یار دوازدهم آمریکا!

    کد خبر :354496

حسین کنعانی مقدم، فعال سیاسی اصولگرا با اشاره به تجمع اخیر در قم و اظهارات منصور ارضی می‌گوید: افرادی که دست به این کار‌ها می‌زنند یا شعور سیاسی دارند یا ندارند. اگر شعور سیاسی دارند خواه ناخواه می‌فهمند در شرایطی که آمریکا، اسرائیل، ضدانقلاف، سطلنت طلبان و منافقان دست به دست هم داده اند که نظام را تضعیف کنند، گام برداشتن آن‌ها در زمین دشمن عملا همراهی با دشمن است. اگر شعور سیاسی دارند آن‌ها را باید جزء گروه‌های برانداز حساب کرد چرا که عالمانه دنبال براندازی هستند.
“اون یارو آخرش در استخر مرد، این یارو هم آخرش در استخر می‌میرد. ” این جمله یکی از مداحان جنجالی کمتر از یک هفته از تجمع پرحاشیه طلاب در مدرسه است. از آن تجمع تصویری از پلاکاردی منتشر شده که روی آن خطاب به رئیس جمهور نوشته شده بود:‌ ای آنکه مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت. این تجمع با واکنش‌های زیادی رو به رو شده بود. اما تکرار تهدید رئیس جمهور به مرگ در شرایطی که کشور به وحدت ملی نیاز دارد در نوع خود عجیب است. بسیاری از فعالان سیاسی این بازیگران را یار دوازدهم دشمن می‌دانند که در زمین آن‌ها بازی می‌کنند. برخی می‌گویند این گونه افراد باید با همان چوبی رانده شوند که سلطنت‌طلبان و منافقان رانده می‌شوند.

آبی که به آسیاب آمریکا ریخته می‌شود

برخی تحلیل‌گران سیاسی و اجتماعی میزان اعتماد اجتماعی را در سطح پایینی بررسی می‌کنند. این تحلیل از وضعیت فضای سیاسی و اجتماعی همزمان با دوران تهدیدات ایالات متحده آمریکا علیه تهران است. برخی نیز معتقدند آمریکا با هدف قرار دادن انسجام اجتماعی در ایران به دنبال عمیق‌تر کردن شکافهای در جامعه ایران است. در این میان، اما برخی اتفاقات بدون آنکه دست عامل بیگانه در کار باشد جامعه را به سوی چنددستگی هدایت می‌کند. نمونه این موضوع را می‌توان در تجمع جنجالی مدرسه فیضیه مشاهده کرد. پلاکاردی که سرنوشت رئیس جمهور را با سرنوشت مرحوم هاشمی رفسنجانی یکی می‌داند از جنجال‌های این تجمع بود. بسیاری این پلاکارد را تهدید رئیس جمهور به قتل تلقی کردند. همچنین تشکیک در طبیعی نبودن مرگ مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز قوت گرفت. جنجال آفرینی‌های این تجمع واکنش‌های سپاه پاسداران و برخی علما را نیز در پی داشت. اما جالب آنجا بود که ماجرای استخر بعد از موضع گیری‌های افراد سیاسی، نظامی و مذهبی بار دیگر به زبان یک مداح جنجالی آمد. منصور ارضی هم در مراسم روز عرفه عاقبت حسن روحانی را همان عاقبت مرحوم هاشمی رفسنجانی می‌داند و می‌گوید: “اون یارو آخرش در استخر مرد، این یارو هم آخرش در استخر می‌میرد. ”

 یا شعور سیاسی دارند یا ندارند

حسین کنعانی مقدم، فعال سیاسی اصولگرا با اشاره به تجمع اخیر در قم و اظهارات منصور ارضی به فرارو می‌گوید: افرادی که دست به این کار‌ها می‌زنند یا شعور سیاسی دارند یا ندارند. اگر شعور سیاسی دارند خواه ناخواه می‌فهمند در شرایطی که آمریکا، اسرائیل، ضدانقلاف، سطلنت طلبان و منافقان دست به دست هم داده اند که نظام را تضعیف کنند، گام برداشتن آن‌ها در زمین دشمن عملا همراهی با دشمن است. اگر شعور سیاسی دارند آن‌ها را باید جزء گروه‌های برانداز حساب کرد چرا که عالمانه دنبال براندازی هستند. اگر هم شعور سیاسی ندارند باز هم باید تکلیف نظام با آن‌ها مشخص شود چرا که در هر صورت در زمین دشمن بازی می‌کنند و باید با همان چوبی رانده شوند که سلطنت‌طلبان و منافقان رانده می‌شوند.

این فعال سیاسی اصولگرا ادامه می‌دهد: اگر بحث نقد و مسائل سیاسی در میان است ما خواه ناخواه باید منتظر آرای صندوق‌های رای باشیم و به رای صندوق‌ها تمکین کنیم. نباید دنبال آن باشیم که مسئولان نظام را برای رقابت‌های سیاسی خود تضعیف کنیم.

کنعانی مقدم معتقد است: مشکل ما خلاء وجود احزاب قدرتمند است که به اساسنامه و مرامنامه متعهدند و باید در چارچوب قانون پاسخ گو باشند. وقتی احزاب قدرتمند وجود نداشته باشد گروه‌های فشار که دنبال ایجاد جو روانی بر علیه سسیاستمداران هستند مثل قارچ رشد می‌کنند و هر روز از یک تریبون و نقطه سر بر می‌آورند. کسانی که از تریبون‌های عمومی رفتار سیاسی بروز می‌دهند، باید پاسخ گوی رفتار و کردارشان باشند و با آن‌ها برخورد شود. نمی‌شود جمعی از سیاستمداران خود را به قانون و مقررات احزاب و گروه‌ها مقید بدانند، اما یک سری افراد به خاطر داشتن نفوذ و قدرت‌های مخفیانه یا محفلی هرکاری که دلشان می‌خواهد انجام دهند. اگر این افراد شعور سیاسی ندارند تکلیفشان مشخص شود، اما اگر شعور سیاسی دارند باید در قالب احزاب و گروه‌های سیاسی فعالیت کنند.

منافقین و تندروها دو لبه قیچی‌اند

علی صوفی فعال سیاسی اصلاح طلب نیز اتفاقات روز‌های گذشته را یک نوع همراهی با دشمنان می‌داند. او به فرارو می‌گوید: یک عده مثل منافقین که ایرانی هستند علنا در کنار آمریکا، اسرائیل و عربستان برای براندازی نظام تلاش می‌کنند. عده‌ای هم در داخل هستند که شکل رفتارشان به گونه‌ای است که عملا مورد سوءاستفاده دشمن قرار می‌گیرد. هردوی آنها، دو لبه یک قیچی هستند. مثلا بعد از پیروزی آقای خاتمی در انتخابات سال ۷۶، منافقین ناراحت شدند و گفتند فروپاشی نظام ۲۰ سال عقب افتاد. در داخل هم عده‌ای به همین شکل به مخالفت خاتمی برخاستند که اکنون در برابر آقای روحانی صف آرایی می‌کنند. با این حال این عده را نباید جزء مخالفین بلکه باید جزء معاندین حساب کرد. آن‌ها در انتخابات با تمام توان با آقای روحانی رقابت کردند، اما پیروز نشدند. می‌توانستند شکست را بپذیرند، اما قاعده بازی را رعایت نکردند. بلافاصله بعد از انتخابات نیز با فحاشی و مقابله‌های لفظی تند در برابر آقای روحانی قرار گرفتند.

صوفی رفتار مخالفان تند روحانی را اینگونه تشبیه می‌کند: شاید آن‌ها بدانند که در زمین دشمن بازی می‌کنند، اما در حقیقت مثل آدمی هستند که به همسایه اش تا این حد حسادت می‌کرد که حتی حاضر شده بود سر خودش را ببرند در پشت بام همسایه اش و بگذارند تا همسایه متهم به قتل شود. این جریان نیز به این کار ندارد که چه بر سر کشور می‌آید. به خاطر یک دستمال قیصریه را به آتش می‌کشد. قبلا هم از این نوع برخورد‌ها با این‌ها دیده ایم. آن‌ها برای خود خط قرمزی نمی‌شناسند. ادعا می‌کنند که خط قرمز آن‌ها رهبری است، اما راست نمی‌گویند. اخیرا موضع رهبری را در برابر صحبت‌های آقای احمدی نژاد شنیدیم. ایشان در واکنش به احمدی نژاد که صحبت از کناره گیری روحانی کرده بود موضع گرفتند و آن را بازی کردن در زمین دشمن دانستند.

صوفی در پایان می‌گوید: اجتماعات حق مخالفان دولت است. همچنانکه حق آن‌هایی است که ممکن است به روحانی رای داده باشند، اما اکنون مخالف او شده باشند. کسانی ممکن است به شدت منتقد آقای روحانی باشند. همه این‌ها باید مجال و فرصت داشته باشند حرف‌شان را بزنند، اما باید چارچوب‌هایی را رعایت کنند که مورد سوءاستفاده دشمن قرار نگیرند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید