۵ چیزی که شما را در زندگی عقب می‌اندازند

    کد خبر :343940

عادت‌های ما و افرادی که به صورت روزانه می‌بینیم ممکن است گاهی ما را در زندگی عقب بیندازند و جلوی ما را برای رسیدن به اهدافمان بگیرند. خیلی مهم است که این تاثیرات منفی را شناسایی کنید و خودتان را از آنها بالاتر بکشانید.

عادت‌ها چیزهایی هستند که ما به صورت روزانه یا هفتگی یا در کل به صورت تکرارشونده در فواصل منظم انجامشان می‌دهیم.

بعد از گذراندن حدوداً یک‌چهارم از عمرتان ممکن است با خودتان فکر کنید چیزهایی که در کودکی به دست آورده‌اید، تعریف‌کننده‌ی مابقی زندگی‌تان خواهد بود. بااینکه خیلی از عادت‌ها و رفتارهای شخصی که کسب کرده‌ایم باعث عقب افتادن ما در زندگی می‌شوند، مغزمان معمولاً تخریب‌های ناشی از آن را نادیده می‌گیرد و درمقابل هرگونه تغییر مقاومت می‌کند.

از این گذشته، سرعت بالای زندگی، با بچه یا بدون آن، و یک کار مشخص ممکن است باعث شود بخواهید یک برنامه‌ی منظم داشته باشید که مخصوص خودتان باشد و کمکتان کند با همه‌چیز کنار بیایید. ولی اگر این برنامه‌ی منظم برای سلامت روانی و پیشرفت فردی شما مخرب است، شاید زمان تغییر فرا رسیده باشد.

عادت‌های ما و افرادی که به صورت روزانه می‌بینیم ممکن است گاهی ما را در زندگی عقب بیندازند و جلوی ما را برای رسیدن به اهدافمان بگیرند. خیلی مهم است که این تاثیرات منفی را شناسایی کنید و خودتان را از آنها بالاتر بکشانید. اولین قدم این است که تشخیص دهید دچار رکود شده‌اید. رکود در زندگی علائم مختلفی دارد که در اینجا به مواردی از آن اشاره می‌کنیم.

منفی‌گرایی

تا به حال شده شروع به برنامه‌ریزی برای کاری کنید که می‌تواند زندگی‌تان را عوض کند/پولدارتان کند/مهارت‌هایتان را ارتقا دهد و بعد کاغذ برنامه‌ریزی‌تان را تا کرده و پشت ذهنتان بگذارید چون فکر می‌کنید مطمئناً موفق نخواهید شد؟ از این اتفاق‌ها زیاد می‌افتد. وضعیت کنونی جهان (که هیچوقت بهتر از این نبوده است)، جایگاه شما و نداشتن اراده‌ی کافی باعث می‌شود همیشه در یک نقطه بمانید. وضعیت امروز دنیا به‌گونه‌ای است که انگار بهترین زمان برای منفی‌بافی باشد.

خبر مهم: گذشته همیشه تاریک‌تر از آینده بوده است. تا سال ۱۹۶۴ برای سیاهپوستان ایالات متحده آمریکا تبعی‌نژادی وجود داشت، با این حال این جلوی آدم‌هایی مثل رِی چارلز، جان اچ. جانسون، جکی رابینسون، تامی اسمیت و جان کارلوس را برای جلو بردن زندگی‌شان نگرفت.

امروز آدم‌ها نسبت به همیشه آزادی بسیار بیشتری دارند. دلیلی ندارد که تصور کنید چون ایده‌ای عمل نخواهد کرد پس شکست خواهید خورد. تا زمانی‌که امتحانش نکنید نمی‌توانید به این تصمیم‌گیری برسید.

ولی منفی‌بافی فقط تقصیر شما نیست، عوامل زیر هم می‌توانند در این منفی‌بافی موثر باشند.

محیط منفی

از خانواده و دوستانتان شروع می‌شود ولی محدود به آنها نیست. خیلی وقت‌ها دوستانتان در برنامه‌هایتان اخلال ایجاد می‌کنند چون می‌خواهند شما را به وضعیت سابقتان برگردانند. این کار را با نیت بد نمی‌کنند، تصورشان این است که با شما صادق‌اند و خیر شما را می‌خواهند.

آدم‌ها همیشه شما را همانطور که همیشه بودید می‌خواهند و طاقت تغییر کردنتان را ندارند چون منطقه‌ی امن خودشان را به خطر می‌اندازد و آنها را در موقعیتی قرار می‌دهد که آمادگی‌اش را نداشته‌اند. البته همه‌ی اینها با منطق خودشان هم جور در نمی‌آید و این کار را آگاهانه انجام نمی‌دهند.

البته این دلیل بر آن نیست که دوستانتان را به کل کنار بگذارید و همه‌ی ارتباطاتتان را قطع کنید. ولی گاهی تغییر محیط خیلی به کمکتان می‌آید. سرگرمی‌ جدیدی برای خودتان پیدا کرده‌اید؟ شروع کنید با آدم‌هایی معاشرت کنید که آنها هم همان سرگرمی را دارند.

یا تنها در رستوران یا کافه بنشینید و سعی کنید با یک آدمِ جدید آشنا شوید. آشنا شدن با آدم‌های جدید همیشه رویکرد جدیدی از زندگی به شما نشان می‌دهد. بعضی‌وقت‌ها این تنها چیزی است که شما را به جلو هُل می‌دهد.

ناتوانی در برنامه‌ریزی و متعهد شدن به آن

وقتی بالاخره برنامه‌ای می‌ریزید، سخت‌ترین قسمت متعهد شدن به آن است. مثلاً می‌خواهید با رفتن به باشگاه ورزشی سلامت جسمی‌تان را بهتر کنید. برنامه‌ی ورزشی‌ای پیدا کرده‌اید که کمکتان می‌کند به تناسب‌اندام برسید و مستلزم ورزش کردن روزانه است.

سه یا چهار روز ممکن است آن را انجام دهید و بعد یک روز باشگاه نمی‌روید با این تصور که بالاخره به یک استراحت نیاز دارید. یا از همان روز اول رفتن به باشگاه را به تعویق می‌اندازید و با خودتان می‌گویید که فردا دو برابر بیشتر ورزش خواهید کرد.

این روش نمی‌گذارد تغییر ایجاد کنید. مهم‌ترین قسمت یک برنامه متعهد شدن به آن است. به اراده‌ی زیادی نیاز دارد ولی تغییری که می‌بینید ارزش تلاش کردن دارد. می‌توانید انجامش دهید و می‌توانید همین امروز انجامش دهید. نه کار دو برابر برای فردا، همین امروز، چون امروز تنها روزی است که می‌توانید چیزی که برایش برنامه‌ریزی کرده‌اید را انجام دهید. همه‌اش به خودتان بستگی دارد.

قلمرو امن

وضعیت امروز دنیا طوری شده که نمی‌توانی حرفی بزنی که حداقل یک نفر را نرنجاند. همه‌‌ی آدم‌ها قلمرو امن خودشان را دارند که مثل حبابی از اعتقادات و عادت‌هایی است که موجب راحتی‌تان می‌شود و به شما می‌گوید همه چیز مرتب است و نیاز به هیچ تغییری نیست. گاهی‌اوقات وقتی یک قدم از آن بیرون بیایید، حتی فقط برای یک لحظه، پر از استرس، ترس و انکار می‌شوید.

اگر متمایل به تغییر باشید، چیزهای زیادی برای تغییر کردن خارج از این حباب وجود دارد. باید کارهایی را بکنید که تا حالا انجامشان نداده بودید یا حتی نشنیده بودید. برگشتن به منطقه‌ی امن و احساس رضایت از داشته‌هایتان همیشه ساده‌تر از این است که بیرون بمانید و احساس کنید گمشده‌اید. ولی این کار باید انجام شود. این تنها راه رسیدن به پیشرفت فردی است.

هیچکس در اولین تلاش نتیجه‌ی عالی نمی‌گیرد. کل تاریخچه انسان یک روند آزمایش و خطا بوده است و بدون آن به هیچ‌عنوان به جایی که امروز هستیم نمی‌رسیدیم. موضوع «من نمی‌توانم این کار را انجام دهم» نیست، موضوع «من الان شکست خوردم ولی می‌دانم دفعه‌ی بعد چه بکنم» است.

مشخص نکردن ضعف‌ها

عادت‌هایی که در طول کودکی و نوجوانی کسب می‌کنید به‌تدریج کل زندگی شما را می‌گیرند. همه‌ی ما به دنبال ثبات هستیم. وقتی زیر کوه عادت‌هایتان دفن شوید ممکن است نبینید که بعضی از این عادت‌ها ممکن است ازجمله ضعف‌های شما باشند.

تا حالا نشده عادتی پیدا کنید که به سلامتتان (جسمی و روانی) اثر منفی بگذارد؟ تا حالا شده کلی کار برای انجام دادن داشته باشید ولی بنشینید سر بازی‌؟ ممکن است با خودتان فکر کنید که این عادت‌ها به شما برای ریلکس کردن و آزاد کردن ذهنتان کمک می‌کنند ولی باید بدانید که از آن طرف نمی‌گذارند ببینید که چطور به شما آسیب می‌زنند.

اینکه بدانید ضعفی دارید اولین قدم برای پیشرفت در آن موضوع است. مثلا کشیدن ماریجوانا ممکن است ریلکستان کند ولی از آن طرف تنبلتان هم خواهد کرد و باعث می‌شود انگیزه‌ای برای انجام کاری نداشته باشید.

مثلاً الکل می‌تواند به شما برای برقراری روابط اجتماعی کمک کند ولی اگر بخواهید هر روز از آن استفاده کنید به آن اعتیاد پیدا می‌کنید. تصور می‌کنید که همه چیز طبیعی است ولی این مسئله به‌شدت بر تصمیم‌گیری‌های شما اثر می‌گذارد و در آخر می‌تواند زندگی‌تان را خراب کند. خیلی مهم است که همه چیز را همانطور که هست ببینید نه فقط برای مزیت‌هایی که ممکن است برایتان داشته باشند.

وقتی متوجه شدید که یک ضعف دارید، می‌توانید تصمیم بگیرید که خودتان اصلاحش کنید ولی خُب همیشه مقدور نیست. بعضی عادت‌های یک‌جوری به ما می‌چسبند که جدا کردنشان خیلی سخت است. در چنین مواقعی باید از یک متخصص کمک بگیرید.

اصولاً عادت‌ها ما را در زندگی عقب می‌اندازند. دنیا در حال تغییر مداوم است و ما هم اگر می‌خواهید بر فراز آن بایستیم باید تغییر کنیم. داشتن یک زندگی ایدآل هیچ دستورالعمل خاصی ندارد. باید خودتان را به چالش بکشید و از قلمرو امن‌تان بیرون بیایید. بعد از مدتی احساس خواهید کرد که ارزشش را داشته و زندگی دوباره برایتان معنادار خواهد شد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید