نظریه‌پردازی مایک پومپئو برای مقابله با ایران

    کد خبر :474855

طرح ریگان در برابر شوروی دو هدف را دنبال کرد: نخست، محدود کردن نفوذ و حضور نظامی شوروی در سراسر جهان و دوم، تلاش برای ایجاد تغییرات سیاسی و نظامی بلندمدت در درون شوروی.
مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، تلاش می‌کند سیاست‌های دولت دونالد ترامپ را در قالب یک استراتژی و چارچوب نظری کلان صورت‌بندی کند. او بر خلاف ترامپ، که از سوی برخی ناظران به بی‌مبالاتی و بی‌احتیاطی در سیاست خارجی متهم شده است، می‌کوشد سیاست خارجی کاخ سفید را سرآغاز دورانی جدید معرفی کند که عناصر و اهداف آن به طور دقیق موشکافی شده و بر حسب برنامه‌ریزی قبلی جلو می‌رود.

به گزارش فرارو، در دو سال گذشته، برخی اقدامات شتابزده ترامپ و تصمیمات جنجالی او، موجب شده است که بسیاری از ناظران، رئیس‌جمهور آمریکا را فاقد یک دستگاه فکری یا استراتژی مشخص در مسائل سیاست خارجی بدانند. به دلیل رفتار مذبذب ترامپ و خروج او از توافقات بین المللی و همچنین سختگیری بر متحدان تاریخی واشنگتن، در نمیه اول ریاست‌جموری ترامپ، واژه «پیش‌بینی‌ناپذیری» به کرات برای توصیف سیاست خارجی او به کار رفته است. با ورود پومپئو و جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، به دولت ترامپ، به مرور از مقدار پیش‌بینی‌ناپذیری کابینه ترامپ کاسته شد. به طوری که در حال حاضر برخی کارشناسان معتقدند که سیاست‌های ترامپ دیگر غیرقابل‌پیش‌بینی نیست.

پومپئو، به نوبه خود، سهم بسزایی در پیش‌بینی‌پذیر کردن سیاست خارجی آمریکا داشته است. او به واسطه تاکید مکرر بر سیاست خارجی دولت رونالد ریگان و الگوگیری از آن، مشخص کرده است که سیاست خارجی آمریکا در قبال مسائل مهم جهانی، نظیر ایران، چگونه خواهد بود.

اواسط ماه مارس ۲۰۱۸، ترامپ پس از مدت‌ها اختلاف‌نظر با رکس تیلرسون، وزیر خارجه سابق آمریکا، او را به شکل موهنی اخراج و مایک پومپئو، رئیس وقت سازمان سیا، را جایگزین او کرد. از همان زمان، که پومپئو حتی هنوز سکان وزارت خارجه را به دست نگرفته بود، برخی محافل اندیشکده‌ای دست راستی، مانند «مرکز سیاست امنیتی» اعلام کردند پومپئو در مقام وزیر خارجه، سیاست قدیمی «صلح از طریق قدرت» (Peace through Strength) را دنبال خواهد کرد. سیاستی که میراث دولت رونالد ریگان است.

اگر چه گفته می‌شود که سیاست صلح از طریق قدرت، پیشینه چندهزار ساله دارد، اما در دوران معاصر، نام این سیاست با نام رونالد ریگان گره خورده است. ریگان، در برابر شوروی، ضمن تاکید بر قدرت نظامی کشورش، یک استراتژی چند وجهی به کار بست که به عقید برخی کارشناسان به فروپاشی درونی شوروی منجر شد. بر این اساس، می‌توان سیاست مزبور را تلاشی برای مهار همه جانبه دشمن، با هدف حذف نهایی آن، دانست. تاکید بر توانمندی‌های نظامی، در این تلاش جایگاه برجسته‌ای دارد.

پومپئو، هم در دوران ریاست بر سازمان سیا و هم در دوره ریاست بر وزارت خارجه، بار‌ها نشان داده است که علاقه وافری به درس‌آموزی از سیاست خارجی ریگان، بخصوص سیاست برقراری صلح از طریق قدرت، دارد. او زمانی که رئیس سیا بود و حتی زمانی که به وزارت خارجه رفت کتابی به متولیان پرونده ایران داده است، که مفصلا سیاست ریگان برای ساقط کردن اتحاد جماهیر شوروی را تشریح می‌کند. در سال ۱۹۹۴، پیتر شوایتزر، روزنامه‌نگار تحقیقی و راست‌گرا، طی کتابی با عنوان «پیروزی: استراتژی سری دولت ریگان که فروپاشی اتحاد شوروی را تسریع کرد»، استراتژی ریگان را مورد بررسی قرار داد. پومپئو، همین کتاب را به مسئولان پرونده ایران در سیا و وزارت خارجه داده است.

علاوه بر این، پومپئو، در بحبوحه بحران ترور جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار منتقد عربستانی در کنسولگری کشورش در استانبول، مقاله‌ای طولانی تحت عنوان «مقابله با ایران: استراتژی دولت ترامپ» در مجله فارین‌آفرز منتشر کرد که، علیرغم اهمیت نظری آن، توجه نسبتا کمی جلب کرد. وزیر خارجه آمریکا در این مقاله هم از رویکرد ریگان در برابر شوروی تمجید کرده و آن را در برابر ایران مناسب دانسته است.

آخرین باری که پومپئو صریحا به سرمشق گرفتن از دولت ریگان اشاره کرده، دیروز بود. او در یک سخنرانی، که از طریق ویدئو در اجلاس اقتصادی داووس سوئیس پخش شد، گفته دولت ترامپ در تعامل با سایر کشور‌ها از سیاست «صلح از طریق قدرت» دولت ریگان پیروی خواهد کرد. گفتنی است که به دلیل تعطیلی بخشی از دولت آمریکا، مقامات بلندپایه این کشور امسال نتوانستند در این کنفرانس حضور فیزیکی داشته باشند.

پومپئو در سخنرانی‌اش برای داووس بار دیگر بر آغاز یک «دوران جدید» در جهان تاکید کرده است. تاکیدی، که از دیدگاه پومپئو، آمریکای ترامپ الهام بخش آن است و سیاست خارجی ترامپ هم ادامه سیاست خارجی ریگان است. پومپئو، با بیان اینکه «باد‌های جدیدی در سراسر جهان وزیدن گرفته»، مدعی شد فروپاشی نظم قدیمی جهانی‌سازی تحول مثبتی است.

پومپئو بروز تغییرات سیاسی در برخی کشور‌های جهان، را نشانه‌ای از رویگردانی مردم از سیاستمدارانی دانست که منافع رأی‌دهندگان را تامین نمی‌کنند. تغییراتی مانند همه‌پرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، انتخاب ایمانوئل ماکرون در فرانسه، جنبش پنج ستاره در ایتالیا و انتخاب جائیر بولسونارو در برزیل.

با توجه به علاقه شدید پومپئو به سیاست صلح از طریق قدرت، ضروری است به رویکرد ریگان در برابر شوری نگاهی انداخته شود. بدون فهم سیاست ریگان در برابر شوروی، شناخت منظومه فکری پومپئو و کارزار او در برابر ایران میسر نخواهد بود.

رونالد ریگان در حالی به ریاست جمهوری آمریکا رسید که جنگ سرد بین دو ابرقدرت آن زمان، آمریکا و شوروی، به مرحله حساسی رسیده بود. او از بدو قدرت‌گیری نشان داد که استراتژی متفاوتی در برابر شوروی اتخاذ خواهد کرد. بر همین اساس، ریگان در اولین کنفرانس خبری‌اش در کسوت رئیس‌جمهور، سیاست خارجی جدیدش را اینگونه تلخیص کرد: «ما پیروز می‌شویم و آن‌ها شکست می‌خورند.»

در آن زمان دولت ریگان اتهاماتی علیه شوروی مطرح کرد که بعضا با آنچه مقامات دولت ترامپ علیه ایران می‌گویند شباهت‌هایی دارد. ریگان در سال ۱۹۹۰ در کتاب خاطراتش، ضمن متهم کردن روس‌ها به حمایت تسلیحاتی و مالی از تروریست‌ها و نیز براندازی دولت‌های دمکراتیک، تصریح کرده بود که آمریکا دیگر ساکت نخواهد بود.

آن زمان هم محافل سیاست خارجی آمریکا از سیاست تهاجمی ریگان در برابر شوروی به لرزه افتاده بودند. چرا که شوروی به لحاظ نظامی و اقتصادی قوی به نظر می‌رسید. برخی کارشناسان استدلال می‌کردند که تنها سیاست مسئولانه در برابر شوروی، مصالحه و سازش است. آرتور شلسینگر، استاد دانشگاه هاروارد، پس از بازدید از مسکو در سال ۱۹۸۲، اعلام کرد: «آن‌هایی که در آمریکا فکر می‌کنند که شوروی در آستانه فروپاشی اقتصادی و اجتماعی است و با یک هل دادن مختصر به لبه پرتگاه خواهد افتاد، … فقط خودشان را گول می‌زنند.»

اندیشمندان دیگری هم، مانند جان کنت گالبریت، اقتصاددان نزدیک به حاکمیت آمریکا، ارزیابی مشابهی از اوضاع شوروی داشته‌اند. گالبریت حتی اقتصاد شوروی را به لحاظ استفاده از نیروی انسانی، از اقتصاد‌های غربی هم بهتر دانسته بود.

اما ریگان، بر اساس گزارش‌های اطلاعاتی که به دست او می‌رسید، دیدگاه دیگری را بیان کرد. او مدعی شد که دیوار‌های کمونیسم ترک برداشته و در آستانه سقوط است. در نتیجه، همین نشانه‌های ضعف، او را در پیگیری سیاست سختگیرانه در برابر شوروی مصمم‌تر کرد. بدین ترتیب، ریگان در عین تاکید بر مذاکره از موضع قدرت با شوروی، از سختگیری بر شوروی خودداری نکرد و به نهاد‌های آمریکا مثل شورای امنیت ملی، سازمان سیا، وزارت خارجه و وزارت دفاع دستور داد که برای پایان دادن به جنگ سرد به شکلی که آمریکا پیروز شود، طرحی تهیه کنند. طرحی که دقیقا با استراتژی ترامپ در برابر ایران شباهت دارد.

طرح ریگان در برابر شوروی دو هدف را دنبال کرد: نخست، محدود کردن نفوذ و حضور نظامی شوروی در سراسر جهان و دوم، تلاش برای ایجاد تغییرات سیاسی و نظامی بلندمدت در درون شوروی.

نفوذ عمده خارجی شوروی در اروپای شرقی بود. آمریکا تلاش‌های فراوانی انجام داد تا این نفوذ را تضعیف کند. علاوه بر این، در قالب عملیات مخفی، از گروه‌های مخالف شوروی در شرق اروپا، از جمله در لهستان، حمایت به عمل آورد.

در رابطه با داخل شوروی، آمریکا بر اقتصاد این کشور تمرکز کرد و سه شریان عمده اقتصاد شوروی -بخش مالی، فناوری پیشرفته و گاز طبیعی – را هدف قرار داد. در این زمینه، شورای امنیت ملی آمریکا طرح مفصلی تهیه کرده بود که به مثابه جنگ اقتصادی علیه شوروی تلقی شد. مضاف بر این، آمریکا، سیاست همزیستی با شوروی را کنار نهاد و سیاست ایجاد تغییرات بنیادین در درون آن را پیگیری کرد. دولت ریگان به منظور ضربه زدن به اقتصاد شوروی، قیمت نفت را پایین آورد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید