فولاد کردستان در کوره لابی

    کد خبر :87205

 

پویش «فولاد بیجار چه شد؟» توانست در 36 ساعت ابتدایی جمع‌آوری امضا – یعنی لحظه نوشتن این گزارش- 10 هزار نفر را با خود همراه کند.

اعضای این پویش تلگرامی می‌گویند پیش از این بواسطه لابی‌ استاندار وقت که توانست به مقام معاون اولی رئیس‌جمهوری پیشین نیز برسد، کارخانه چدن بیجار به شهرستان محل تولد ایشان، یعنی قروه منتقل شد. کارخانه‌ای که چندان تاب نیاورد و به دلیل غیرکارشناسی بودن آن خیلی زود ورشکسته و تعطیل شد. اما این بار همین اشتباه در مقیاسی بزرگتر درحال رخ دادن است؛ «زنجیره فولاد کردستان» که لابد برای حساسیت برانگیز نشدن موضوع، یعنی «انتقال کارخانه ذوب آهن به قروه» نام زنجیره بر آن گذاشته‌اند. زنجیره یعنی معدن از بیجار و کارخانه در قروه؛ دو شهر همسایه در استان کردستان که یکی با وجود همه ظرفیت‌ها و زیرساخت‌های طبیعی و صنعتی، محروم‌ترین شهر استان و دیگری از جمله برخوردارترین شهرهای کردستان است.

به گزارش بازتاب  به نقل از ایران ، مهدی باشوکی، مدیر پویش «فولاد بیجار چه شد؟» می‌گوید: «احساس مردم بیجار این است که مدیران استان بویژه اداره کل صنعت و معدن، بیجاری‌ها را دور زده‌اند. اگر این‌طور نیست، باید کارشناسان و نمایندگان ما را در جلسه‌ای فنی توجیه کنند. قصد ما لجبازی نیست؛ اگر نمایندگان متخصص بیجار، قبول کردند که تکمیل زنجیره فولاد در بیجار توجیه اقتصادی ندارد، ماهم قبول می‌کنیم و حرفی نداریم. ما نمی‌خواهیم سرنوشت فولاد هم به سرنوشت کارخانه چدن تعطیل شده قروه بینجامد که نه سودی برای قروه داشت نه سودی برای استان. وقتی 75 درصد معادن آهن کردستان در بیجار است، چرا باید با لابی‌های سیاسی و مدیریتی کارخانه‌ را به شهر دیگری ببرند؟ آن هم در موقعیتی که کار، نیاز اورژانسی این شهر است. رهبر معظم انقلاب فرمودند «بیجار دژ مستحکم کردستان است» اما با این شکل از مدیریت و هجوم بیکاری و مهاجرت بی‌رویه و رشد منفی جمعیت، از این دژ محکم دیوار خرابه‌ای هم نمانده است.»

ظرفیت‌ها و زیرساخت‌ها

به گفته کارشناسان، تاکنون بیش از ۶۰ میلیون تن ذخیره قطعی سنگ آهن در بیجار به ثبت رسیده و مطالعات اولیه ژئوفیزیکی و اکتشافات مقدماتی نوید بیش از ۱۰۰ میلیون تن سنگ آهن را در این منطقه می‌دهد.

این یعنی بیش از 75 درصد ذخایر سنگ آهن استان کردستان در اختیار شهرستان بیجار، بویژه در بخش «کرانی» آن است. همچنین این شهرستان به لحاظ کیفیت معدنی، یکی از بهترین سنگ آهن‌های ایران را با حداقل عناصر مزاحم از جمله گوگرد، فسفر، سرب، روی و آرسنیک در اختیار دارد و در بازار سنگ آهن چین برندی محبوب به شمار می‌آید. محلی‌ها می‌گویند خلوص آهن در برخی مناطق به حدی است که می‌شود سنگ‌ها را به هم جوش زد. اما گویا قرار است فولاد بیجار نیز به سرنوشت سد «تلوار» این شهرستان دچار شود. سدی که حقابه آن به زنجان، همدان و شهرستان قروه تعلق می‌گیرد و بیجاری‌ها نفعی از آن نمی‌برند. بیجاری‌های عضو فراخوان «فولاد بیجار چه شد؟» می‌گویند به این شکل از غارت منابع طبیعی و حتی تاریخی‌شان عادت دارند.

اما آنها این بار تصمیم گرفته‌اند اجازه ندهند چنین اتفاقی بیفتد. زیرا بار روانی و یأسی که به مردم این شهر تحمیل خواهد شد، دیگر به هیچ شکلی قابل ترمیم نیست. آیا بیجار زیرساختی برای ساخت کارخانه ذوب آهن دارد؟ سال 1390 نخستین واحد کنسانتره آهن کردستان با ظرفیت سالانه 325 هزار تن، در بیجار به بهره‌برداری رسید و عملاً نخستین گام از زنجیره تولید فولاد برداشته شد که در ادامه با افزایش قیمت سنگ آهن، ظرفیت تولید شرکتی که مسئول بهره‌برداری بود، با فاز تکمیلی به یک میلیون تن افزایش یافت و در کنار آن کارخانه دیگری با ظرفیت 325 هزار تن آغاز به کار کرد.

در کنار معادن غنی سنگ آهن، آب نیز شاخصه مهمی برای ساخت ذوب آهن است و از آنجایی که بیجار با رودخانه‌ها و سدهای متعدد و نیز سدهای مطالعه‌شده و در دست اجرا، پر آب‌ترین شهرستان استان به شمار می‌آید، انتقال کارخانه به شهرستانی دیگر توجیه اقتصادی ندارد.

مهندس رضا شیخی، کارشناس عالی معادن و زمین‌شناسی و مدیر اجرایی شرکت‌های معدنی منطقه می‌گوید: «این یک ظلم آشکار در حق مردم بیجار است. صنعت فولاد به هر زیرساختی که نیاز داشته باشد، در بیجار هست. بیجار 75 درصد معادن آهن استان را در اختیار دارد، پرآب‌ترین شهر استان است، از نظر گاز، شاهراه خطوط لوله غرب و شمال غرب کشور است، برق مطمئن دارد و از نظر جاده‌ای، از موقعیت کاملاً ویژه‌ای در استان برخوردار است. بنابراین جا به جایی 200 کیلومتری سنگ آهن به شهرستانی که موقعیت و ظرفیت چنین طرحی را ندارد، به هیچ وجه اقتصادی نیست و امکان ویژه‌ای را که می‌تواند به نفع کل استان و منطقه باشد، از بین خواهد برد.»

وی در پاسخ به این پرسش که چه دست‌های پنهانی برای چنین ظلمی در کار است، می‌گوید: «من نمی‌خواهم بگویم خدای ناکرده مسئولان استانی چنین تمایلی دارند که البته دارند اما شرکتی که مأموریت مطالعه طرح را به عهده گرفته، کاملاً کاری بازاری انجام داده و به دولت نیز اطلاعات غلطی رد کرده است. دولت نظر مثبتی به توسعه این شهر دارد اما متأسفانه بله، دست‌هایی در کار هست که اجازه نمی‌دهند. نشان به آن نشان که این کارخانه تا به حال سه بار در قروه جانمایی شده و هر سه بار طرح به بن‌بست رسیده. تلف کردن منابع ملی و استانی به نفع هیچ کسی نیست. این هدر دادن بیت‌المال است. مسئولان استانی اگر خیلی مطمئن هستند، ما را به جلسه‌ای دعوت کنند تا قانع شویم ساخت ذوب آهن در بیجار اقتصادی نیست. آن وقت قول می‌دهم ماهم مردم فهیم بیجار را راضی کنیم.»

پروفسور هوشنگ قمرنیا استاد تمام مهندسی آب دانشگاه رازی کرمانشاه که تاکنون 220 طرح موفق آب را در سراسر کشور مدیریت کرده و در جریان کامل این پرونده است، حرف‌های شنیدنی دارد. وی می‌گوید: «من به کشورهای زیادی سفر کرده‌ام و سیستم‌های مهندسی و مدیریت آب خیلی از نقاط دنیا را دیده ام. باید عرض کنم که هیچ کشوری مثل ما بی‌حساب و کتاب عمل نمی‌کند و در هیچ جای دنیا مثل ما منابع را هدر نمی‌دهند. نمونه عالی این موضوع هم زنجیره فولاد کردستان و ساخت کارخانه ذوب آهن در قروه. این کارخانه از همین حالا یک طرح ورشکسته است و باید عرض کنم، قرار است با این طرح منابع ملی کشور را دور بریزیم. من حاضرم در مجلس شورای اسلامی، وزارت صنایع و معادن و هر کجای دیگری که لازم باشد، این موضوع را ثابت کنم. قروه و بیجار دو شهر همسایه و هر دو هم زبان و اهل یک استان هستند و از نظر من هیچ اشکالی ندارد کارخانه در کدام یک از این دو شهر باشد. اگر کارخانه در قروه باشد و بتواند بخوبی کار کند، ای بسا اقتصاد بیجار را هم متحول کند یا برعکس اما یک کارخانه تعطیل شده، مثل کارخانه ورشکسته چدن قروه که نه منابع دارد و نه آب، با 500 کارگر بیکاری که روی دست استان گذاشته، به نفع چه کسی است؟»

از وی می‌پرسم این طرح، یعنی انتقال دستوری کارخانه به قروه دقیقاً چه اشکالاتی خواهد داشت. قمرنیا می‌گوید: «دو اشکال اساسی دارد؛ یک اینکه باید روزی هزار کامیون سنگ آهن از بیجار به قروه برود. هزار کامیونی که هر کدام باید 200 کیلومتر راه بروند، یعنی 200هزار کیلومتر جا به جایی مواد اولیه در روز. بگذارید این طور حساب کنیم که شما برای جا به جایی یک یخچال در مسافت 200 کیلومتر 300هزار تومان هزینه می‌دهید، حالا این اعداد و ارقام را ضربدر هم کنید، ببینید کدام آدم عاقلی چنین کاری می‌کند؟ در ضمن دو شهر دیگری که سنگ آهن دارند، یعنی سقز و دیواندره هم باز به بیجار نزدیک ترند و اگر روزی قرار باشد از منابع این دو شهر استفاده شود، اول باید کامیون‌ها از سقز و دیواندره بیایند بیجار و بعد از بیجار تازه بروند قروه.

از این مهم‌تر مسأله آب است؛ برای طرح ساخت کارخانه ذوب‌آهن در قروه، قرار است 80 کیلومتر آب را از سد «آزاد» که نزدیک سنندج است به سد «قوچم» قروه منتقل کنند که 11 کیلومتر از این مسیر از طریق تونل امکان‌پذیر است. شما مهندسی را ببینید! کانال بکشیم و آب را از یک سد ببریم برسانیم به آن یکی سد. حال بماند که هزینه تونل چقدر است و به چند تا پمپ نیاز داریم و هر پمپ چقدر برق مصرف می‌کند. این طرح 8 میلیون متر مکعب آب لازم دارد و بیجار تنها از سد تلوار 45 میلیون متر مکعب حقابه تصویب شده دارد که با 20 کیلومتر کانال روباز و یک پمپ، می‌شود آب مورد نیاز را به کارخانه رساند.» وی به دلیل محرومیت بیجار و به نتیجه رسیدن یک طرح ملی قول می‌دهد: «من حاضرم طرح آب‌رسانی به کارخانه را به بهترین شکل و بدون دستمزد انجام دهم.»

علاوه بر سد و رودخانه تلوار و سد «گلبلاخ»، «قزل اوزن» یا «سپید رود» نیز یکی از رودخانه‌های پرآب بیجار و کردستان است که از کوه‌های 40 چشمه و منطقه سارال دیواندره سرچشمه گرفته، در بیجار به رودخانه بزرگی تبدیل می‌شود و با عبور از استان‌های زنجان و گیلان به خزر می‌ریزد. همچنین رودخانه «قمچقای» که همتراز با قزل اوزن است و…

دور زدن مردم و دولت

محمدرضا نعمت‌زاده وزیر صنعت، معدن و تجارت دولت یازدهم در سال ۹۳ به شهرستان بیجار سفر کرد و پس از بازدید از معادن سنگ آهن منطقه «حسن آباد یاسوکند» و طرح‌های در دست اقدام شرکت‌های مستقر در این منطقه و اطمینان خاطر از وجود پتانسیل و مزیت‌های بالای شهرستان، قول داد مطالعه کارشناسی و امکان‌سنجی دقیق‌تر را برای ذوب‌ آهن بیجار در دستور کار قرار دهد. وی در سال 94 در سفر رئیس‌جمهوری به استان کردستان، بار دیگر در میان مردم بیجار حاضر شد و گفت بزودی زنجیره فولاد با ساخت کارخانه ذوب آهن یک و نیم میلیون تنی توسط شرکت ایمیدرو (سازمان دولتی توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران) و شرکت ملی فولاد، تکمیل خواهد شد. پس از آن مدیران ارشد استان و سازمان صنعت و معدن استان کردستان مأموریت یافتند هرچه زودتر برای جانمایی کارخانه ذوب‌آهن وارد عمل شوند. در این میان به بیجاری‌ها قول داده شد در جریان همه تصمیمات قرار گیرند اما نه تنها قرار نگرفتند بلکه با کمال تعجب مجوز ساخت ذوب‌آهن برای شهرستان قروه صادر شد.

محمد دره وزمی رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت کردستان، تصمیم‌گیری پشت درهای بسته را نادرست می‌داند و از ما می‌خواهد به جای او به وزارت صنعت، معدن و تجارت زنگ بزنیم.

وی از پاسخگویی طفره رفته و تماس‌های مکرر ما برای توضیح بیشتر بی‌نتیجه می‌ماند. از وی می‌پرسم اعضای فراخوان «فولاد بیجار چه شد؟» و مجمع «همدلان بیجار گروس» عصبانی‌اند و معتقدند تمایل شخصی شما و دیگر مسئولان ارشد استان، باعث این تصمیم شده. کارشناسان معدن نیز اعتقاد دارند شما مسئولیت جانمایی را به شرکتی سپرده‌اید که عملاً کاری بازاری و غیرعلمی انجام داده. نظر شما در این زمینه چیست و چطور می‌شود این جو ملتهب را آرام کرد؟ وی به همین جمله بسنده می‌کند که «همه این حرف‌ها تهمت است» و به سؤال‌ها و تماس‌های بعدی پاسخی نمی‌دهد.

شهری با رشد منفی جمعیت

بنا بر آمار سرشماری سال 1355 شهرستان بیجار جمعیتی بالغ بر 120هزار نفر داشته که پس از 40 سال در سال 1395 به کمتر از 90 هزار نفر رسیده است؛ مقصد، تهران و کرج. روستاها رها شده و شهر به دلیل مهاجرت نخبگان و جویندگان کار و معیشت با معضلات فرهنگی و اجتماعی بسیاری رو به رو شده است. این موضوع تا حدی جدی است که رهبر معظم انقلاب در سفر سال 1388 خود به این شهرستان گفتند: «بمانید و زادگاه‌تان را آباد کنید.»

پس از آن انجمنی با نام «همدلان بیجار گروس» شکل گرفت تا پلی ارتباطی میان شهرستان و نخبگان مهاجر خود باشد، راه‌های پیشگیری از رشد منفی و مهاجرت را جست و جو کند و در تصمیم گیری‌های کلان برای این شهر به‌عنوان تشکلی مردم نهاد، وارد عمل شود.

مظفر الوندی، عضو هیأت مدیره این انجمن می‌گوید: «ما دو همایش با موضوع زنجیره فولاد برگزار کرده‌ایم که دومی در تهران و سخنران اصلی آن هم آقای نعمت‌زاده وزیر صنعت و معدن دولت یازدهم بود. خیلی از ما در همان جلسه به تخصص و تسلط ایشان ایمان آوردیم. در نهایت ایشان گفتند من بدون کارشناسی زیر بار هیچ تصمیمی نمی‌روم و این موضوع باید دقیق‌تر کارشناسی شود. در کل جو مثبت بود و همه ما هم راضی شدیم. الان هم نظر ما این نیست که حتماً باید کارخانه در بیجار ساخته شود، حرف ما این است که از کارشناسان واقعی برای این کار استفاده کنند و اطلاعات غلط به مسئولان ندهند.

متأسفانه لابی و تصمیم‌گیری پشت درهای بسته کار را به اینجا رساند. در همان جلسه آقای حسین گروسی نماینده شهریار در مجلس هشتم هم حضور داشتند و ردیف اول نشسته بودند که آقای نعمت‌زاده ایشان را از قبل می‌شناختند و گفتند ایشان نماینده شما باشد و تصمیمات را پیگیری کند. بعد از آن آقای گروسی 3 بار درخواست ملاقات می‌کنند که هر 3 بار موفق به دیدار نمی‌شوند. معلوم است این وسط چه اتفاقی افتاده. حالا هم مسئولان استان به‌مطبوعات زنگ می‌زنند که گزارشی در این زمینه چاپ نشود.»

پویش «فولاد بیجار چه شد؟» علاوه بر نام‌نویسی اعتراضی در صفحه تلگرامی خود، اقدام به جمع‌آوری امضا در نماز جمعه و ارسال طومار به دفتر رهبر معظم انقلاب کرده است. آنها می‌گویند ما نمی‌خواهیم به هر طریقی کلنگ ذوب آهن در بیجار زده شود اما اگر این کار شدنی نیست، باید نمایندگان متخصص ما را قانع کنند. ما حرف هیچ کس دیگری را گوش نمی‌دهیم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید