن مباحث ضد ایرانی مطرح شود، اجلاس ذکر شده می‌تواند پاسخی به تلاش آمریکا برای انزوای ایران باشد.

*من قبلا نیز گفته‌ام که اگر نظام اجازه دهد شاید یکی از مناسب‌ترین زمان‌ها برای مذاکره با آمریکا مقطع فعلی است؛ زیرا در عرصه بین‌الملل به این صورت نیست که دولت‌ها فقط با دوستانشان وارد مذاکره شوند بلکه باید با دولت‌هایی که با آن‌ها مشکل دارند نیز مذاکره کنند تا تهدیدها نسبت به کشور کاهش پیدا کند. این در حالی است که نگاه ترامپ و همکارانش به سیاست خارجی کاملا یک نگاه تجاری و بیزینس است. البته این فقط در مورد ایران نیست بلکه درخصوص دیگر کشورها نیز تقرب آنها به موضوعات یک تقرب مالی است. وقتی دولتی چنین رویکرد و موضعی به مسائل دارد، مذاکره می‌تواند تکلیف خیلی از موضوعات را مشخص کند. من قبول دارم که آمریکایی‌ها کمر به نابودی جمهوری اسلامی بسته‌اند و به همین دلیل هم می‌گویم که باید تدبیری اندیشیده شود تا از این امر جلوگیری شود. اگر ایران سیاست‌های فعلی را بخواهد پیش ببرد فقط موضوع را عقب می‌اندازد ولی حل نمی‌کند. در حال حاضر ایران با برخی از کشورهای منطقه روابط خوبی ندارد؛ حتی می‌توان در مقایسه دولت فعلی با دولت‌های نهم و دهم گفت که در مورد مسائل منطقه‌ای تعداد کشورهایی که با آنها روابط‌مان قطع است یا روابط به پایین‌تر از سفیر تقلیل داده شده بیشتر از گذشته است. تمام اینها به این مساله بازمی‌گردد که سیاست خارجی باید فعال باشد. فعالیت در عرصه سیاست خارجی به این مفهوم نیست که چون با روسیه روابط خوبی داریم فقط با مسکو رفت و آمد داشته باشیم بلکه برای حفظ کشور باید اقدامات بسیاری انجام داد تا حقوق و منافع ایران در دنیا تهدید نشود. برای چنین امری نیاز است که با افراد و نیروهای مختلف وارد مذاکره شویم، با برخی از طریق واسطه و با برخی نیز به‌صورت مستقیم. دیپلماسی فعال یعنی این و باید هرطور که شده منافع کشور را تامین کرد.

*طی ۴۰ سال گذشته تجربه می‌گوید بعضا دیپلماسی توانسته منجر به ایجاد مجدد رابطه با کشورهایی در اروپا و خاورمیانه شود؛ کشورهایی که اصلا امیدی به بهبود روابط با آنها وجود نداشت.

*بنابراین هرچقدر هم که توافق برجام به قول برخی سفت و سخت‌تر نوشته می‌شد، باز هم آمریکا می‌توانست از آن خارج شود. از دیگر سو توانایی‌های دیپلمات‌های ایران در مذاکرات هسته‌ای مانند هر انسان دیگری قابل سنجش است. ظرفیت ذهنی و فکری انسان‌ها نسبتا محدود است و هوش مصنوعی و ماشین‌های متفکر هم نتوانسته‌اند در این مورد به انسان بیشتر از ذهن خودش کمک کنند. در فردای هر تصمیم‌گیری می‌توان این مساله را مطرح کرد که شاید می‌شد بیشتر امتیاز گرفت؛ اما شرایط محیطی و توان اشخاص را نباید از نظر دور داشت.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید