آینده تیره‌ای برای خاورمیانه پیش بینی می‌شود؛ زمان آن رسیده که پیشنهاد سال ۲۰۰۳ ایران برای ایجاد یک معماری امنیتی دوباره بررسی شود

    کد خبر :596696

مارکو کارنلوس سفیر اسبق ایتالیا در سازمان ملل و عراق در میدل ایست ای نوشت: در ماه های اخیر شاهد تشدید تنش ها در منطقه خلیج فارس بوده ایم. احتمال بروز یک درگیری نظامی بزرگ هنوز از بین نرفته است. آمریکا یک سال پیش از توافق هسته ای ایران خارج شد و به سیاست کمپین فشار حداکثری روی آورده است. در ماه های اخیر چندین نفت کش تجاری در منطقه مورد هدف قرار گرفتند. ایران و آمریکا پهپادهای جاسوسی یکدیگر را در نزدیکی تنگه هرمز مورد هدف قرار دادند. افزایش درگیری در خلیج فارس می تواند به کل خاورمیانه گسترش پیدا کند.

به گزارش انتخاب؛ در ادامه این مطلب آمده است: تقریبا یک قرن پیش شرایط مشابهی در اروپا وجود داشت. تشدید تنش و تهدیدات بین قدرت های اروپایی در نهایت این قاره را وارد جنگ جهانی اول کرد. اما در آن دوره زمانی نیز هیچ کدام از کشورها تمایلی به جنگ ندارند. رهبران همه کشورها به قابلیت خود برای مدیریت تنش در منطقه اطمینان داشتند. اما در هر صورت جنگ فاجعه آمیزی به راه افتاد.

همان طور که آقای جورج هگل، فیلسوف معروف آلمانی اشاره کرده است : «ما از تاریخ خود می آموزیم که از تاریخ درس نگرفته ایم». متاسفانه با توجه به دیدگاه ها، اظهارات و بینش برخی رهبران مهم آینده تیره ای برای خاورمیانه پیش بینی می شود.

اما بحران کنونی در خلیج فارس نتیجه چند دهه تقابل بین قدرت های منطقه ای در کل خاورمیانه است. متاسفانه این باور اشتباه در بین رهبران غربی وجود دارد که ایران منشاء اصلی اختلاف در منطقه است. به عبارت دیگر، زمانی امنیت و پایداری به منطقه باز خواهد گشت که ایران از سیاست کنونی خود عقب نشینی کند.

اما همان طور که تحلیلگران بارها اشاره کرده اند، مهم ترین متحد آمریکا در منطقه یعنی عربستان سعودی نیز در سال های گذشته دست به اقدامات بی ثبات کننده و مخربی زده است. سعودی ها جنگ فاجعه باری را در یمن به راه انداختند، کشور قطر را تحت محاصره اقتصادی قرار دادند، نخست وزیر لبنان را دستگیر کردند و آقای جمال خاشقچی، خبرنگار مخالف را به شکل فجیعی به قتل رساندند. هم زمان، متحد دیگر آمریکا در منطقه یعنی اسرائیل نیز اخیرا با افتخار اعلام کرد که به مواضع ایران در سوریه حمله کرده است.

در شرایط کنونی دولت آمریکا سه سیاست مختلف را در قبال ایران دنیا می کند. اول، دولت آقای ترامپ ظاهرا به دنبال مذاکره مجدد برای دست یابی به توافق هسته ای جدیدی با ایران است. واشنگتن برای دست یابی به این هدف تحریم های شدیدی را علیه تهران وضع کرده است. دوم، وزیر خارجه آمریکا در یکی از سخنرانی های خود فهرستی از 12 خواسته دولت را مطرح کرد که هدف اصلی آن ها تغییر دادن رفتار ایران است. سوم، ظاهرا آقای جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ بیشتر به دنبال تغییر نظام ایران است و از مذاکره حمایت نمی کند.

اما آقای ترامپ برای دست یابی به هدف خود باید رویکرد دیگری را اتخاذ کند. ایرانی ها نه تنها مذاکره کننده های ماهری هستند، بلکه تعامل با آن ها زمانی که تحت فشار قرار داشته باشند دشوارتر می شود. خواسته های مطرح شده توسط وزیر خارجه آمریکا واقع گرایانه نیستند.

متاسفانه در شرایط کنونی یک فرایند منظم و تعریف شده در دولت آمریکا برای طراحی و پیاده سازی سیاست خارجی خود وجود ندارد. سیاست کنونی آقای ترامپ باعث سردرگمی همه کشورهای دنیا شده است.

ایران در سال 2001 به سرنگونی رژیم طالبان در افغانستان کمک کرده بود. اکنون دولت ترامپ ادعا میکند که مجوز اقدام نظامی علیه تهران را دارد، زیرا این کشور در طول جنگ افغانستان به طور موقت به تعدادی از اعضای ارشد القاعده پناه داده است. هم زمان، آمریکا در شرایط کنونی در حال مذاکره با طالبان برای دست یابی به یک توافق نهایی است.

البته در برخی شرایط ممکن است قدرتی همچون آمریکا سیاست های متناقضی را در یک بازه زمانی اتخاذ کند. اما در شرایط کنونی این موضوع به یکی از خصوصیات دائمی دولت ترامپ تبدیل شده است. سران ایران چگونه می توانند به پیام های ضد و نقیض آمریکا پاسخ دهند؟

رهبران ایران تاکنون از سیاست صبر استراتژیک در مقابل فشارهای آمریکا پیروی میکردند. اما پیش بینی آن ها در مورد وعده های اروپا اشتباه از آب درآمد. تهران تصور می کرد که اروپایی ها به تعهدات خود برای ادامه تجارت و فعالیت شرکت های اروپایی در اقتصاد ایران عمل خواهند کرد. اما فرایند تصمیم گیری کند و پیچیده در اتحادیه اروپا نتیجه قابل توجهی برای تهران به دنبال نداشت. اخیرا اروپایی ها یک ساز و کار مالی با نام اینستکس را برای دور زدن تحریم ها و ادامه تجارت با تهران راه اندازی کرده اند. اما این سیستم هنوز پاسخگوی خواسته های ایران نبوده است.

هم زمان با تشدید تنش ها در منطقه، هنوز نمی دانیم که آیا اروپا در ادامه سیاست متفاوتی را نسبت به ترامپ دنبال خواهد کرد. ایران چند هفته پیش یک نفت کش بریتانیایی را در نزدیکی تنگه هرمز توقیف کرد. برخی تحلیلگران پیش بینی کردند که شاید آقای بوریس جانسون، رهبر جدید بریتانیا رویکرد جدیدی را در قبال تهران اتخاذ کند. بریتانیا در هفته های اخیر از متحدان اروپایی خود درخواست کرده است که یک ائتلاف دریایی برای اسکورت کردن نفت کش های تجاری در خلیج فارس تشکیل دهند.

هم زمان، به نظر می رسد که صبر ایرانی ها در حال تمام شدن است. ایران تعدادی از تعهدات خود در قبال برجام را به حالت تعلیق درآورده است. آن ها از سقف اورانیوم غنی شده در توافق عبور کردند. تهران همچنین تهدید کرده است که دوباره فعالیت های خود در راکتور آب سنگین اراک را از سر خواهد گرفت. سیاست فشار حداکثری ترامپ به هیچ کدام از اهداف خود دست پیدا نکرد.

اما هنوز می توان از بروز درگیری در منطقه جلوگیری کرد. برای این منظور قدرت های دنیا و منطقه باید به دنبال یک معماری امنیتی برای برطرف کردن نگرانی های همه کشورها باشند. چنین سیستمی باید بر اساس اهداف واقع گرایانه و منافع واقعی کشورهای منطقه ساخته شود. قدرت های جهانی نمی توانند به تنهایی به عنوان میانجی مشکلات منطقه را برطرف کنند.

تهران در سال 2003 پیشنهاد مشابهی را مطرح کرده بود، اما واشنگتن آن را رد کرد. زمان آن فرا رسیده است که دوباره این طرح در نظر گرفته شود. روسیه نیز اخیرا به کشورهای منطقه پیشنهاد داده است که یک معمار امنیتی مشابه با سازمان همکاری و امنیت اروپا برای خود تشکیل دهند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید