فریاد اعتراض هزاران معلول علیه تبعیض در استخدامیهای دولتی
در آستانه برگزاری پنجمین دوره آزمون استخدامی دولتی که فراخوان برگزاری آن در اردیبهشت ماه سال جاری منتشر شد، جمع زیادی از معلولان کشور با نگارش نامهای گلایه آمیز به رئیس جمهور خواستار رسیدگی جدی به دغدغههای خودشان شدند؛ معلولان عزیزی که با استناد به رویه منطقی موجود در بسیاری از کشورهای توسعه یافته در ایران به شدت حقوقشان نادیده گرفته میشود.
به گزارش تابناک، در ماه جاری پنجمین آزمون استخدامی دولت که که نزدیک به ۲۰ هزار نفر در فرایند آن استخدام میشوند، برگزار خواهد شد و جمعیتی بالغ بر ۲۰۰ هزار نفر برای یافتن یک شغل ثابت، شانس خود را در این آزمون امتحان خواهند کرد؛ آزمونی که به فرایند و محتوای آن اعتراضهای فراوانی صورت گرفته است. مثل اعتراض هزاران معلول تحصیلکرده که کمتر کسی علاقه دارد تا صدای آنها را بشنود.
معلولانی که از آنها سخن به میان است اخیراً در قالب نامه بلند بالا که خطاب به رئیس جمهور نوشته شد از تکرار یک رویه تبعیض آمیز علیه افراد دارای معلولیت گلایه کردند و تاکید نمودند که در فرآیند برگزاری پنجمین آزمون استخدامی دستگاههای اجرایی کشور همچون گذشته و سایر حوزهها حقوق شهروندی آنها مورد توجه قرار نگرفته است.
آنها معتقد هستند در آزمون استخدامی سال جاری که در روزهای آینده برگزار خواهد شد، بر اساس بند ۹ از اصل ۳، ۱۹ و ۲۸ قانون اساسی، ماده ۱۵ قانون حمایت از حقوق معلولان و ماده ۲۷ کنوانسیون بین المللی حمایت از حقوق معلولان، این اهتمام و توجه نسبت به آنها مورد توجه قرار نگرفته است.
این افراد که جمعیت خود را بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در کشور عنوان میکنند بر این عقیده هستند که مسئولان و مدیران اجرایی کشور در فرایند تصمیم گیریهای خود همواره کمترین توجه را نسبت به آنها دارند و این بیتوجهیها در حوزههای مختلف، مشکلات فراوانی را برای آنها ایجاد کرده است.
از جمله این مشکلات میتوان به فقدان شغل مناسب و منبع درآمد پایدار برای این افراد به ویژه افرادی اشاره کرد که دارای تحصیلات عالیه و دانشگاهی هستند، اشاره کرد؛ افراد که به دلیل مشکلات جسمی و محدودیتهایی که دارند بیش از هر فرد دیگری نیازمند مراقبت و تأمین هزینههای پزشکی و درمانی هستند و به دلیل عدم اعتماد جامعه و مدیران برای ارائه شغلهای مناسب، از این نظر به شدت زیر فشار هستند.
آنها در نامه خود خطاب به رئیس جمهور تأکید کردند که در آزمون استخدامی جاری دولت همچون سالهای گذشته کمترین توجه را به افراد داشته است و بر اساس مفاد دفترچه راهنمای آزمون استخدامی شرایط به گونهای است که در بسیاری از فرصتهای شغلی مثل فرصتهای استخدام در آموزش و پرورش که اکثریت فرصتهای شغلی را به خود اختصاص داده است عملاً شانسی برای جذب ندارند.
جدا از استخدام نیرو در آموزش و پرورش که به دلیل محدودیتهای شدید پزشکی افراد معلول اصلاً شانسی برای ورود به آنها ندارند، در سایر کد شغلها نیز تأکید شده است که افراد معلول تنها در کدهایی امکان استخدام دارند که ظرفیت پذیرش در آنها بیش از دو نفر باشد.
این یعنی در بسیاری از کد رشتهها که ظرفیت پذیرش یک نفر است، به دلیل مسائلی مثل موقعیت جغرافیایی، زادگاه افراد و بومیگزینی آنها هیچ شانسی برای جذب ندارند و در دیگر فرصتها نیز قطعاً در صورت موفقیت در آزمون کتبی، در مصاحبه رد صلاحیت خواهند شد.
آنچه که این افراد در نامه خود خطاب به نفر اول اجرایی کشور نوشته اند و مقایسه آن با آنچه که در اکثر کشورهای توسعه یافته در قبال جامعه معلول صورت میگیرد، نشان میدهد که در ایران و در سالهای گذشته این افراد به شدت مورد بی توجهی قرار گرفتند.
در کشورهایی مثل آمریکا، فرانسه، انگلستان، ژاپن و دیگر کشورهای توسعه یافته همواره برخی از مشاغل مشخص در اختیار جامعه معلول قرار میگرد و افراد سالم اصلا امکان و اجازه ورود به این مشاغل را ندارند.
برای مثال در کشور چین نظارت ترافیکی به معلولان واگذار شده است. در کشور فرانسه کنترل مرکزی چراغهای راهنمایی در اختیار معلولان است و در بخش ناوبری نیز اتاق فرمان و برجهای مراقبت فرودگاهها به معلولان واگذار شده است. در کشور آمریکا نیز و بر اساس قانون مصوب مجلس، سالانه سه صدم درصد از درآمد ناخالص ملی باید در اختیار موسسات حمایتی قرار بگیرد تا آنها از محل این درآمدها اقدام به ایجاد شغلهای پایدار برای جامعه معلول نمایند.
بررسی نوع برخورد کشورهای توسعه یافته با جامعه معلول و مقایسه آن با رفتار مدیران اجرایی کشور با این افراد که در آزمون استخدامی سال جاری نیز قابل ردیابی است، به خوبی گویای این است که صدها هزار معلول جامعه ایرانی مشکلات عدیدهای در حوزه اشتغال دارند و علی رغم تحصیلات عالی به دلیل این محدودیتها فرصت چندانی دارد برای تأمین درآمد ندارند.
این رویه مشکلات روزافزونی را پیش روی آنها قرار داده و اقتصاد زندگی شان را با چالشهای فراوانی رو به رو کرده است. افسردگی و سرخوردگی بخش لاینفک زندگی آنها شده است و همه اینها در حالی است که افراد مشابه ایشان در کشورهای توسعه یافته شرایط به مراتب بهتری دارند.