اختلاف طبقاتی در ایران و سایر کشور‌ها چگونه است؟

    کد خبر :267223

اوضاع توزیع درآمدی ما چندان خوب نیست. یعنی فاصله قشر کم درآمد ما به نسبت قشر پردرآمد بسیار زیاد است. به تازگی هم مسعود نیلی، دستیار ویژه اقتصادی رئیس جمهور با اشاره به این مسئله گفته است که آمریکا به نسبت ایران اختلاف طبقاتی و نابرابری بیشتری دارد ولی نابرابری ما با نابرابری آنها بسیار تفاوت دارد چرا که قشر زیادی از مردم ایران در حد فاصل مورد قبولی درآمد داشته و مثل آمریکا جمعیت در دو سر نمودار فقیر و غنی متمرکز نشده اند.

برای این که ببینیم واقعا سیستم اختلاف طبقاتی در ایران چگونه بوده است و در دنیا به چه سمتی حرکت می کند به سراغ آمارها رفتیم. نکته خوب ماجرا این است که از دهه 60 تاکنون میزان اختلاف طبقاتی کشور ما بسیار کمتر از گذشته شده است. این مسئله را با فاکتوری به اسم ضریب جینی می سنجند. ضریب جینی یک واحد اندازه گیری پراکندگی آماری است که معمولا برای سنجش میزان نابرابری در توزیع درآمد یا ثروت در یک جامعه آماری استفاده می شود.

روزنامه هفت صبح – علی هادی زاده: این ضریب با نسبتی تعریف می شود که ارزشی بین صفر و 100 دارد. یک ضریب جینی پایین برابری بیشتر در توزیع درآمد یا ثروت را نشان می دهد در حالی که ضریب جینی بالاتر، توزیع نابرابر را مشخص می کند. ضریب جینی ایران در دهه 60 حدود 47 درصد بوده است و اکنون به 38 درصد رسیده است؛ امری که باعث شده ایران یکی از معدود کشورهای موفق در زمینه کاهش این مسئله باشد.

ولی اگر به آمارهای استانی نگاه کنید، این مسئله در همه کشور صادق نیست. مثلا اختلاف طبقاتی تهران از 32 درصد در دهه 70 به حدود 28 درصد در سال 94 رسیده است. برای این که درک کاملی از روند رشد اختلاف طبقاتی در دنیا پیدا کنید و موقعیت ایران را با آنها مقایسه کنید به سراغ این مسئله در کشورهای خاصی رفته ایم که هر کدام به گونه ای با مشکل مواجه شده اند و کار را جلو برده اند. از طرفی میزان کودکان فقیر در این کشورها را هم کنار آن گذاشتیم تا بدانید نسل جدید چه سهمی در این وضعیت درآمدی دارد و ممکن است در آینده میزان اختلاف طبقاتی این کشورها را چقدر تغییر دهد.

آمریکا

کشور آمریکا از جمله کشورهایی است که سال به سال ضریب جینی و یا همان اختلاف درآمدی بین فقیر و غنی آن رو به افزایش بوده است. در دهه 70 میلادی میزان اختلاف درآمدی این کشور تنها 35 درصد بوده است ولی از دهه 90 شاهد یک جهش ناگهانی هستیم که باعث شده تا این اختلاف به حدود 40.8 درصد در سال 2007 برسد. همان سالی که آمریکا دچار یک بحران اساسی شده و بعضی سود بسیاری در این میان بردند.

بعد از آن این اختلاف طبقاتی میزان خود را حفظ کرده و اکنون با کمی رشد، بیشتر به بیشترین میزان خود در طول تاریخ آمریکا یعنی 41 درصد رسیده است. نکته جالب میزان ثروتمند شدن 10 درصد پولدار جامعه آمریکا است. در این کشور در دهه هفتاد، 10 درصد پولدار حدود 25 درصد از کل درآمد کشور خود را در اختیار داشتند.

این روند با جهش های عجیب و غریبی در تاریخ به نقطه اوج 30.5 درصدی در سال 2007 هم رسید ولی اکنون با کمی کاهش به 30.2 درصد رسیده است و به نظر در آینده بیشتر هم می شود. این نکته را هم در نظر بگیرید که حدود 20 درصد کودکان و نوجوانان تا 17 سال آمریکا، در فقر زندگی کرده و این کشور را در رده پنجمین کشور از لحاظ میزان کودکان فقیر قرار داده است.

ترکیه

ترکیه از دهه 80 میلادی تا سال 2005 یک اختلاف طبقاتی زیاد با ضریب جینی 42 درصدی داشته است. بعد از سال 2005 با تغییر سیاست ها توانسته این اختلاف طبقاتی را به حدود 38 درصد هم برساند ولی بعد از سال 2007 دوباره این روند حالتی صعودی به خود گرفته و اکنون اختلاف طبقاتی در این کشور به 41 درصد رسیده است. یعنی سه درصد بالاتر از میانگین جهانی.

از طرفی ترکیه در زمینه میزان انباشت سرمایه 10 درصد پولدار بهتر عمل کرده و از 35 درصد در سال 1987 آن را به 28 درصد در سال 2007 رسانده است ولی به نظر می رسد از آن سال به بعد پولدارها دوباره راه خود را پیدا کرده و اکنون 31 درصد ثروت جامعه را در اختیار گرفته اند. از طرفی 25 درصد کودکان ترکیه در فقر زندگی کرده و از این لحاظ ترکیه رتبه اول را در دنیا مال خود کرده است.

الجزایر

شاید فکر کنید برای چه از بین این همه کشور در دنیا به سراغ الجزایر رفته ایم. از کشورهای دنیا در طول این 30 سال توانسته اند میزان اختلاف طبقاتی خود را کم کنند ولی الجزایر با توجه به موقعیت جغرافیایی خود و تصویر ذهنی که از آن داریم، شاید به نظر کشوری نباشد که در صدر جدول کم کردن اختلاف طبقاتی قرار بگیرد.

در اواخر دهه 80 اختلاف طبقاتی در این کشور حدود 40 درصد بوده است، ولی اکنون با 27 درصد یکی از کمترین درصدهای اختلاف طبقاتی را مال خود کرده است. از طرفی میزان درآمد 10 درصد ثروتمند این کشور نیز در زمانی 32 درصد از کل ثروت کشور بوده است، ولی اکنون با یک سیر کاملا نزولی به 22 درصد رسیده است. البته از میزان تعداد کودکان فقیر این کشور اطلاعاتی در دسترس نیست ولی با توجه به فاصله طبقاتی کم به نظر نمی رسد در صدر لیست جایی داشته باشد.

چین

چین از سال 2008 به بعد آمارهای میزان اختلاف طبقاتی را منتشر کرده است و از آن زمان تاکنون خیلی اتفاق خوبی در این کشور نیفتاده است. در سال 2008 میزان اختلاف طبقاتی این کشور 42.8 درصد بوده است و تا امروز این میزان به 42.2 درصد رسیده است. در زمینه میزان پولدارهای این کشور نیز تقریبا همین اتفاق افتاده، طی حدود شش سال میزان درآمد 10 درصد ثروتمند، از 21.8 درصد به حدود 31.4 درصد رسیده است.

نکته ای که در مورد چینت وجود دارد این است که با توجه به خارج شدن بسیاری از مردم این کشور از فقر مطلق و البته بهتر شدن اوضاع اقتصادی در هر منطقه از این کشور پهناور، درصدها به نسبت قبل بسیار قابل قبول بوده و در مقایسه با دیگر کشورها به نظر می رسد اوضاع این کشور در حال بهتر شدن است.

آفریقای جنوبی

برعکس الجزایر در شمال آفریقا، کشور آفریقای جنوبی در شرایط بسیار بدی به سر می برد. منظورمان از بد یعنی بیشترین میزان اختلاف طبقاتی در دنیا میزان اختلاف طبقاتی این کشور طبق آخرین آمار رسمی در سال 2012 به حدود 66 درصد می رسد. فکر می کنید با این شرایط اوضاع ثروتمندان این کشور چگونه است؟

همانطور که احتمالا شما هم متوجه شده اید، وقتی اختلاف زیاد باشد میزان درآمد یک قشر خاص بیشتر می شود. آفریقای جنوبی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و میزان درآمد 10 درصد پولدار این کشور از 46 درصد در اوایل دهه 90 به 52 درصد در سال های اخیر رسیده است. بعد از این کشور هم نامیبیا و هائیتی قرار دارند که آنها هم ضریب جینی بالای 60 درصد را به نام خود ثبت کرده اند.

برزیل

برزیل اکنون ضریب جینی 51 درصدی دارد؛ یعنی اختلاف طبقاتی در این کشور بیداد می کند ولی این روی بد ماجراست. روی خوب ماجرا وقتی است که ببینید میزان اختلاف طبقاتی در اوایل دهه 90 در این کشور حدود 63 درصد بوده است. بعد طی یک روند بسیار مناسب این اختلاف طبقاتی به 60 درصد، در سال 93 میلادی و بعدها با شیبی ملایم به 51 درصد در سال 2015 رسیده است. میزان کودکان فقیر این کشور نیز طی سال های گذشته کمتر شده و اکنون حدود 14 درصد است.

اسپانیا

بیشتر کشورهای اروپایی طی سال های گذشته میزان اختلاف طبقاتی خود را بسیار کم کرده اند ولی در میان این کشورها، کشورهایی مثل اسپانیا پیدا می شوند که نه تنها این اختلاف را کم نکرده اند بلکه روز به روز نیز آن را گسترش داده و البته وضع نسل جدید خود را بدتر می کنند.

اسپانیا زمانی در سال 2004 میزان اختلاف طبقاتی 24 درصدی را ثبت کرد. ولی پس از آن روند صعودی در پیش گرفت که منجر به اختلاف طبقاتی 36 درصدی در سال 2015 شد. همچنین میزان درآمد 10 درصد پولدار این کشور نیز از حدود 34 درصد در همان سال 2004 به حدود 27 درصد در سال های اخیر رسیده است. این نشان دهنده یک جریان قدرتمند در این کشور است که سال به سال با سیاست ها و اقدامات خود اوضاع را بدتر می کند. این اوضاع برای کودکان این کشور بیشترین پیامد مخرب را داشته و باعث شده تا اسپانیا با 23 درصد، سومین کشور از لحاظ کودکان فقیر باشند.

روسیه

روسیه از کشورهایی است که در خط مقدم کم کردن اختلاف طبقاتی حرکت کرده است و طی سال های 1990 تا 2015 توانسته اختلاف طبقاتی 48 درصد را به 37 درصد برساند. اما در این میان یک نکته حائز اهمیت است؛ میزان ثروت طبقه پولدار این کشور بسیار بیشتر شده است. در حقیقت سال 2000 میزان درآمد ثروتمندان این کشور حدود 27 درصد از درآمد کل بوده است ولی این روند رشدی تصاعدی داشته و در سال 2013 به حدود 35 درصد رسیده است. این نشان می دهد که میزان پولداران این کشور کمتر شده ولی ثروت بیشتری در اختیار آنها قرار گرفته است. میزان کودکانی که در فقر زندگی می کنند در این کشور به حدود 13 درصد رسیده و مانند همان روند اختلاف طبقاتی کاهش خوبی را شاهد بوده است.

دانمارک

دانمارک کمترین میزان کودکان فقیر را با 3.5 درصد در اختیار خود گرفته است ولی روند اختلاف طبقاتی و ثروت اندوزی قشر پولدار آن طی 30 سال گذشته رو به افزایش بوده است. البته میزان افزایش این عددها به نسبت خیلی از کشورها چندان چشمگیر نیست ولی به عنوان یکی از برترین کشورها در زمینه بهبود اختلاف طبقاتی، از آن انتظار بیشتری می توان داشت. میزان اختلاف طبقاتی این کشور اکنون حدود 28 درصد است و 10 درصد پولدار حدود 23 درصد از درآمد کل را در اختیار خود گرفته اند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید