تیغ سانسور دولت نصیب واقعیت‌های سریال گاندو هم شد

از «گاندو» چرنوبیل نخواهید!

    کد خبر :561155

درحالی که مخاطبان زیادی شامگاه پنجشنبه منتظر پخش قسمت سیزدهم سریال گاندو بودند، چند ثانیه قبل از آغاز، تیتراژ زیرنویسی روی صفحه ظاهر شد و از تکرار قسمت دوازدهم سریال خبر داد.

وطن امروز: درحالی که مخاطبان زیادی شامگاه پنجشنبه منتظر پخش قسمت سیزدهم سریال گاندو بودند، چند ثانیه قبل از آغاز، تیتراژ زیرنویسی روی صفحه ظاهر شد و از تکرار قسمت دوازدهم سریال خبر داد. علت این اتفاق آماده نبودن قسمت سیزدهم عنوان شد درحالی که چند ساعت قبل، عوامل سریال گاندو در برنامه «سلام صبح به‌خیر» حضور پیدا کرده بودند و نه‌تنها خبری از مشکل تدوین یا نرسیدن کار به آنتن نبود بلکه صحبت‌‌های کارگردان درباره قسمت‌‌های پایانی سریال بود و به نظر می‌رسید «گاندو» تا هفته‌‌های آتی آماده پخش بوده است.

در بسیاری از رسانه‌ها علت این اتفاق مخالفت دولت با پخش برخی سکانس‌‌های این سریال عنوان شده است؛ سکانس‌‌‌هایی که به رابطه کاراکتر «مایکل هاشمیان» با دولت می‌پرداخت و اگرچه در واقعیت چنین امری از جانب جاسوس جیسون رضاییان به وقوع پیوسته است اما حسام‌الدین آشنا به نمایندگی از دولت مخالفت سرسختانه‌ای با پخش سکانس‌هایی از این قسمت کرده است. به نظر می‌رسد تیغ سانسور دولت در ساعات منتهی به پخش نصیب گاندو شده و فرصتی برای اصلاح سریال فراهم نبوده است.

جیسون رضاییان در گاندوی واقعیت

نقش مایکل هاشمیان در سریال گاندو ارجاع به شخصیت حقیقی جیسون رضاییان دارد؛ جاسوس دوتابعیتی که در نقش خبرنگار واشنگتن‌پست در ایران حضور داشت. او در یکی از گزارش‌‌های خود آورده بود: «آنقدر به رئیس‌جمهور نزدیک شدم که طعم و مارک آدامسی را که می‌جوید، می‌دانستم». به گفته نمایندگان مجلس که گزارش سازمان اطلاعات سپاه به تفصیل در اختیار آنها قرار گرفته است، رضاییان در امور ارتباط با کارمندان درجه یک دولتی، صنایع هسته‌‌‌ای، تغییر بدنه عقیدتی جامعه ایرانی، همکاری با خوانندگان موسیقی‌‌های زیرزمینی و… با دولت آمریکا به عنوان جاسوس همکاری می‌کرده است.

اهمیت رضاییان برای آمریکا آنچنان قابل توجه بوده است که بارها اوباما جهت مذاکره با ایران برای آزادی رضاییان از تمدید برخی تحریم‌ها خودداری کرده است. رضاییان بعد از گزارش‌‌های تحریف‌شده از ماجرای 88 از ایران خارج می‌شود و بار دیگر در سال ۱۳۹۱ به ایران بازمی‌گردد. ارتباط وی با وزارت امور خارجه و سازمان جاسوسی ایالات متحده مهم‌ترین بستر جاسوسی او را فراهم کرد. رضاییان در سال 95 به تصمیم شورای عالی امنیت ملی به آمریکا تحویل داده شد.

تاوان سخن راست چیست؟ حذف!

چندی پیش و پس از پخش سریال «چرنوبیل» حسام‌الدین آشنا در توئیتی خطاب به سیاستمداران توصیه کرد این سریال را مشاهده کنند. وی در توئیت خود آورد: «تماشا و عبرت گرفتن از مینی‌سریال چرنوبیل برای اهالی سیاست و دولت و حکومت بسیار مناسب است. عصاره‌اش این سوال تکان‌دهنده ‌است: تاوان دروغ چیست؟

(What Is The Cost Of Lie?) درحالی مشاور رئیس‌جمهور سیاستمداران را به تماشای سریال چرنوبیل تشویق کرده است که به گفته موافقان و مخالفان این سریال، چرنوبیل روایتی تحریف شده از ماجرای واقعی این رویداد است و به نوعی «دروغ» را به مخاطب خود از یک ماجرای واقعی تلقین می‌کند.

اینکه چگونه مخاطب از یک سریال تحریف‌شده بخواهد در مذمت دروغ پند بگیرد امری مجزاست. اما اینکه حسام‌الدین آشنا چرنوبیل- به عنوان سریالی تحریف شده- را مورد تمجید قرار می‌دهد، حائز اهمیت است. به نظر می‌رسد سریال خوب از منظر وی مجموعه‌ای است که به هر طریق به مصادره به مطلوب روایت‌ها بپردازد و از گاندو هم انتظار تحریف واقعیت داشته که گویا این انتظار را با سانسور سریال محقق کرده است. فلذا باید تاوان سخن راست را از سیاستمداران پرسید تا دروغ!

کلیشه‌ای بساز تا ممیزی نشوی!

پیامد ممیزی ماجراهایی چون جیسون رضاییان و ارتباط وی با برخی افراد دولتی که امری غیرقابل انکار است، صرفا سریال را دستخوش تغییر نمی‌کند؛ نه‌تنها بسیاری از پیرنگ‌های سریال با تیغ ممیزی دولتی دچار اشکال می‌شوند، بلکه کار کارگردان برای ساماندهی مجدد مجموعه بسیار دشوار می‌شود.

در حالی که بسیاری از پرونده‌های امنیتی موجود از جذابیت ذاتی برای خلق سریال و فیلم سینمایی برخوردارند اما مدت‌هاست بسیاری از کارگردان‌های ژانر معمایی و اکشن نیز میلی به انتخاب این سوژه‌ها ندارند، چراکه از سویی با مواجهه سلبی بدنه روشنفکری، همواره سینماگران با ساخت سوژه‌های واقعی و ملموس دچار مشکل می‌شوند و از سوی دیگر تیغ تیز دولتی‌ها برای ممیزی واقعیت، آنها را بیش از پیش از حضور در این فضا‌ زده می‌کند.

عمده کارگردان‌هایی که در این ژانر همچنان مشغول تولید اثر هستند، از دغدغه شخصی خود است که در این فضا مانده‌اند. این تیغ تیز روزبه‌روز نه‌تنها موجب خلق آثار محافظه‌کارانه‌تر و کلیشه‌ای می‌شود، بلکه سینماگران را نیز نسبت به حضور در این فضا بی‌میل‌تر می‌کند.

شاکی؛ مردم، قربانی؛ تلویزیون!

در حالی که کلیات ماجرای جیسون رضاییان برای بسیاری از مردم مشخص بود و با پخش سکانس مورد نظر بنا نبود موج عجیبی در میان مخاطبان شکل بگیرد اما هراس دولتی از این سکانس آن را به تیغ ممیزی سپرد. مواجهه اینچنینی با سریال آن هم در زمان پخش بیش از آنکه به سریال و کارگردانش ضربه بزند، موجب از دست رفتن سرمایه اجتماعی رسانه ملی و مجموعه‌های نمایشی‌اش خواهد شد. تلویزیون همواره متهم به روایت گزینشی واقعیات از جانب بدنه روشنفکری و حتی جامعه مدیران دولتی است اما حالا همین جریان برای ممیزی سکانس‌های مربوط دست به کار شده است.

در این میان شاکی اصلی مردم و مخاطبان سیما خواهند بود. گاندو برای نخستین بار بسیاری از کلیشه‌ها را شکسته و واقعیاتی را به نمایش گذاشته بود که پیش از این در تلویزیون به چشم نمی‌آمدند. ولی اکنون و با ممیزی سکانس‌های کم‌اهمیت اثرات بعدی آن قابل حس است؛ کاهش اعتماد به سریالی که پیش از این توانسته بود نسبت به مسائل امنیتی واقعیاتی را مطرح کرده و اعتماد مخاطب را نسبت به صداقت روایت خود جلب کند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید