قاضی دادگاه رييس گروهك فرقان: احمدی نژادی ها بيشتر پديده‌اند تا فرقه

  • سیاسی
  • پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۶ ۹:۲۴
    کد خبر :173731

«عبدالمجيد معاديخواه» پس از انقلاب اسلامي به عنوان قاضي شرع دادگاه انقلاب فعاليت مي‌كرد. معاديخواه سابقه رسيدگي به پرونده فرقه‌هاي سياسي مخالف نظام جمهوري اسلامي ايران را در كارنامه خود دارد.
از پرونده‌هايي كه او رسيدگي كرده است مي‌توان به دادگاه «اكبر گودرزي» رييس گروهك فرقان و سه جلسه رسيدگي به پرونده «تقي شهرام» يكي از رهبران شاخه ماركسيسم- لنينيسم سازمان منافقين اشاره كرد. معاديخواه پس از سه جلسه رسيدگي به اين پرونده به دليل رسميت يافتن مجلس شوراي اسلامي و اينكه نماينده مجلس شد از ادامه رسيدگي به اين پرونده استعفا داد. تحركات جديد حلقه بسته احمدي‌نژادي‌ها كه برخي اصولگرايان از آنها به عنوان فرقه زنبيليه ياد مي‌كنند موضوع مورد بحث اين روز‌هاي محافل سياسي كشور است. اما آيا مي‌توان آنها را فرقه خطاب كرد؟ «عبدالمجيد معاديخواه» معتقد است فرقه‌ها تعريف مشخصي دارند. يكي از شروطي كه بتوان جرياني را فرقه خطاب كرد، داشتن قلمرو و مجموعه‌اي مشخص در كشور است كه خود را با آنها تطبيق دهند. سربازگيري جريان احمدي‌نژادي‌ها از هر دوطيف سياسي كشور است به همين دليل با اقدامات خود مي‌تواند حاكميت را تحت تاثير قرار دهد. معاديخواه معتقد است جريان احمدي‌نژادي‌ها، جرياني است كه درهيچ يك از طيف‌هاي سياسي كشور تعريفي براي آنها وجود ندارد.

جريان‌ها و گروه‌هاي سياسي مختلفي پس از انقلاب با اهداف پيدا و پنهان فعاليت سياسي داشته‌اند. چگونه مي‌توان عنوان فرقه را به گروهي اتلاق كرد؟

گرايش‌هاي سياسي مختلفي در كشور وجود دارد كه در چارچوب‌هاي مشخصي قابل تعريف نيستند اما با تسامح مي‌توان اسم‌هايي را به آنها اتلاق كرد. اما گرايش سياسي با عنوان فرقه كه درواقع قلمرويي مشخص داشته و مجموعه‌اي در كشور خود را با آن تطبيق دهد خيلي كم مي‌شود آن را پيدا كرد. بسياري از افراد جامعه ما ممكن است گرايش بيشتري به يك جريان داشته باشند اما زنداني آن جريان نيستند. بايد اين موضوع را به صورت موضوعي و مصداقي مورد بررسي قرار داد.

به صورت مصداقي بخواهيم ورود كنيم مي‌توان جريان احمدي‌نژادي‌ها را فرقه ناميد؟

جريان احمدي‌نژادي‌ها بيشتر يك پديده هستند تا يك فرقه.

به صورت واضح توضيح مي‌دهيد؟

از روزي كه يك پديده‌اي به نام احمدي‌نژادي‌ها ظهور كرد افرادي حامي اين پديده شدند. اگر بخواهيم از روز اول به اين موضوع نگاه كنيم، در كشور به اين پديده يك گرايش عاطفي پيدا كردند و متصور شدند اين جريان گفتمان آنها را در بيان رنجش‌ها، نارضايتي‌ها و… نمايندگي مي‌كند. يك مجموعه‌اي در اين پديده به صورت يك باند و ‌دار و دسته هستند كه باهم ارتباطاتي داشته و در راستاي منافع مشترك احتمالا جلسات مخفي دارند. شواهدي از اين موضوع و برگزاري جلسات ديده مي‌شود اما اين افراد بسيار كم بوده و تعدادشان زياد نيست. بيشتر افرادي كه به اين پديده واكنش مثبت نشان دادند، واكنش‌‌‌هاي موسمي و مقطعي بوده است و همانطور كه در اين چند وقت اخير شاهد بوديم، به سرعت خيلي از اين افراد مواضع خود را تغيير داده‌اند. البته در شرايط فعلي كشور ما هركسي با ادبيات تند و صريح انتقاد كند هوادار پيدا مي‌كند و هميشه هستند افرادي كه براي اين ادبيات كف و سوت مي‌زنند اما نمي‌توان گفت اين افراد متعلق به اين جريان هستند.

مقصود شما از «اين جريان»، جريان اصولگرايي است؟

اصولگرايي نيز امروز در تعريف با مشكلاتي رو به رو شده است. امروز مهم‌ترين سوال اين است كه منظور از جريان اصولگرايي چيست؟ پاسخ به اين سوال در ادبيات سياسي امروز كشور ما بسيار دشوار است. دليل اين دشواري آن است كه شاخه‌هاي اصولگرايي بسيار زياد شده است. يعني همه نوع گرايشي را با رنگ و بوي اصولگرايي در كشور مي‌توان ديد اما هركدام از اين گرايش‌ها ساز خود را نواخته و يك خاستگاهي دارند و اين تشتت سبب مي‌شود به زودي شاهد تغييرات زيادي در جريان اصولگرايي باشم. در واقع يك مجموعه‌هايي در كشور وجود دارند كه به انقلاب وفادار بوده و ارزش‌ها و آرمان‌هاي انقلاب را يا باور داشته يا به آن اميد دارند. از اين مجموعه‌ها مي‌توان به خانواده شهدا تا كساني كه براي نظام هزينه داده‌اند، اشاره كرد. در يك نگاهي به فرض مي‌توان گفت همه اين افراد اصولگرا هستند اما در مقابل همين تفكر افرادي هستند كه رويكرد پشيماني، ندامت، مخالفت و انتقاد از تفكري كه به آن اشاره كردم، دارند يا خواهان ايجاد يك وضع ديگر در مقابل وضع موجود هستند. همه اينها را مي‌توان طيفي دانست كه اصولگرايي در آن صدق نمي‌كند اما پيشتازان اين تفكرات خود را اصولگرا مي‌دانند.

با توضيحات شما، پديده احمدي‌نژادي‌ها در كدام دسته از جريان‌هاي سياسي كشور قرار مي‌گيرد؟

اين پديده روزي هياهو داشت و همان هياهو سبب شكل گرفتن حرف و حديث‌هاي زيادي در كشور شد. اين جريان با هيچ جريان سياسي، فرهنگي و فكري در كشور قرابت ندارد و من مجموعا اين اردوگاه را يك باند مي‌دانم تا اينكه رنگ و بويي از يك مكتب يا جريان سياسي برده باشند.

آيا اين جريان مي‌تواند برحاكميت تاثيرگذار باشد؟

بله؛ قطعا بر حاكميت تاثيرگذار است زيرا اين جريان سربازگيري خود را از تمامي جريانات سياسي موجود در كشور انجام مي‌دهد و چپ و راست براي آنها تفاوتي نخواهد داشت. اما اين سربازگيري‌ها ناپايدار است چون سربازاني كه حاضر باشند هويت خود را به اين جريان گره بزنند، بسيار كم هستند. دليل ديگر اين تاثير‌گذاري آن است كه چون سربازان اين جريان از تمامي جريانات سياسي كشور هستند بنابراين در نهاد‌هاي مختلف از جمله ساختار حاكميت مي‌توانند حضور داشته باشند از اين رو اين جريان بر حاكميت حتما تاثيرگذار است اما كم و كيف آن در آينده مشخص خواهد شد.

به نظر شما عكس العمل در برابر اين جريان چه خواهد بود؟

براي حاكميت نمي‌توان تعيين تكليف كرد اما به هرحال آنچه كه مي‌شود آرزو داشت آن است كه از تجربيات جريان‌هاي قبلي براي واكنش به اين جريان استفاده شود. شرايط روزمرّگي كه بر مجموعه‌هاي مديريتي كشور حاكم شده است اجازه استفاده از تجربيات جريان‌هاي قبلي را به مسوولان نمي‌دهد كه بتوانند گذشته را مورد مطالعه قرار دهند. حاكميت اگر بخواهد با اين جريان برخورد كند بايد وقت خود را صرف موضوعاتي غير از مسائل روزمره كند اما اين مسائل روز‌مره آنقدر زياد شده است كه مسوولان با تنگناي وقت رو به رو شده و وقت كافي براي استفاده از تجربيات و برخورد با اين جريان را ندارند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید