تبعید، شلاق و کار اجباری مجازات زن و مرد متأهلی که رابطه‌ای نامتعارف داشتند

    کد خبر :120601

زن و مرد متأهلی که در پی یک رابطه پنهانی، با شکایت همسر یکی از آنها بازداشت شده‌ بودند، از سوی هیئت قضات به شلاق، تبعید و کار اجباری در مرکز نگهداری از بیماران روانی محکوم شدند.

به گزارش شرق، اوایل سال‌ جاری زن جوانی به اداره پلیس مراجعه و از همسر ٤٠ساله‌اش به نام حسن، به دلیل رابطه با زن جوانی شکایت کرد. او به پلیس گفت: سال‌ها پیش با همسرم ازدواج کردم و حالا دارای فرزند هستیم. ما زندگی خیلی خوبی با یکدیگر داشتیم تا اینکه همسرم برای ادامه تحصیل به دانشگاه رفت و رفتارش با من تغییر کرد. ابتدا فکر کردم شاید به دلیل مشغله‌های کاری و دانشگاه کمی رابطه‌اش با من سرد شده؛ اما کم‌کم متوجه تلفن‌‌های شبانه او شدم. با بررسی گوشی موبایل و عکس‌هایی که در گوشی همسرم بود، فهمیدم او با زنی جوان به نام کاملیا رابطه دارد و آنها شب تا صبح با یکدیگر در فضای مجازی ارتباط دارند. این زن ادامه داد: چندبار دراین‌باره با حسن صحبت کردم؛ اما او منکر رابطه‌ پنهانی‌ خود شد و گفت زندگی‌اش را دوست دارد و با کسی رابطه ندارد؛ اما من خودم متن پیام‌های آنها را دیدم و اطمینان دارم با هم ارتباط دارند. به همین دلیل از شوهرم و زنی که با او رابطه دارد، شکایت دارم.

با شکایت این زن، پرونده‌ای در این زمینه تشکیل شد و پلیس فتا با دراختیارداشتن شماره تلفن حسن و کاملیا که این زن در اختیار آنها قرار داده بود، پیام‌های ارسال‌شده بین آنها را بررسی کرد. هنگامی که پلیس متوجه رابطه این زن و مرد شد، از آنها بازجویی کرد. حسن با انکار این ماجرا، به پلیس گفت: مدتی پیش که وارد دانشگاه شدم، در یکی از کلاس‌های درسی با کاملیا آشنا شدم؛ اما با او رابطه‌ای ندارم. او یک زن متأهل و دارای فرزند است و به‌جز مسائل دانشگاه، درباره مسائل دیگری با او صحبت نکرده‌ام. کاملیا نیز حرف‌های حسن را تأیید کرد و منکر داشتن رابطه پنهانی با او شد. با تکمیل تحقیقات پلیس، پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی بابایی قرار گرفت. در این جلسه که به صورت غیرعلنی برگزار شد، ابتدا همسر حسن در جایگاه ویژه قرار گرفت و گفت: هرگز فکر نمی‌کردم حسن به من خیانت کند. ما زندگی خوبی با یکدیگر داشتیم؛ اما از زمانی که متوجه شدم او به من خیانت کرده است، دیگر حاضر نیستم با او زیر یک سقف زندگی کنم و طلاق می‌خواهم. در ادامه رسیدگی، حسن در برابر قضات ایستاد و با منکرشدن رابطه پنهانی‌ با کاملیا، گفت: این زن هم‌دانشگاهی من است و گاهی برای گرفتن جزوه یا صحبت‌کردن درباره کلاس‌های درسی با او در تماس بوده‌ام؛ اما همسرم به دلیل بدبینی به رابطه ما شک کرده و از من شکایت کرد؛ درحالی‌که من به همسرم خیانت نکرده‌ام. با پایان گفته‌های او، کاملیا در برابر قضات ایستاد و با انکار رابطه پنهانی با حسن، گفت: من یک زن متأهل هستم و رابطه خوبی با همسرم دارم. حالا که اینجا ایستاده‌ام، همسرم از این ماجرا خبر ندارد. نمی‌دانم اگر او متوجه شود، چه سرنوشتی در انتظار من و فرزندم خواهد بود. همان‌طور که حسن گفت، ما در دانشگاه با یکدیگر آشنا شدیم و گاهی برای صحبت‌کردن درباره مسائل درسی با یکدیگر در تماس بودیم. نمی‌دانم چرا همسر حسن به رابطه ما شک کرده است.

گفته‌های متهمان در حالی بود که متن گفت‌وگوی این زن و مرد متأهل از سوی مأموران پلیس فتا در اختیار قضات قرار گرفته و آنها بعد از مطالعه این گفت‌وگوها، متوجه شدند رابطه‌ای عاطفی بین این دو نفر وجود داشته‌ است.

با پایان گفته‌های شاکی و متهمان، قاضی ختم جلسه را اعلام و برای تصمیم‌گیری درباره آن، وارد شور شد و در نهایت با توجه به مدارک موجود در پرونده، حسن و کاملیا را به ٩٩ ضربه شلاق محکوم کرد. حسن همچنین به دو سال تبعید و کاملیا به یک سال کار اجباری به صورت هفته‌ای سه روز و هربار شش ساعت در مرکز نگهداری از بیماران روانی محکوم شد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید