بورس غیرقابل تحمل‌!

    کد خبر :334872

گرچه اقتصاد ما پر از دلالانی است که حتی به نان شب مردم رحم نمی کنند اما ایران راهی ندارد جز پذیرش موقعیت بورس.

«بورس کالای ما رانت توزیع می‌کند» ، «آتی سکه به بازار نقدی جهت می‌دهد» ، «فولادی‌ها در مدیریت بورس کالا نفوذ دارند» ؛ «نظارت بورس بر بازار کالا کافی نیست» ، «مصرف کننده در بورس کالا به محصول نمی‌رسد»…

تعجب نکنید این جمله‌هایی است که در ایران ما و از زبان برخی مسؤولین همسو با ذی‌نفعان یا دلالانی که در لباس اتحادیه ، سندیکا یا تولید‌کننده و مصرف‌کننده ظاهر شده‌اند‌، عنوان شده است.

بورس که همیشه به دلیل الزام عرضه کننده و مصرف کننده به شفافیت مورد تاخت و تاز دلالان بوده ، این روزها بیش از گذشته با حمله آن ها مواجه شده است.

به گزارش عصر ایران، این روزها رسته دلالان و برخی تولید کنندگان همسو با آنان رسما می‌گویند بورس کالا نباشد بهتر است بدون این که به این سوال مهم پاسخ بدهند در نبود مسیر نسبتا شفافی به نام بورس کالا برای کشف قیمت و عرضه محصول چه پیشنهادات مشخصی دارند؟!

هم سازو کار معاملاتی بورس ایراد دارد و هم ذات آن!

بورس کالا را می‌توان مهمترین فاز از خودنمایی نظام عرضه و تقاضا و آزادی عمل معاملاتی در بازارهای کالایی به شمار آورد ولی همین ساز و کار مدتی است که با هجمه‌های بسیاری روبه رو شده است.

این هجمه‌ها را می‌توان از دو بعد مختلف مورد ارزیابی قرار داد یکی تهدید ساز و کار آزاد معاملاتی در بورس کالا و دیگری هجمه به ذات این بازار.

این شرایط نگران کننده است زیرا جایگزین ساز و کار بورس کالا در نظام اقتصاد بازار آزاد وجود نداشته و حتی شفافیت آمارهای بورس کالا نیز در بازار داخلی به هیچ عنوان وجود نداشته و قابل رهگیری نیست.

این شرایط بورس کالا و سایر بازارهای مالی مشابه را به یک رکن اساسی در نظام بازار آزاد بدل ساخته که قابل حذف نیست. البته هجمه به ساختار بورس کالا نیز در چند لایه مختلف قابل رهگیری است یعنی در یک فاز بازار آتی مورد تاخت و تاز قرار گرفته و این بازار را به عنوان متهم رشد قیمت‌ها در بازار سکه مورد هجوم قرار می‌دهند.

در فاز بعدی به معاملات محصولات پتروشیمی در بورس کالا تاخته می شود و اختلاف قیمت‌ها بین بورس و بازار را دست‌مایه هجمه به این بازار قرار داده و در فاز بعدی آزادی عمل معاملات در بورس کالا مورد تهدید قرار می‌گیرد.

اما این بار شاهد تجمیع هجمه‌ها به بورس کالا هستیم گویی وجود این بازار برای برخی قابل تحمل نیست و تلاش دارند که بگویند این بازار دیگر کارایی چندانی ندارد.

یکی از لایه‌های جدید این هجمه‌ها تلاش برای مدیریت بخشنامه‌ای این بازار است یعنی تمامی آزادی‌عمل‌های بورس کالا در بخشنامه‌هایی مورد تهدید قرار می‌گیرد. به عنوان نمونه مدت‌هاست که خریداران در بورس کالا پالایش شده‌اند و حتی قیمت‌های پایه نیز به صورت دستوری به بورس کالا اعلام شده و یا بورس را مکلف به تبعیت از بخشنامه‌هایی می‌کنند که دیگر ذات نظام عرضه و تقاضا کارایی واقعی خود را نداشته باشد.

این شرایط نگران کننده است زیرا تهدید بازارهای رسمی گویی تهدید ذات اقتصاد مدرن است و بازارهای رسمی که نمود واقعی اقتصاد بازار آزاد به شمار می‌رود مورد هجمه قرار می‌گیرند. تجربیات جهانی از عدم به رسمیت شناختن مکانیزم بازار بسیار خطرناک است و حتی می‌تواند به شکست نظام بازار و شکست هر اقتصادی منتهی شود.

در سال‌های گذشته در بسیاری از کشورها این مکانیزم تجربه شده و همیشه بیشتر از فرصت ، به تهدید بدل گشته است.

نمونه حال حاضر آن را می‌توان اقتصاد ونزوئلا به شمار آورد که یکی از دلایل تبدیل شدن این کشور به یک اقتصاد نگران‌کننده همان عدم به رسمیت شناختن نظام اقتصادی مدرن در جهان است. اگر در نظام طبیعی اقتصاد حتی با رویکرد مشفقانه ورود کنیم نتیجه عکس می‌دهد و تفاوتی بین ابعاد و قدرت‌مندی اقتصادی نیز وجود ندارد.

تجربه بحران سال 2008 در آمریکا همین نکته را به ما می‌آموزد یعنی اگر در اقتصاد آمریکا هم مداخله بیش از حد صورت بگیرد سقوط آزاد بدیهی خواهد بود. رخداد سال 2008 از بازار املاک آمریکا آغاز شده ولی در نهایت با سقوط بازار سهام این کشور ، تمامی دنیا را در بر گرفت.

با نظام بازار آزاد خداحافظی کنید!

در شرایط سخت اقتصادی مداخله در نظام بازار و مکانیزم‌های اقتصادی بیش از شرایط طبیعی توجیه‌پذیر است و در همین شرایط نیز اشتباهات بزرگ به نام خیرخواهی صورت می‌پذیرد. در معاملات مدرن در بازارهای امروز نیز همین امر صادق است که می‌توان مصداق آن را در بورس کالای ایران مشاهده کرد. هم‌اینک دست‌کاری در مکانیزم بازار نه تنها جدی‌تر شده بلکه این بار ذات بورس کالا را هم هدف قرار داده است.

این در حالی است که تجربیات سال‌های 93 و 94 و تلاش برای خروج محصولات پتروشیمی از بورس کالا نشان داد که جامعه پذیرش بازگشت به گذشته را ندارد و حاضر نیست که از حداقل‌های نظام بازار آزاد در کشورمان عقب‌نشینی کند. هم‌اکنون نیز شرایط به همین منوال است ولی مکانیزم‌های بورس کالا با چهره‌ای جدید مورد هجمه قرار گرفته است گویی قرار نیست ذات اقتصاد بازار آزاد را به رسمیت بشناسیم.

به صورت نمونه می‌توان گفت که صدور بخشنامه‌های مکرر از سمت وزارت صمت خود به معنی تضعیف ساختارهای معاملاتی در بورس کالاست. حال در شرایطی که خریدار به صورت دستوری تعیین شده ، قیمت‌های پایه نیز دستوری ابلاغ شده و حتی حد مجاز رشد قیمت‌ها نیز دستوری تعیین می‌شود دیگر چارچوب بورس کالا جوابگوی واقعیت‌های مورد نیاز در نظام بازار آزاد نیست.

یکی از ساده‌ترین خروجی‌های این رویکرد اختلاف قیمتی جدی بین بورس و بازار است یعنی نرخ‌های موجود در بازار آزاد به شدت بالاتر از قیمت‌های معاملاتی در بورس کالا بوده که حتی‌ می‌توان این اختلاف نرخ را با چشم غیرمسلح در تفاوت قیمت‌های کشف شده در بورس کالا با نرخ‌های مورد معامله در بازار آزاد مشاهده کرد.

این واقعیت تنها به کام رانت‌خوارانی است که از پتانسیل‌های خاص ولی رسمی بهره می‌برند و به کمک واسطه‌گری به سودهایی فوق نجومی دست پیدا می‌کنند. حال در وضعیتی که بورس کالا را به مثابه جنگجویی بدون ساز و برگ محدود کرده‌اند به ذات حضور بورس کالا در معاملات هجمه می‌کنند تا منافع خود را حتی برای آینده نیز تثبیت کنند.

به جرأت باید گفت که در شرایط سخت فعلی نیز عدم تبعیت از مکانیزم بازار آزاد خطایی راهبردی است و تنها به افزایش هزینه‌ زندگی فرد فرد ایرانیان منتهی شده و از گردونه رشد قیمت‌ها نیز تولیدکننده هم منتفع نمی شود. این نگرانی جدی است و اصلاح این شرایط باز هم تنها از عهده بورس کالا بر می‌آید اگر به آن اعتماد کنیم.

دلالانی که لباس تولید کننده پوشیده اند!

شاید در نگاه اول مدیریت بخشنامه‌ای قیمت‌ها برای مصرف‌کنندگان جذاب باشد ولی هیچ دلیل قطعی وجود ندارد که به رغم کاهش نرخ در بورس کالا‌، خریدار نهایی بتواند در رقابت با بسیاری از واسطه‌هایی که لباس تولیدکننده بر تن کرده‌اند موفق به تأمین مواد اولیه مورد نیاز خود شده و باز هم برای تأمین تمامی نیازهای خود به بازار آزاد و قیمت‌هایی نجومی مراجعه خواهد کرد.

از سوی دیگر نظام بخشنامه‌ای تنها در بورس کالا جواب می‌دهد و هر معامله‌ای که از بورس به بازار داخلی مهاجرت کرده و یا مورد داد و ستد ثانویه قرار بگیرد ، دیگر تابع هیچ بخشنامه و مصوبه‌ای نخواهد بود. به صورت دقیق‌تر تنها می‌توان در بورس کالا به مدیریت بازار پرداخت و خارج از بورس هیچ ابزاری برای مدیریت واقعی قیمت‌ها و رصد حجم تقاضای واقعی و تزریق عرضه‌ها وجود ندارد.

این بازار چگونه مدیریت می شود؟

برای مدیریت این بازار کافیست که در گام اول ساز و کار رسمی معاملاتی در بورس کالا را به رسمیت بشناسیم و سپس از ابزارهای موجود در این بازار حداکثر بهره‌وری را داشته باشیم. هر گونه انحصاری در شرایط فعلی مخل مدیریت واقعی بازار است و تنها بازار را برای برخی افراد خاص کانالیزه می‌کند.

در کنار آن باید قیمت‌های کشف شده حتی در بازار آزاد را هم به عنوان یک سیگنال واقعی در نظر گرفت و البته این به معنی آن است که هر قیمتی که در بورس کالا کشف می شود قطعاً کمتر از بازار آزاد خواهد بود که خود یک موفقیت مقطعی به شمار می‌آید.

از سوی دیگر تلاش برای عدم خروج مواد اولیه از کشور با احتساب ارز سامانه بانک مرکزی موسوم به نیما که هنوز به ارز مبادله‌ای مشهور است تنها با اعلام عوارض صادراتی محدود خواهد شد و بخشنامه‌نویسی برای بورس کالا به منظور مدیریت صادرات نیز امری نشدنی است. در شرایطی که واقعیت‌های معاملاتی تنها در بورس کالا شفاف است بهتر است در همین بازار به مدیریت قیمت‌ها بپردازیم زیرا ایجاد هر بازاری موازی بورس کالا در معاملات غیررسمی و در هر کوی و برزنی خلاف هدف اصلی برای مدیریت بازار است.

سخت‌گیری‌ها بر بازار آتی نتیجه مثبت نمی‌دهد

دیگر پتانسیل مهم بورس کالا بازار آتی است که گویی هجمه‌ها به این بازار نیز تمامی ندارد. در ماه‌های اخیر بازار آتی بیش از سایر بازارها مورد نقد قرار گرفته و بعضاً حتی با فرض برخی از معاملات محدود در این بازار ، اتهام جهت‌دادن بازار آتی بر بازار نقدی مطرح شده است.

در ابتدا باز هم باید با صراحت عنوان کرد که بازار آتی فضایی برای داد و ستد انتظارات است و تا زمانی که انتظارات افزایشی و یا حتی کاهشی در یک بازار وجود داشته باشد نمی‌توان این بازار را متوقف کرد. این شرایط معاملاتی در روزهای اخیر با سخت‌گیری‌های جدیدی همراه شده ولی نتیجه خاصی برای بازارهای نقدی حاصل نشده است.

ذات سخت‌گیری‌ها به بازار آتی را باید به عنوان یک تهدید به شمار آورد زیرا بخشی از سرمایه‌های در گردش را به سمت خود جذب کرده و تضعیف این بازار پتانسیل ورود این حجم از نقدینگی را به بازارهای مشابه همچون بازار نقدی در بر دارد.

البته حجم سرمایه در گردش در بازار آتی به نسبت معاملات کل کشور در بازار نقدی کمتر است ولی در صورتی که معامله‌گر به جای استفاده از ابزارهای اهرمی در بازار آتی بخواهد تمامی سرمایه خود را در بازار نقدی به کار گیرد خود به معنی ورود یک جریان تقاضای جدید به بازار نقدی خواهد بود که قطعاً برای تصمیم‌سازان اقتصادی جذاب نیست.

از سوی دیگر در شرایطی که حباب قیمتی در بازار سکه وجود دارد و البته فراز و فرودهای خاص خود را هم تجربه می‌کند ،‌ بازار آتی را می‌توان به عنوان یک سوپاپ اطمینان برای رصد رخدادهای زیرپوستی در بازار سکه به شمار آورد. داده‌هایی که در بازار آتی به سهولت در دسترس است را نمی‌توان در بازار نقدی آن‌هم در گستره تمام کشور مورد ارزیابی قرار داد.

جایگاه بازارهای آتی در دنیا چگونه است؟

نگاهی به جایگاه معاملات آتی در بازارهای مختلف به معنی ابزاری برای پوشش ریسک است اگرچه انتظارات را در کنار ارزش زمانی پول و همچنین ذهنیت بازار از دورنمای قیمت‌ها را هم نشان می‌دهد. این شرایط باز هم ابزاری برای حمایت از بازار و مدیریت معاملات است و تضعیف آن چندان هم جذاب نیست.

از سوی دیگر باید پذیرفت که هنوز معاملات سفته‌بازی به صورت جامع و کامل به بازارهای رسمی وارد نشده است یعنی می‌توان بخش مهمی از داد و ستد سکه در بازار آزاد را به بازارهای رسمی در چارچوب معاملات آتی‌، صندوق‌های سپرده کالایی و گواهی سپرده کالایی وارد کرد که کوچکترین خروجی آن عدم نیاز به تزریق گسترده سکه به صورت فیزیکی در بازار است و همچنین پتانسیل مدیریت بازار در این معاملات نیز وجود خواهد داشت. تجمیع موارد فوق به معنی آن است که حتی در شرایط دشوار کنونی نیز مسیر گذار از بحران باز هم بازارهای رسمی است اگرچه نیاز به توجه بیشتری دارد.

ذات نگهداری دارایی به صورت فیزیکی به خودی خود ریسک‌های گسترده‌ای در بر داشته و در صورتی که اهالی بازار به صورت واقعی ساز و کارهای رسمی را بپذیرند‌، می‌توان از شرایط دشوار فعلی به سادگی عبور کرد. باید به صراحت عنوان داشت که تاکنون فرصت‌سوزی‌های بسیاری در مسیر مدیریت بازار ایجاد شده و یکی از آن‌ها کم‌توجهی مردم به بازارهای رسمی است گویی جایگاه بازارهای رسمی هنوز برای مردم جا نیفتاده است.

دیگر از این هم سخت تر!؟

در کنار این موارد شاهد هستیم که حتی برای ورود به این بازار سخت‌گیری‌ها باز هم شدت گرفته و افرادی که مایل هستند در معاملات آتی مشارکت کنند باید مراحل بسیاری را پشت سر گذاشته و شاید مدتی منتظر بمانند. این مطلب هم توجیه چندانی ندارد زیرا معامله‌گری که به بازار آتی قدم می‌گذارد خود ریسک‌های آن را به وضوح شناخته و درصد سود و ضرر خود را مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

این وضعیت کلی اگرچه در شرایط بحرانی تنها به عنوان سرعت‌گیرهای کم اثری ایفای نقش می‌کند ولی دائمی بودن آن تنها تهدیدی برای بازار به شمار رفته و نیاز به بازنگری آن در آینده مطرح است.

بورس می‌ماند ؛ دلالان می‌روند!

نگارنده بر این باور است که جماعتی که هر به بورس کالا حمله می‌کنند ، لزوما به دنبال اصلاح ساز و کار معاملاتی آن نیستند وگرنه باید انتقاد خود را متوجه دولت و وزارتخانه‌های مربوطه می‌کردند که با توجه به شرایط تورمی کشور اجازه تغییر مکانیزم کشف قیمت را بدهند.

بورس یک بازار است‌، بازاری که دخالتی در قیمت‌گذاری ندارد و نفعی هم از افزایش یا کاهش قیمت ها نمی‌برد. بورس یک مسیر نسبتا شفاف است که با ساختار فعلی اقتصاد ایران در حال حاضر جایگزینی ندارد.

طبیعی است که بورس نباید در شرایط فعلی طرفداران زیادی داشته باشد چون مسیر حرکت دلالان را ناهموار کرده است و متاسفانه اقتصاد ما پر از دلالانی است که حتی به نان شب مردم رحم نمی‌کنند. اما مطمئنم بورس از این شرایط سخت عبور می‌کند و ایران راهی ندارد جز پذیرش موقعیت بورس به عنوان تنها بازار کارا و موجود در دنیا برای قیمت‌گذاری و تعادل‌بخشی به اقتصاد و در نهایت این دلالان هستند که کنار زده می‌شوند!

 

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید