داستان جالب موفقیت ۶ کارآفرین بعد از ورشکستگی

  • اقتصادی
  • چهارشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۸:۲۵

این ۶ کارآفرین بعدازاینکه تمام دارایی خود را از دست دادند توانستند شرایط را به نفع خود تغییر دهند و به موفقیت‌های بزرگ‌تری برسند.

بسیاری از کارآفرینان مسیر پرپیچ‌و‌خمی برای رسیدن به موفقیت طی کرده‌اند. آن‌ها در طول این مسیر طعم ورشکستگی را چشیده‌اند؛ اما دست از تلاش کردن برنداشته‌اند و با پشتکار خود سرمایه‌شان را چندین برابر کرده‌اند. آن‌ها تجربیات خود را با ما به اشتراک گذاشته‌اند و گفته‌اند که ورشکسته شدن چگونه به آن‌ها کمک کرده است تا بتوانند درآمدهای میلیاردی کسب کنند. داستان زندگی آن‌ها را به قلم خودشان در این مقاله‌ بخوانید.

 

۱- علاقه‌مندی خودتان را پیدا کنید

داستان زندگی گرنت کاردون؛ متخصص فروش، سازنده‌ی املاک و مستغلات ۵۰۰ میلیون دلاری و نویسنده‌ی کتاب‌های پرفروش:

زمانی که بچه بودم با پدرم در حال قدم زدن برای خرید بودیم که سکه‌ام از دستم افتاد و وارد کانال فاضلاب شد. هیچ راهی وجود نداشت که بتوانم سکه‌ام را خارج کنم و حسابی عصبانی شده بودم. پدرم به من گفت باید از این بعد بهتر از پول‌هایم مراقبت کنم. اما پدربزرگم به من گفت: «اینکه سکه‌ات را از دست داده‌ای مسئله‌ی بزرگی نیست، مهم این است که تو تنها سکه‌ای که داشتی، گم کرده‌ای.» امروزه این اصل در مورد بسیاری از مردم صادق است. داستان جالب زندگی من این است که زمانی که ۱۲ ساله بودم  نسبت به ۲۵ سالگی پول بیشتری داشتم. من تمام پول‌هایم را از دست داده و به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده بودم. اما اکنون یک میلیاردر هستم و درآمد روزانه‌ام از مقدار پولی که در عرض ۱ سال به‌دست می‌آوردم بیشتر است. همه این‌ها به این دلیل است که به خودم اجازه دادم نسبت به موفقیت علاقه‌ای دیوانه‌وار پیدا کنم.

 

زمانی که باور کردم رؤیای ثروتمند شدن و به شهرت رسیدن برای من است و می‌توانم در این دنیا از خودم میراثی به جا بگذارم، دنیا برایم متفاوت شد. من از آن زمان به بعد کارها و رفتارهایم را تغییر دادم.

 

علاقه‌مندی بیش‌از‌اندازه به یک موضوع، باارزش‌‌ترین چیزی است که شما می‌توانید زندگی رؤیایی خود را بر اساس آن بنا کنید. متأسفانه بسیاری از مردم هرگز نمی‌توانند متوجه شوند به چه چیزی علاقه دارند؛ زیرا به آن‌ها یاد داده‌اند که علاقه‌مندی‌هایشان را پنهان کنند. سعی کنید این‌گونه نباشید. هر چیزی را که به آن علاقه دارید بیابید و روی آن سرمایه‌گذاری کنید.

 

۲- به واقعیت‌های جدید عادت کنید

داستان زندگی تام فری، بنیان‌گذار و مدیرعامل شرکت بین المللی تام فری، بهترین مربی املاک و مستغلات و نویسنده‌ی کتاب‌های پرفروش:

زمانی که در سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ بازار مسکن سقوط کرد، من خودم را با شرایط جدید وفق دادم و تمرکز خودم را بر این موضوع گذاشتم که چگونه می‌توانم خدمات خودم را با شرایط جدید به مشتری‌ها ارائه دهم. من به مشتری‌ها کمک کردم تحولات بازار را در کسب‌و‌کار خودشان مدیریت کنند. درواقع به آن‌ها کمک کردم کسب‌و‌کار خرده‌فروشی خودشان را به یک رویکرد متنوع تغییر دهند و با بانک‌ها همکاری کنند؛ به این صورت که خانه‌های قدیمی که در اختیار بانک‌ها هستند، به فروش برسانند. این کار باعث شد در دوران بحران، تعداد قابل توجهی از خانه‌ها به فروش برسند و همین موضوع کسب‌و‌کار من را نجات داد. ما توانستیم مشتری‌های خودمان را به افرادی که می‌توانستند کار آن‌ها را در بانک تسهیل کنند، ارتباط دهیم. همچنین توانستیم آن‌ها را به سمت قراردادها و گواهی‌هایی که برای موفقیت نیاز داشتند، هدایت کنیم.

 

من یکی از گران‌ترین نویسنده‌ها یعنی لورا مورتون را استخدام کردم تا با کمک هم یک کتاب بنویسیم. من از طریق این کتاب به مردم گفتم در این شرایط بحرانی به آن‌ها کمک خواهم کرد و با آگاهی دادن به آن‌ها، به افزایش اعتبار شرکت خودم کمک کردم. تطبیق پیدا کردن با شرایط سخت و دشوار، ساختن ارتباطات جدید و استفاده کردن از کانال‌های شبکه‌های اجتماعی به‌عنوان اولین نفر، باعث رونق گرفتن کسب‌و‌کار من شد.

 

۳- سخت کار کردن کلید موفقیت نیست

داستان زندگی تای لوپز؛ مشاور و سرمایه‌گذار کسب‌و‌کارهای میلیونی:

در زمان‌های گذشته من در شرایط بسیار بدی بودم. موجودی حساب بانکی‌ام تنها ۴۷ دلار بود. مدرک دانشگاهی، شغل، ماشین و هیچ چشم‌اندازی برای آینده نداشتم. اما کتاب‌ها و مربی‌ها من را از این شرایط نجات دادند. اولین مربی‌ام به من یک موقعیت شغلی پیشنهاد داد و من را با امور مالی آشنا کرد. من خیلی سخت کار می‌کردم اما با این حال بازهم درآمد مناسبی نداشتم. در همین زمان بود که متوجه شدم زیاد کار کردن رمز رسیدن به موفقیت نیست. بلکه شما باید بتوانید در مدت زمان مناسب، کار مناسب را انجام دهید.

 

یکی از دلایلی که باعث می‌شود مردم برای مدت زمان زیاد در شرایط فعلی خود گیر کنند، این است که باور دارند با زیاد کار کردن می‌توانند مسیر زندگی خودشان را هموار کنند. درحالی‌که این طرز تفکر اشتباه است. اگر به زندگی ۱۰ نفر از پولدارترین افراد جهان نگاه کنید، متوجه می‌شوید که هیچ‌کدام از آن‌ها در زندگی زیاد کار نمی‌کردند. استراتژی آن‌ها به‌گونه‌ای است که با انجام ۱ ساعت کار مفید معادل ۱۰۰ ساعت کار می‌کنند. افراد معروفی مانند بیل گیتس و وارن بافت مربی‌هایی داشتند که میانبرها را به آن نشان دادند و همین موضوع باعث شد آن‌ها بتوانند ساعات کاری خود را پایین بیاورند. هدف شما باید این باشد که بتوانید با کمتر کار کردن، دو برابر بیشتر نتیجه بگیرید.

۴- از خاکستر خود دوباره بلند شوید

داستان زندگی کریس پلاو؛ نویسنده، سخنران، مشاور و مربی کارآفرینی:

در سال ۲۰۰۷ من ‌به طرز غم‌انگیزی پدر و مادر خودم را از دست دادم. در آن دوران اصلا نمی‌دانستم چگونه باید اوضاع را کنترل کنم. بنابراین تمام تمرکزم را بر شرکتی که با همکارم تأسیس کرده بودیم، گذاشتم. ما روی شرکتی که میزبانی ما را بر عهده داشت سرمایه‌گذاری بسیار بزرگی انجام دادیم. در سال ۲۰۰۸ این شرکت اعلام ورشکستگی کرد. در اثر این اتفاق شرکت ما صدها هزار دلار بدهی بالا آورد که قادر به پرداخت آن‌ها نبودیم. من ۱۰۰ ساعت در هفته کار می‌کردم و شاهد این بودم که چگونه روابطم در حال از دست رفتن است. مشتری‌های ما سرمایه‌ی خودشان را از شرکت خارج کردند و هیچ مشتری جدیدی جذب شرکت ما نشد. اعتباری که در شرکت خودم داشتم از بین رفت و خودم را به چشم یک بازنده نگاه می‌کردم. من حتی در رانندگی هم بی‌دقت شده بودم و احساس پوچی می‌کردم.

 

یکی از دوستانم بعدازاینکه شرایط من را دید، از من خواست به یک گروه ماجراجویی که با وسائل نقلیه به مغولستان رانندگی می‌کنند ملحق شوم. این ایده در ذهن من ماند و حدود چند ماه بعد به همراه دو نفر از دوستانم با یک آمبولانس از انگلستان به مغولستان سفر کردیم. این سفر حدود ۲ ماه طول کشید و من توانستم خودم را دوباره پیدا کنم. متوجه شدم چه کسی هستم، چه چیزی می‌خواهم، چه کسانی در این مدت هوای من را داشته‌اند و اینکه چگونه می‌توانم یک تغییر ایجاد کنم. شرکت با نبودن من به بقای خودش ادامه داد و بیشتر از آن چیزی که انتظار داشتم، پیشرفت کرد و به موفقیت رسید. من این موضوع را با شما درمیان گذاشتم تا بگویم مهم نیست در چه شرایطی قرار گرفته‌اید؛ شما هیچ‌وقت تنها نیستید و آینده‌ای پر از موفقیت در انتظار شما است.

 

۵- همیشه سماجت کنید

داستان زندگی استیو گریگز؛ بنیان‌گذار و مدیرعامل شرکت طراحی استیو گریگز، متخصص در طراحی حیاط منزل‌های مسکونی:

من با مفهوم ورشکستگی کاملا آشنایی دارم. پدر من کارگر ساختمان بود و به دلیل کم بودن کار، شغل دائمی نداشت. شرایط بسیار سخت بود اما ما هیچ ‌موقع گرسنه نبودیم. در واقع شرایط می‌توانست خیلی بدتر از این‌ها باشد.

 

در سال ۲۰۰۸ من حتی نمی‌توانستم یک بسته کود گیاهی به مشتری بفروشم. مردم بابت محوطه‌سازی هیچ پولی پرداخت نمی‌کردند. خانه‌ی من در شرایط بازستانی ملک رهنی بود و به دلیل عدم پرداخت اقساط، ماشینم را از من گرفتند. من ۸۰ هزار دلار بدهی داشتم و تلفن و برق منزلم به دلیل عدم پرداخت کردن قبض‌ها قطع شد. با همه این‌ها من به راهم ادامه دادم. نمی‌خواستم خانه‌ای را که خانواده‌ام در آن زندگی می‌کردند، از دست بدهم. هیچ‌ موقع تسلیم نشدم و به کار کردن ادامه دادم. من مجبور شدم به مدت یک سال برای شخص دیگری کار کنم. اینکه رؤیای شخص دیگری را محقق کنم برای من بسیار سخت اما لازم بود. من هم‌زمان با کار کردن در شرکتی که مال خودم نبود، برای بهبود اوضاع کار خودم نیز تلاش می‌کردم. تقریبا ۷ سال طول کشید تا بتوانم اوضاع را مرتب کنم؛ ولی سرانجام به چیزی که می‌خواستم رسیدم. همیشه برای رسیدن به موفقیت اصرار کنید و هرگز تسلیم نشوید.

 

۶- مسیر را تنهایی طی نکنید

داستان زندگی ای‌جی ریورا؛ کارآفرین، مشاور کسب‌و‌کار و سخنران انگیزشی:

در سال ۲۰۱۴ من اشتباه بزرگی انجام دادم و بدون در نظر گرفتن شرایط و فرآیندهای لازم، برای گسترش کسب‌و‌کار خودم به یک مکان جدید رفتم. مجبور شدم در عرض چند هفته، چندین هزار دلار از سرمایه‌ی شخصی خودم خرج کنم. به طوری که حتی پول نداشتم تا برای نامزدم کادوی کریسمس بخرم. من به اعضای تیمم گفتم یا باید همه برنامه‌ها را کنسل کنیم یا اینکه یک فکر اساسی برای این حل موضوع ارائه دهیم. آن دوران ترسناک‌ترین روزهای زندگی من بود. در همین ایام بود که متوجه شدم باید به دیگران اعتماد کنم و انجام برخی از کارها را به آن‌ها بسپارم.

 

درنتیجه‌ی همین کار توانستم تا سال ۲۰۱۵ حدود ۵۰۰ هزار دلار درآمد کسب کنم. من در سال ۲۰۱۶ یک شرکت تأسیس کردم تا بتوانم به دیگران کمک کنم کسب‌و‌کار خودشان را در زمینه‌ی تناسب‌اندام راه‌اندازی کنند. این شرکت توانست در مدت ۱۲ ماه بیش از ۱ میلیون دلار درآمد داشته باشد و همه این‌ها تنها با کمک اعضای تیمی که داشتم محقق شده است. هیچ‌کس با تنها کار کردن نمی‌تواند به موفقیت‌های بزرگ دست پیدا کند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید