گام آخر احمدي‌نژاد براي خروج از حاکميت

    کد خبر :259529

دقيقا يک سال پيش در چنين روزي بود (۲۳ فروردين ۹۶) که محمود احمدي‌نژاد دوباره همه را غافلگير کرد؛ او در انتخابات دوازدهمين دوره رياست‌جمهوري نام‌نويسي کرد.
تحليل آنچه در ذهن احمدي‌نژاد مي‌گذرد، کاري سخت (اگر نشدني نباشد) است؛ اما نام‌نويسي او براي شرکت در رقابت تعيین دومين شخص نظام سياسي، عملا مهر خروج او بود از عرصه رسمي قدرت و ورود به وادي «اپوزيسيون».

به نوشته شرق،احمدي‌نژاد حرکت ضدساختاري خود را در سال ۸۴ آغاز کرد. آن زمان موضوع بخشي از ساختار بود. ۸۸ موضع خود را تشديد کرد تا گام دوم را طي کرده باشد. با خانه‌نشيني در سال ۹۰، احمدي‌نژاد به نمودي که درحال‌حاضر دارد، نزديک شد و با ثبت‌نام در انتخابات ۹۶، گام آخر را برای خروج از حاکميت برداشت؛ البته او هنوز عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام است.

در ماه‌هاي منتهي به انتخابات، افزايش تناوب سفرهاي استاني و موضع‌گيري‌هاي رئيس‌ دولت نهم و دهم، بحث شرکت او در انتخابات را پررنگ کرده بود. احمدي‌نژاد در دولت دهم دوران خوش نزديکي با اصولگرايان را پشت سر گذاشت تا رودرروي آنها قرار بگيرد. خاطره خانه‌نشيني او را در دولت دهم کسي فراموش نمي‌کرد. از طرفي احمدي‌نژاد امکاني بود که شايد به کمک آن مي‌شد رئيس‌جمهوري مستقر را شکست داد و نبودش به معناي چندپارگي سبد رأي اصولگرايان. تمام اين بحث‌ها و گمانه‌ها با بيانات مقام ‌معظم رهبري در پنجم مهر ۱۳۹۵ پايان يافت.

ايشان در ابتداي درس خارج فقه گفتند: «خب بله، يک نفري، يک آقايي آمده پيش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور، به ايشان گفتم شما در فلان قضيه شرکت نکنيد. نگفتيم هم شرکت نکنيد، گفتيم صلاح نمي‌دانيم ما شما شرکت کنيد. اين را گفتيم. خب يک چيز عادي است. انسان بايستي آن چيزي را که مي‌بيند و مي‌فهمد و فکر مي‌کند که به نفع برادر مؤمنش است، به او بگويد ديگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالبا بيشتر از اغلب افراد آشنا هستيم. آدم‌ها هم به‌خصوص آدم‌هايي که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند، بيشتر و بهتر از ديگران مي‌شناسيم. با ملاحظه حال مخاطب و اوضاع کشور، به يک آقايي انسان توصيه مي‌کند که آقا شما اگر توي اين مقوله وارد شديد، اين دوقطبي در کشور ايجاد مي‌شود. دوقطبي در کشور مضر است به حال کشور. من صلاح نمي‌دانم شما وارد بشويد. بله، اين چيز خيلي مهمي که نيست. اين يک چيز خيلي طبيعي است، خيلي ساده است. بله، ما اين توصيه را به يکي از آقايان، به يکي از برادران کرديم. خب حالا اين مايه اختلاف بشود بين برادران مؤمن، يکي بگويد فلاني گفته، يکي بگويد نگفته، يکي بگويد چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا اين هم پشت بلندگو».

پشت ‌سر بقايي
بعد از اين تحولات بود که احمدي‌نژاد ابتدا‌به‌ساکن گفت از هيچ شخصي در انتخابات حمايت نمي‌کند تا بلکه با نااميدکردن اصولگرايان از بهره‌برداري تبليغاتي از او، راه چانه‌زني را باز کند؛ اما اين راهبرد دوام زيادي نياورد. در مرحله بعد، «حميد بقايي»، يار نزديک احمدي‌نژاد، گزينه مطلوب بهاري‌ها شد. هرچند اين خبر براي اصولگرايان ناخوشايند بود؛ اما بقايي بعد از پايان دولت دهم سابقه دستگيرشدن داشت و پرونده او هنوز باز بود. پس بحث حضور بقايي در رقابت‌هاي انتخاباتي نبايد آسيبی جدي براي اصولگرايان به حساب مي‌آمد؛ چراکه آنها روي ردصلاحيت او حساب باز کرده بودند.

احمدي‌نژاد با برگزاري نشست خبري در روز ۱۶ فروردين، بقايي را به‌عنوان گزينه مورد حمايت خود معرفي کرد. او در ابتداي اين نشست، با بيان اينکه «من امروز در اين نشست با بقايي کار دارم»، از يار خود خواست تا در کنار او و پشت تريبون حاضر شود. اين اولين برنامه خبري او بعد از پايان تصدي‌گري‌اش بر سکان رياست‌جمهوري بود. او مي‌خواست رسانه‌ها و افکار عمومي را متوجه خود کند و راه مناسبي را براي اين‌ کار انتخاب کرده بود. در اين نشست، مشايي، شيخ‌السلام، شريف و جوانفکر نيز حضور داشتند. در اين مقطع، کمتر کسي فکر مي‌کرد احمدي‌نژاد هفت روز ديگر با يک گام، حرکت خود را از مرکز قدرت به حاشيه آن تسريع و موقعيت خود را در حاشيه سياست تثبيت کند؛ اما به احتمال قوي، خود او اين را مي‌دانست و نشست خبري ۱۶ فروردين را نيز در چارچوب همين تحليل پي‌ گرفت. از اين رو بازخواني مواردي از نشست خالي از فايده نيست.

احمدي‌نژاد نشست خبري را با سخنراني شروع کرد. چندماهي از مرگ آیت الله هاشمي‌رفسنجاني، بزرگ‌ترين برگ بازي احمدي‌نژاد، گذشته بود. کارت‌هاي احمدي‌نژاد براي مانور محدود‌تر شده بود.

حالا تا پيداکردن «خصم» بعدي خود، بايد به کليت اکتفا مي‌کرد. از استبداد گفت و از تلاش «شيطانيان» براي به‌وجودآوردن مشکل در راه آرمان‌ها: «اشرافيت اقتصادي و سياسي، راز و رمز همه تبعيض‌ها در طول تاريخ بوده است. آزادي و ثروت با فريب‌کاري در دست انسان‌هاي خودخواه قرار گرفته است. نظام سرمايه‌داري ليبرال اوج اين تماميت‌خواهي در تمام جهان است».

احمدي‌نژاد در اين نشست تأکيد زيادي بر قانون اساسي داشت. او قانون اساسي را وراي «نظرها» اعلام کرد: «نظرهاي زيادي وجود دارد که در جاي خودش محترم است؛ اما سند معتبري که در اختيار ملت است، قانون اساسي است». احمدي‌نژاد در ادامه بخشي از اين ميثاق‌نامه ملي را خواند تا موضوع «قانون اساسي» را بيشتر از اشاره‌اي گذرا نشان دهد. در ادامه به مديريت چهارساله بعد از دولت خود اشاره کرد و از «رنج» افزوده‌شده مردم گفت. رئيس‌جمهوري سابق «شکسته‌شدن انحصار» و «مشارکت مردم در مديريت کشور» را راه عبور از اين شرايط دانست و تأکيد کرد: «همه کشور متعلق به ملت‌اند، هيچ‌کس بالاتر از ملت نيست و ثروت و قدرت‌هاي کشور بايد از انحصار خارج شود و در اختيار ملت قرار گيرد».

احمدي‌نژاد آگاهانه يا ناآگاهانه داشت مقدمات مواضع خود را براي دوره جديدي که به آن وارد شده بود تمهيد مي‌کرد. مقدماتي که او را ديگر به دايره رسمي قدرت و مسئوليت محدود نمي‌کرد. تا پيش از اين اگر نقدهاي تند احمدي‌نژاد خطاب به «بخشي» از صاحب‌منصبان بود، حالا ديگر زحمت اين تفکيک را هم به خود نمي‌داد.

رئيس دولت‌هاي نهم و دهم تأكيد مي‌کند: «مجددا مي‌گويم که برنامه‌اي براي رياست‌جمهوري ندارم و از بقايي به عنوان نامزد اصلح حمايت مي‌کنم». او نقدهاي تندي به برجام وارد کرد و درباره سؤالات متعدد خبرنگاران درخصوص فسادهاي مالي دولت خود جواب‌هايي از اين دست داد: «مسابقه است هي مي‌گويند ۱۲ هزار ميليارد يا ۱۵ هزار ميليارد تخلف انجام داده‌اند. کسي هم از آنهايي که اين موضوعات را مي‌گويند حساب‌کشي نمي‌کند». احمدي‌نژاد از حساب‌کشي مي‌گويد؛ در چند جمله منظور خود را شفاف مي‌کند که حساب‌کشي قوه قضائيه را هم نيز قبول ندارد: «معلوم است که شکايتي عليه ما بشود قوه قضائيه حتما طرف ما را نمي‌گيرد ؛نمونه‌اش هم در همين جلسه پيش‌روي من نشسته است». محمود احمدي‌نژاد پشت‌ سر هم ادعاهايي را که عليه دولت او و ياران نزديکش شده بود، برمي‌شمرد و تصوري کاريکاتوري از آنها ارائه مي‌داد؛ در همين حين بود که به اشتباه فکر کرد عطريانفر مديرمسئول «شرق» است و به عذرخواهي «مديرمسئول روزنامه شرق از حميد بقايي» اشاره کرد. هرچند با چشم‌پوشي از اين اشتباه باز نيز منظور او مشخص نيست.

دوره من بهترين بود
محمود احمدي‌نژاد ادعا مي‌کند که تنها دولتي است که مخالفانش از مصونيت کامل برخوردار بودند. چند دقيقه بعد که درباره حصر و ممنوع‌الخبري رئيس‌جمهوري اصلاحات از او پرسيدند، جواب داد: «من هيچ‌گاه نگفته‌ام که در دولت ضعفي وجود نداشته است اما شاخص‌ها مي‌گويند آن دوره بهترين دوره در ٦٠ تا ٧٠ سال پيش است… اينکه عده‌اي در حصر و ممنوع‌التصوير هستند، مخالف نظر ماست. من قبلا هم گفتم راضي به ممنوع‌التصويري و حصر هيچ کس نيستم. اين اعتقاد من است. براي همين اعتقاد در هشت‌ساله دولت در مواجهه با پاسداري از حقيقت و آزادي انتقادات سنگيني به ما وارد شد. من در آن مناظره انتخاباتي به آن آقا گفتم من به شما علاقه دارم و من همه ٧٠ ميليون نفر ايراني را دوست دارم».

حالا احمدي‌نژاد آرام آرام سويه‌هاي موقعيت جديد خود را نشان مي‌دهد. احمدي‌نژاد در ارتباط با رهنمود رهبري مبني بر عدم حضور او در انتخابات گفت‌: «رهبري رهنمود کردند براي دوقطبي‌نشدن فضا وارد انتخابات نشويم. حالا شما از کساني اسم مي‌بريد که وارد صحنه رقابت شده‌اند و در واقع دوقطبي شکل گرفته است حال اگر ما بياييم؛ فضا دوقطبي مي‌شود يا سه‌قطبي؟ پس الان شرايط مخالف نظر رهبري نيست». او باز هم مورد پرسش قرار گرفت و جواب داد: «رهبري به من توصيه کردند که کانديدا نشوم. نه اينکه نسبت به مسائل کشور بي‌تفاوت باشم. ضمن اينکه بعضي‌ها مي‌گويند اين توصيه رهبري نهي کامل من از ورود به سياست است و برخي هم مي‌گويند اين تنها يک توصيه است. همان‌طور که رهبري هم خودشان گفتند اين توصيه‌اي است به برادر مؤمنم. در هر حال من خودم براي رياست‌جمهوري برنامه‌اي ندارم». احمدي‌نژاد در جواب به سؤالات متعدد درخصوص احتمال رد صلاحيت بقايي تأكيد مي‌کند که هرکاري بتواند انجام مي‌دهم و طرفدارانش از اين بابت مطمئن باشند. در همين نشست است که احمدي‌نژاد نزديک خود با بقايي و مشايي را اين‌گونه توصيف مي‌کند: «هيچ دو نفري را در دنيا پيدا نمي‌کنيد که مثل هم باشند. به جز من، بقايي و مشايي».

احمدي‌نژاد اپوزيسيون
احمدي‌نژاد در شكل جديد سياست‌ورزي خود از برخي شيوه‌هاي هميشگي‌اش مدد مي‌گيرد؛ دوقطبي‌سازي. سال ٨٤ و ٨٨ روي همين بازي سوار شد. خود را در برابر هاشمي و خانواده او قرار داد. حالا دوباره همين بازي را ادامه مي‌دهد. اين‌بار خاندان لاريجاني را هدف گرفت تاجايي‌که در بست‌نشيني نخستش در شاه عبدالعظيم به صراحت گفت که با اين خانواده مخالف است و پشت‌بندش هم اضافه كرد آيا مخالفت، جرم است؟

احمدي‌نژاد خود را قهرمان، جريان آلترناتيو و وكيل ملت مي‌داند. از مردم مي‌خواهد هركجا ظلمي به كسي روا شده، نزد او دادخواهي ببرند. او مي‌داند كه قدرت يا امكاني براي سروسامان‌دادن به اين دادخواهي‌ها ندارد. مردم هم اين را مي‌دانند. اين ادعاها براي مردم اگر ناني نداشته باشد، براي احمدي‌نژاد نامي خواهد آورد. پوپوليسم حالا قهرمان‌سازي هم مي‌كند. اين چهره از احمدي‌نژاد البته وقتي رو مي‌شود كه كه بقايي و مشايي بازداشت مي‌شوند. او هرجا مي‌خواهد از حق مردم به معناي عمومي دفاع كند حتما مثالي از بقايي و مشايي مي‌آورد و اتهامات آنها را سياسي مي‌خواند. او هيچ وقت به‌طور مشخص به ماجراي بازداشت افرادي خارج از حلقه ياران خود به صورت مصداقي ورود نكرده و نمي‌كند.

تا جايي كه بست‌نشيني نخست او و يارانش درست بعد از نخستين احضار مشايي و هم‌زمان با اوج‌گيري دادگاه‌هاي بقايي آغاز مي‌شود. در سال گذشته هربار كه بقايي دادگاه مي‌رود، جوانفكر احضار مي‌شود يا مشايي بازجويي مي‌شود، نامه يا بيانيه، ويدئو يا اظهار نظري جنجالي از سوي احمدي‌نژاد يا بقايي و حتي مشايي منتشر مي‌شود و لاريجاني و رئيس فعلي قوه قضائيه همچنين روند قضائي دادگاه‌ها به شدت مورد حمله مستقيم قرار مي‌گيرند.

احمدي‌نژاد در همين اوضاع و احوال به مجمع تشخيص مصلحت هم مي‌رود. حتي در دور جديد انتصاب او تمديد مي‌شود. در حالي كه اخبار حاكي از اين است كه در جلسات مجمع احمدي‌نژاد چندان مورد توجه و هم‌صبحت ديگران نيست اما او آنجا دنبال برنامه‌هاي خودش است تا جايي كه به گزارش رسانه‌ها در يكي از جلسه‌ها محمود احمدي‌نژاد با علي شمخاني که در کنار او نشسته بود، درباره مسائل مطرح‌شده پیرامون دختر رئیس قوه قضائیه می‌پرسد.

خبر به گوش آیت‌الله آملي‌لاريجاني رسيد كه در واكنش گفت: «همين آقا در جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام به دبير شوراي عالي امنيت ملي مي‌گويد از جاسوسي دختر فلاني چه خبر؟ ايشان پاسخ مي‌دهد که اين ماجرا از اساس دروغ است. به او مي‌گويد شما مطلع نيستيد، ما اطلاع دقيق داريم که وي بازداشت است و آدرس دقيق محل بازداشت وي را هم مي‌دانيم. آخر مي‌شود انسان اين مقدار دروغ بگويد و از مسير انصاف و تقوا دور شود؟!».

در همان مسير دوقطبي‌سازي، بقايي و همراهانش در اطلاعيه شماره ۲ خود از مقام معظم رهبري درخواست کردند که آيت‌الله سيدمحمود هاشمي‌شاهرودي را براي رسيدگي به ادعاها و اتهامات مربوط به آنها مأمور کنند. آيت‌الله هاشمي‌شاهرودي، رئيس پيشين قوه قضائيه، در برابر آملي لاريجاني، رئيس فعلي كه احمدي‌نژادهاي علنا اعلام كرده‌‌اند با كل خانواده لاريجاني‌ها مشكل دارند؛ آن‌هم درحالي‌كه ملك‌زاده از ياران بقايي اكنون از نزديكان آيت‌الله هاشمي‌شاهرودي است و به‌نوعي حلقه واسط پيوند احمدي‌نژادي‌ها و هاشمي‌شاهرودي محسوب مي‌شود.

تلاش براي تبري از گذشته
شيوه احمدي‌نژاد در بدل‌كردن خودش به قهرمان نجات‌بخش، حركت به سمت جلو با فراموش‌سازي عمدي گذشته است. او به‌هيچ‌عنوان تمايلي به اشاره به گذشته ندارد. هيچ‌وقت هيچ گزاره‌ای از گذشته مطرح نمي‌كند. او حتي براي جلب اعتماد يا اثبات صداقت حاضر نيست بابت هيچ رفتاري در گذشته از مردم عذرخواهي كند؛ برای نمونه او هيچ‌وقت بابت حمايت شش‌دانگ و عجيبش از سعيد مرتضوي، متهم جنايت كهريزك كه اين روزها در انتظار اجراي حكم به سر مي‌برد، از مردم عذرخواهي نكرده است. او هيچ‌وقت حاضر نشد بگويد چرا براي نگهداشتن قاضي معلق جنايت كهريزك كه هر روز در حال رفتن به دادگاه بود حاضر شد حتي اساسنامه سازمان تأمين اجتماعي را تغيير دهد و حتي يك وزير را برايش قرباني كند (استيضاح و بركناري وزير كار، رفاه و تأمين اجتماعي) حتي وقتي در آخرين نشست خبري‌اش در فروردين‌ماه از او درباره علت حمايت‌هايش از سعيد مرتضوي سؤال شد، پاسخش اين بود: «ماجراي کهريزک ربطي به دولت نداشته است».
احمدي‌نژاد تصور مي‌كرد رد صلاحيتش جوششي در ميان مردم بلكه حاميانش ايجاد خواهد كرد؛ اما عكس‌العمل‌ها آن‌طوركه او انتظار داشت پيش نرفت. نه جماعت خشمگيني به خيابان‌ها ريختند و نه مشاركت در انتخابات پايين آمد.

اين روزها هم كه به بست‌نشيني روي آورده احتمالا حامي مي‌طلبد، اما تصاوير منتشرشده نشان مي‌دهد جماعتي كه به گردش جمع مي‌شوند حتي به عدد هزار هم نمي‌رسد. شايد برخي براي احمدي‌نژاد كف و هورا بكشند، اما ترجيح مي‌دهند در هنگام عمل اعتراضي از دور نظاره‌گر باشند و پرچم را به دست او بدهند و در هزينه‌هاي آن با او شريك نشوند. اين مي‌تواند از بي‌اعتمادي به احمدي‌نژاد هم ناشي شود. حافظه تاريخي كوتاه اگرچه فراموشي مي‌‌آورد، اما لزوما اعتمادسازي نمي‌كند. احمدي‌نژاد براي ساختن بدنه اجتماعي همسو يا شبكه‌اي از حاميان وفادار، به چيزهاي بيشتري نياز دارد كه از توان و توش او و چند حامي كه دو نفرشان هم اين روزها در بازداشتند خارج است.

عباس اميري‌فر، امام جماعت و رئيس شوراي فرهنگي نهاد رياست‌جمهوري در زمان احمدي‌نژاد، چند وقت پيش گفته بود احمدي‌نژاد خودش است و عده‌اي محدود در اطرافش، او اعتراف جالبي کرده و گفته بود تفاوتش با رئيس دولت اصلاحات اين است که جريان يا بدنه حامي اجتماعي ندارد. به قول اميري‌فر، حداقل رئيس دولت اصلاحات ميان علما و مراجع حامياني دارد که احمدي‌نژاد حتي اين را هم ندارد و به نظر مي‌رسد حتي كنش‌هاي تند و تيز او در اين ماه‌هاي اخير هم چندان در ساخت اين بدنه همسو ولي پاي كار مؤثر نبوده است.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید