برخی انتقادها به ادغام نیست،به نگاه مدیریت فعلی است

    کد خبر :57974

اولین وزیر وزارتخانه ادغامی صنعت،معدن وتجارت معتقد است: فرایند ادغام باید کامل شود و مدیران چند بعدی بر مسند کار باشند تا مخاطبان وزارتخانه دستاوردهای ادغام را ببینند.

به گزارش خبرنگار مهر، موضوع تفکیک وزارت صنعت، معدن و تجارت که مدتی است از سوی دولت یازدهم مطرح شده، انتقادات بسیاری به همراه داشته است. مهدی غضنفری که از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ بعنوان وزیر بازرگانی و از ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ بعنوان اولین وزیر وزارتخانه ادغامی صنعت، معدن و تجارت سکان حوزه تولید و تجارت کشور را در دست داشت، تحلیل دقیقی از شرایط پیش و پس از ادغام این وزارتخانه ارائه می‌دهد. او در گفتگو با خبرنگار مهر، ادغام این وزارتخانه را اقدامی درست می داند و معتقد است این ادغام در صورت حضور مدیرانی چند بعدی که سرمایه پذیر، تولیدمدار، بازارشناس و صادراتگرا باشند و توان درک توام مفهوم یکپارچه تولید و تجارت را داشته باشند، می‌تواند منشا خیر و دستاوردهای مثبت برای کشور باشد. مشروح گفتگوی ما با این استاد دانشگاه علم و صنعت از نظر گرامی‌تان می‌گذرد:

ادغام وزارت بازرگانی با وزارت صنعت و معدن وقت، با هدف کوچک سازی دولت از یک سو واز سوی دیگر ایجاد هماهنگی و هم افزایی بین دو حوزه تجارت و تولید انجام شد. جنابعالی بعنوان اولین وزیر صنعت، معدن وتجارت طی دوسالی که مسئولیت این وزارتخانه را برعهده داشتید، چه اقداماتی درجهت عملیاتی کردن این ادغام انجام دادید؟

غضنفری:طبیعتا اولین کاری که پس از ادغام انجام شد شناسایی بخشهای مشترک دو وزارتخانه بود تا ادغام بخشی صورت پذیرد. مثل تبدیل دو معاونت پارلمانی به یک معاونت، یا دو معاونت برنامه ریزی به یک معاونت و امثال آن.

پس از آن، شناسایی زنجیره هایی بود که در شرایط تفکیک وزارتخانه هاعملا از هم منفک شده بودند ومی شد با استفاده از فرصت ادغام آنها به هم دیگر اتصال داد. یعنی برای هر کالا یک بخش سرمایه گذاری و تولید وجود داشت، یک بخش تنظیم بازار و یک بخش صادرات. ما سعی کردیم همه این حلقه ها را بهم زنجیر کنیم تا مشترکا مدیریت بشوند.

ما تلاش کردیم تولید و تجارت یک مقوله منجسم مدیریتی تلقی گردد؛ چنین موقعیتی موجب انتقال سریع اطلاعات و تصمیمات در طول زنجیره تولید و تجارت می شد ودر نتیجه، بهره وری بالاتری را نسبت به شرایط تفکیک وزارتخانه بدست می داد
همچنین تعداد زیادی کمیته و شورا بود که یکپارچه شدند و نمایندگان این دو وزارتخانه در شوراهای ملی به یک نماینده واحد تبدیل شد. در این شرایط نمایندگان وزارتخانه ادغامی در شورای مختلف بانک و بیمه و بورس و امثال آن با موضع واحد و نه متضاد و متعارض شرکت می کردند.

بدنبال آن، سازمانهای صنعت و بازرگانی در استانها نیز در هم ادغام شدند و همه فعالان تولید و تجارت با مراجعه به تنها یک نهاد استانی، خدمات لازم را دریافت می کردند. چنین یکپارچکی باعث ساده و کوتاه شدن فرایندها گشت و سرگشتگی ارباب رجوع را کاهش داد.

این تنها بخش کوچکی از انبوه اقداماتی بود که برای عملیاتی کردن ادغام انجام شد.

بخشهای دیگر بیشتر نرم افزاری و مغزافزاری بود. مثلا از همه بخشها خواسته شده بود که برنامه صادراتی خود را بعنوان اصلی ترین هدف بخش خود اعلام کنند. یعنی توجه به سرمایه گذاری، ارتقا تولید داخلی، تنظیم بازار و توسعه صادرات به عنوان یک وظیفه همگانی تلقی می شد. بتدریج مدیران درگیر در این فعالیتها به مدیرانی چندبعدی و با نگرش کاملتری بدل می شدند چون از جزییات حلقه های دیگر “زنجیره ارزش” اطلاع بیشتری می یافتند.

برخی معتقدند اصل این ادغام درست بود اما فرآیند آن کامل نشد. که اگر فرآیند آن کامل و پیاده سازی می‌شد، دستاوردهای بسیاری داشت. نظر شما چیست؟

غضنفری:تصمیم ادغام در آن زمان کار درستی بود و همانطور که عرض کردم از همان ابتدا دستاوردهایش آغاز شد. جهان امروز، فقط جهان تخصصی و خرد شدن کارها نیست بلکه عصر یکپارچکی، هماهنگی و هماوردی نیز هست. باید فرآیند ادغام تکمیل شود و قدمهای باقیمانده بدرستی برداشته شود و مدیران چند بعدی بر مسند کار باشند تا مخاطبان وزارتخانه نتایج آنرا ببینند.

تصمیم ادغام در آن زمان کار درستی بود و از همان ابتدا دستاوردهایش آغاز شد. باید فرآیند ادغام تکمیل شود و قدمهای باقیمانده بدرستی برداشته شود و مدیران چند بعدی بر مسند کار باشند تا مخاطبان وزارتخانه نتایج آنرا ببینند
ارزیابی نهایی نتایج ادغام در حالیکه که تنها شش سال از شروع آن می گذرد کمی زود است. دوسال از آن، سالهای شروع فرایند ادغام و مبارزه همه جانبه و غیرسازشکارانه با تحریم بود و چهار سال اخیر هم، متاسفانه برخی مدیران نگاه یک بعدی به موضوع داشتند. این بینش توان وزارتخانه را به تحلیل برد و از مفهوم ادغام و نتایج آن بدرستی بهره برداری نشد.

به نظرم نتیجه ادغام در آن زمان در رسیدن به اهداف حوزه تولید و تجارت مهم بود.

اول آنکه تصمیمات بسیاری در آن زمان اخذ شد تا تولید و تجارت کشور بتواند در شرایط سخت تحریمهای ظالمانه به مسیر خودش ادامه دهد. گرچه علت ادغام وجود تحریمها نبود لیکن ادغام به بهبود تصمیمات کمک شایانی کرد. اگر این وزارتخانه ها از هم منفک بودند ممکن بود سرعت تصمیم گیری بخاطر گرفتار شدن در چرخ دنده های ناکارامد بروکراسی کاهش یابد و خدای ناکرده وضع تولید و تنظیم بازار کالا به هم بخورد.

دوم اینکه ما تلاش کردیم تولید و تجارت یک مقوله منجسم مدیریتی تلقی گردد به گونه ای که مثلا مدیران حوزه فولاد و یا حوزه سیمان هم مسئول تولید آن باشند و هم مسئول تجارت داخلی و خارجی آن (یعنی واردات و صادرات). این وضعیت باعث می شد که موضوعات مهم هر حوزه کالایی از ابتدای زنجیره تا انتهای آن توسط یک گروه انجام پذیرد. چنین موقعیتی موجب انتقال سریع اطلاعات و تصمیمات در طول زنجیره تولید و تجارت می شد ودر نتیجه، بهره وری بالاتری را نسبت به شرایط تفکیک وزارتخانه بدست می داد. کاستی‌ها به فوریت شناسایی می‌شد و تصمیمات مرتبط به آن چه از جنس سرمایه‌گذاری و تولید بود و چه از جنس حمل و نقل و تجارت و بانک و بیمه بلافاصله شناسایی و تعیین تکلیف می‌شد.

یکی از علل پایین بودن بهره وری در کشورمان همین گسست در فرآیندهای تصمیم گیری است. ما سعی کردیم این یکپارچکی را به حداکثر برسانیم.

ما نباید تولیدکننده باشیم و تجارتش را فلان کشور همسایه مثلا امارات برای ما انجام دهد و یا ما تجارت‌پیشه باشیم و تولیدش را فلان کشور همسایه یا غیرهمسایه مثلا ترکیه و یا چین انجام دهد
سوم آنکه بعضا دیده شده برخی افراد در مورد اهمیت بیشتر یک بخش نسبت به بخش دیگر (مثلا بخش تولید نسبت به تجارت و یا بالعکس) نوعی گفتگو و گاهی مشاجره و یا اصطلاحا دعوای زرگری براه می‌اندازند. متاسفانه بعضا دیده شده مسئولین کشور هم ناخواسته وارد این دعواهای بی‌فایده می‌شوند. ما تلاش کردیم این مفهوم را تبیین کنیم که هر یک از این بخشها بدون دیگری ابتر و ناقص است؛ در واقع اینها مکمل هم هستند. یعنی ما نباید تولیدکننده باشیم و تجارتش را فلان کشور همسایه مثلا امارات برای ما انجام دهد و یا ما تجارت‌پیشه باشیم و تولیدش را فلان کشور همسایه یا غیرهمسایه مثلا ترکیه و یا چین انجام دهد. ما باید توجه یکسانی به دوقلوی تولید و تجارت داشته باشیم تا بتوانیم از مواهب خدادادی کشورمان بخوبی استفاده کنیم. این مواهب فقط نفت و معدن و امثال آن (که ظاهرا از جنس تولید می باشند) نیست بلکه دریا و موقعیت ترانزیت کشور و امثال آن (که فرصتهای تجاری- خدماتی محسوب می شوند) نیز هست.

ما بین این دو برادر آشتی و هم افزایی ایجاد کردیم. چرا که صادرات می تواند موتور محرک تولید باشد و پرداختن به صادرات نیازمند بکارگیری توان توام تولید و تجارت است. به این دلیل ما سراغ این دعوای زرگری نرفتیم و مناصب و مسندها را بالمناصفه و متناسب با نیاز تخصیص دادیم. جلوی بروز تعصب کور و جانبداری دروغین را گرفتیم و وحدت رویه را جایگزین نفرت و تنفر کردیم. مهمترین ویژگی آن دوره این بود که خود مقامات به هر دو بخش اعتنا و احترام می گذاشتند و نگاه یک بعدی نداشتند.

نظر شما درباره تصمیم دولت چیست؟ با اصل تفکیک موافق هستید؟

غضنفری: بهتر بود تحلیل کارشناسانه دولت منتشر می شد تا مخاطبان بدانند علت اصلی این درخواست چیست. موضوع ادغام در دولت نهم مطرح شد و پس از کار کارشناسی بسیار، در نیمه راه دولت دهم تصویب شد. اما این روزها ما شاهد کار کارشناسی قوی که بتواند مبنای تصمیم گیری باشد نیستیم. برخی از مخالفان ادغام که البته نظرات همه آنها مهم و محترم است، شاید بیشتر به شرایط مدیریت فعلی انتقاد دارند که چرا مثلا مدیریت چشمش را بر برخی نیازهای واقعی حوزه تولید و تجارت بسته و توجه کافی و وافی به دیدگاهها و انتقادات دلسوزانه ندارد. به نظرم بهتر است یک ارزیابی علمی کاملی مجددا صورت گیرد و با مطالعات تطبیقی در مورد سایر کشورها، زمینه تصمیم گیری بهینه فراهم آید.

اگر می توانیم مدیران چند بعدی سرمایه پذیر، تولیدمدار و صادراتگرا را بکار بگیریم که توان درک توام مفهوم یکپارچه تولید و تجارت را داشته باشند، آنگاه حتما ادغام بهتر خواهد بود
شما بهتر می دانید که ساختار فعلی تولید و تجارت در همه کشورهای جهان یکسان نیست. در آن زمان که ما روی موضوع کار می کردیم به گزینه های کاملا متفاوتی دست یافتیم. یعنی کشور ما تنها دو گزینه ادغام یا تفکیک ندارد بلکه می شود بر روی وزارت تجارت خارجی و یا وزارت سرمایه گذاری و تجارت خارجی و یا گزینه های دیگر فکر کرد. باید ضمن کوچک کردن حجم دولت که جز خسران نتیجه ای ندارد بر روی توان بخش خصوصی و تشکلهای آنان حساب کرد و بجای تولد و تکثر وزارتخانه های بیشتر، به کوچک سازی بیشتر و بیشتر دولت پرداخت. بعضا دیده شده به هنگام یادداشت تفاهم با مقامات سایر کشورها و بویؤه کشورهای پیشرفته، در مقابل یک وزیر خارجی، چند وزیر ایرانی وجود دارد. یعنی آنها ادغام وزارتخانه ها را تا حد زیادی پیش برده اند و ساختار دولت کوچکتر و چابکتر است.

ارزیابی‌تان از احیای دوباره ساختار قبلی در قالب «وزارت صنعت و معدن» و وزارت «بازرگانی» چیست؟

غضنفری: شاید الان زمان این کار نباشد. گرچه تفکیک عملا بازگشت به زمان گذشته است که ممکن است برخی آن را خوب تلقی کرده و برخی آن را غیرضرور بدانند، اما مقطع حاضر زمان خوبی برای انجام این کار نیست. این کار نه تنها نوآوری ندارد بلکه موجب نوعی توقف یا حداقل کندی و کاستی در انجام خدمات می شود که مهمترین کارکردش به چالش کشیده شدن نیازهای بنیادین اقتصاد کشور است.

کشور ما تنها دو گزینه ادغام یا تفکیک ندارد بلکه می شود بر روی وزارت تجارت خارجی و یا وزارت سرمایه گذاری و تجارت خارجی و یا گزینه های دیگر فکر کرد
اقتصادی که از رکود بی سابقه تولید و بیکاری خیل عظیم جوانان رنج می برد و هر آینه بیم آن می رود که بی توجهی بیشتر به آن، موقعیت جامعه را آبستن حوادثی کند که منجر به بحران در اقتصاد و امنیت کشور شود. اگر قرار باشد به نیازهای واقعی در شرایط فعلی پاسخ بدهیم باید مراقبت کنیم هر کاری در زمان مناسبی انجام شود تا خدای ناکرده سرگرم فعالیتهای کم اهمیت نشده و از کارهای مهم باز نمانیم. در غیر اینصورت چهار سال زمان که می تواند صرف مشکل گشایی و شغل افزایی بشود از کف می رود.

تفکیک وزارت صنعت، معدن و تجارت را در قالب چه ساختار جدیدی ایده ال و مفید به نفع تولید و تجارت کشور می دانید؟ ‌

غضنفری: در شرایط فعلی بیش از اینکه ساختار و یا اصطلاحا چینش دپارتمانها مهم باشد، بینش مهم است؛ بینش مدیرانی که قرار است سکاندار این وزارتخانه باشند. اگر سطح بینش آنان یک بعدی است بازگشت به عقب بهتر است. اما اگر می توانیم مدیران چند بعدی سرمایه پذیر، تولیدمدار، بازارشناس و صادراتگرا را بکار بگیریم که توان درک توام مفهوم یکپارچه تولید و تجارت را داشته باشند، آنگاه حتما ترکیب فعلی یعنی ترکیب ادغام شده بهتر خواهد بود. مدیرانی که می دانند باید به فکر جذب سرمایه برای خروج از شرایط منفی سرمایه گذاری باشند. تولید را مراقبت کنند تا از رکود جانفرسا خارج شود، کالا متناسب با نیاز بازار باشد و صادرات را جدی بگیرند تا ارزآوری و اشتغال داشته باشد و از شرایط اتکاء به ارز لرزان نفتی رهایی یابیم. اگر کسی چنین بینشی داشته باشد، ضمن احترام و اعتنای برابر به تولید و تجارت، مدیریت یکپارچه آنها را بر مدیریت انفکاکی آنها ترجیح می دهد چون منافعش برای مردم بیشتر است. به نظرم فعلا به چینش دست نزنیم، بینش را اصلاح کنیم. پیشنهاد نهایی آنست که برای تصمیم گیری تعجیل نکنند و بحث و تبادل نظر بیشتری صورت بگیرد. از مطالعه بیشتر ضرر نمی کنیم. آن کاری که باید برایش شتاب بیشتری داشت ساختار وزارتخانه ادغامی نیست، بلکه اکسیژن رسانی به تولید و اشتغال است که جانشان در خطر جدی است.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید