چرا در تنور پشیمانم از روحانی، نانی پخته نمی‌شود؟!

    کد خبر :187027

سیگنال‌هایی که این روزها از جامعه شنیده می‌شود، سیگنال‌های متوسطی است که به دنبال گریز از «اکنون زدگی» است. لذا در چنین وضعیتی تخریب حسن روحانی یا سران اصلاح‌طلبی که می‌توانند بهتر و شایسته‌تر جامعه مدنی را در کمال آرامش به سمت ایجاد یک اصلاح درونی رهبری کنند، می‎توانند مخاطرات بسیاری را در آینده شکل دهد

«ریزش آرای حسن روحانی در کدام سبد ریخته می‌شود؟» شاید این یکی از مهمترین سوالاتی است که بعد از آغاز موج دلخوری یا به نوعی ناامیدی از عملکرد دولت در جامعه، مطرح می‌شود. زیرا به هرحال اصولگرایان هم بی‌میل بر دامن زدن به این موج نبودند و تلاش می‌کردند با رسانه‌های خود ان را پرنگ‌تر کنند.

به گزارش فرارو؛ یکی از موضوعات مورد توجه رسانه‌های اصولگرا طی ماه‌های اخیر موج پشیمانی از رای به حسن روحانی بود که در قالب کمپینی در شبکه‌های مجازی به راه افتاده بود. جدا از اینکه این کمپین‌ها تا چه حد تاثیرگذار بود و نگاه عمقی به مسائل و عملکرد دولت داشت، اصولگرایان بر این باور بودند که ادامه و بزرگتر شدن این موج می‌تواند شرایط را برای آنها در سال 98 و 1400 تغییر دهد.

همین مسئله موجب شد که در این مدت پوشش اخبار این کمپین مورد توجه رسانه‌ ملی و رسانه‌های مخالف دولت قرار بگیرد. اما در این میان روز گذشته یکی از فعالان اصولگرا با اشاره به این اقدامات به نکته مهمی اشاره کرد و تا حدود زیادی آب پاکی را بر دست اصولگرایان ریخت.

محمد مهاجری از فعالان اصولگرا با اشاره به سرمایه‌گذاری اصولگرایان روی کمپین پشیمان هستیم، در صفحه توییتری خود نوشت: «‏اگر همه اصلاحطلب ها از رای به روحانی پشیمان شوند، حتی یکنفرشان نمی آید سمت مااصولگراها.در تنور پشیمانم از روحانی، نانی پخته نمی شود، برای مااصولگراها. به‌ جای اینکه رقیبمان را سر لج بیاندازیم و 92 و 96 را تکرار کنند، برویم سراغ تدبیر عاقلانه. هرچند بعید است از ما اصولگراها.»

با این اظهار نظر مهاجری هرچند تاحدود زیادی تکلیف اصولگرایان روشن شد اما این سوالات به وجود آمدند که آرای روحانی بعد از ریزش در کدام سبد ریخته می‌شود؟ آیا این ریزش تبدیل به نوعی سرخوردگی و ناامیدی در جامعه می‌شود با عدم حضور در انتخابات خود را به نمایش می‌گذارد؟ تبعات این ناامیدی چیست؟

نا امیدی از روحانی و افزایش آرای خاکستری


در همین خصوص محمدصادق جوادی حصار تحلیلگر مسائل سیاسی عنوان کرد: «به نظر من اظهارات اخیر آقای مهاجری نشان‌دهنده نوعی از عقلانیت کاربردی در جریان اصولگرایی است. ایشان با این صحبت سیگنال امیدبخش به جامعه ارسال می‌کند و خطاب به هم قطارانش می‌گوید که باید واقعیت‌های جامعه را ببینند و باور کنند که اصولگرایی متکی به قدرت‌های حاکمیتی، کاربرد میدانی ندارد. بنابراین به جای تخریب رقیب بهتر است انرژی و امکاناتشان را صرف تثبیت خودشان کنند و نوعی بازنگری در رویکردهایشان انجام دهند.»

وی افزود: «با این اظهارات آقای مهاجری بسیار موافقم و اتفاقا بسیار هم استقبال می‌کنیم که با رقیبی در صحنه رقابت کنیم که به عاقلانه رفتار کردن او اطمینان پیدا کرده باشیم. این برای منِ اصلاح‌طلب بسیار لذت بخش است و حتی اگر شکست هم بخورم می‌گویم که به عقلانیت رقیب باختم نه به اقتدار حاکمیتی نه به زور و فریب و نیرنگش. بنابراین اصلاح‌طلبان هم باید از این نوع گفت‌وگو حمایت کنند. من بارها هم این را گفتم که ترجیع بند تمامی گفت‎وگوهای امروزی ما باید این باشد که هیچ کدام از جریان‌های سیاسی اصلی، نمی‎توانند جریان قدرت کشور را یک‌طرفه مصادره کنند و سعی در حذف دیگری داشته باشند.»

این فعال اصلاح‌طلب تاکید کرد: «با توجه به تمام این تفاسیر ما نیازمند یک برجام داخلی هستیم تا به نوعی هر دو جریان سیاسی را به سمت اصول اخلاقی و گفتمان مبتنی بر اخلاق سوق دهد و شرایط موجود را بازسازی کند. عقلای جریان اصولگرا و جریان اصلاح‌طلب می‌توانند ظرفیت خود را داشته باشند و هیچ‌کدام هم به دنبال اصولگرا یا اصلاح‌طلب کردن رقیب نباشند بلکه باید به دنبال این باشند که مشترکات موجود میانشان در حوزه عقلانی را شناسایی و تقویت کنند.»

او ادامه داد: «آنچه را که آقای مهاجری گفتند می‌تواند به این گفتمان قوت بیشتری ببخشد و همانطور که ایشان گفتند ناامید کردن مردم از آقای روحانی سودی برای اصولگرایان ندارد و صرفا میزان آرای خاکستری را افزایش می‌دهد. یعنی اگر مردم از اصلاحطلبان مانند اصولگرایان ناامید شوند، به سمت عدم مشارکت خواهند رفت. این عدم مشارکت به نفع امنیت کشور نیست. ما هرچقدر ضریب مشارکتمان بالاتر باشد، قوت ملی ما بیشتر است. این قوت ملی امنیت ملی را نیز افزایش می‌دهد.»

این تحلیلگر مسائل سیاسی عنوان کرد: «لذا دوستانی که در این سرنا می‌دمند که آقای روحانی را زمین گیر کنند و افکار عمومی را ناامید کنند باید بدانند که اینگونه به مخالفان امنیت ملی و مخالفان سرمایه‌گذاری خارجی در کشور، کمک می‌کنند. ما هرچقدر دستمان از این سرمایه‌ها تهی‌تر باشد در مناسبات جهانی دست پایین را خواهیم داشت. یکی از دلایلی که ما بعضا نمی‌توانیم به اهداف بین‌المللی دست پیدا کنیم همین خلاء‌هایی است که در کشور وجود دارد و تخریب روحانی این خلاء را افزایش می‌دهد.»

جوادی حصار در پایان در پاسخ به این سوال که نتایج افزایش آرای خاکستری و کاهش مشارکت در انتخابات چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد، گفت: «افزایش آرای خاکستری در کوتاه مدت به ضرر اصلاح‌طلبان خواهد بود اما در دراز مدت به ضرر منافع و امنیت ملی است. ممکن است اصلاح‌طلبان در یک برهه زمانی به واسطه کاهش مشارکت در انتخابات بازنده شوند، اما در پناه عدم مشارکت، یاس اجتماعی، کاهش سرمایه گذاری، کاهش حضور و تلاش برای رونق ملی، افزایش فرار مغزها و… در کشور ایجاد می‌شود. زیرا به هرحال زمانی که فضا خاکستری شود نخبگان برای دست یابی به اهداف و آرمان‌هایشان نگاهشان معطوف به خارج از ایران می‌شود. بنابراین ممکن از در کوتاه مدت به ضرر اصلاح طلبان باشد اما قطعا در بلند مدت گریبان‌گیر کشور و نظام می‌شود.»

«اکنون‌‎زدگی»واقعیت این روزهای جامعه ایران


همچنین مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه نیز در این باره گفت: «جامعه ایران در وضعیت بسیار پرالتهاب لایه‌های گوناگون فردی، خانوادگی، اجتماعی، منطقه‌ای و بین‌المللی قرار دارد و چالش‌های فراوانی درهرکدام از این بخش‌ها بروز کرده است و در همی تنیدگی این التهابات، جامعه را به سوی نگرشی واقع‌بینانه در حوزه نخبگان و فعالان سیاسی پرتاب کرده است.»

وی عنوان کرد: «آنچه که امروزه در ادبیات برخی از بزرگان و فعالان جناح‌های گوناگون سیاسی در قالب رویارویی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان گفته می‌شود، بهره برداری از این فضا برای بیان چنین واقعیت‌هایی است. نامه مرحوم عسگر اولادی یا صحبت‌های مرحوم حائری شیرازی و آنچه که اخیرا صفارهرندی بیان کرده است و توییتی که از آقای مهاجری دیدیم ناشی از فشارهای واقعیت‌های موجود به کسانی است که به نوعی حساسیت‌های پیشارویی را درک کردند و در پی انتقال این حساسیت‌ها به جامعه تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر هستند.»

او افزود: «واقعیت این است که مردم این روزها دچار نوعی «اکنون زدگی» شده‌اند. این پدید در ادبیات آینده‌پژوهی به وضعیتی گفته می‌شود که فرد نه می‌تواند به گذشته برگردد و نه شجاعت رفتن به آینده را دارد و در این وضعیت «اکنون زدگی» مردم دریک معاهده نانوشته به ماندن در وضع موجود رای می‌دهند. اما اگر این «اکنون زدگی» با جهت‌گیری عدم ترس از رفتن به آینده خود را به نمایش بگذارند، می‌توانند زمینه‌پرور تنگناها و طغیان‌هایی برای گریز از وضع موجود شوند.»

وی تصریح کرد: «سیگنال‌هایی که این روزها از جامعه شنیده می‌شود، سیگنال‌های متوسطی است که به دنبال گریز از «اکنون زدگی» است. لذا در چنین وضعیتی تخریب حسن روحانی یا سران اصلاح‌طلبی که می‌توانند بهتر و شایسته‌تر جامعه مدنی را در کمال آرامش به سمت ایجاد یک اصلاح درونی رهبری کنند، می‎توانند مخاطرات بسیاری را در آینده شکل دهد. به عقیده من آنچه آقای مهاجری در توییت خود عنوان کرده است که آرا به سبد اصولگرایان ریخته نمی‌شود، کاملا درست است زیرا این ریزش می‌تواند نسبت مبارزه منفی را در برابر صندوق‌های رای ایجاد کند و در وضعیتی که جامعه ملی ما درگیر التهابات پیچیده و در هم تنیده، قرار دارد، زمینه‌ساز واگرایی ملت از دولت و دولت از حکومت شوند. به این ترتیب دو گسل بزرگ در حوزه داخلی بیشتر فعال شوند.»

این تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: «گسل میان ملت و دولت که اساسا از جمله مسائلی بود که همیشه در ایران وجود داشته است و انقلاب اسلامی موفق شد که آن را غیرفعال کنند و اکنون شکاف دولت و حکومت که بعد از انقلاب اسلامی در چارچوب رودررویی دولت‌های شکل گرفته در حوزه نظام جمهوری اسلامی با نهادهای فرادستی حکومت، به وجود آمد. به گونه‌ای که اکثر روسای جمهور در ایران، بعد از دوران ریاستشان با لقب‌های دور از لقب‌های تراز انقلاب شناخته می‌شوند. لذا این این شکاف میان دولت و حکومت می‌تواند به شکاف میان ملت و حکومت منجر شود و زمینه‌های بیشتری برای تبدیل انتخابات به بحران‌ها شود.»

همچنین مطهرنیا در خصوص بخش پایانی نوشته مهاجری مبنی بر اینک ه«در تنور پشیمانم از روحانی، نانی پخته نمی شود، برای مااصولگراها. به‌ جای اینکه رقیبمان را سر لج بیاندازیم و 92 و 96 را تکرار کنند، برویم سراغ تدبیر عاقلانه» گفت: «تدیبر ستون فقرات سیاست است. سیاست در زبان پارسی به معنی تدبیر اندیشی ترجمه می‌شود. زمانی که یک اصولگرای فعال از بازکشت به تدبیر صحبت به میان میاورد، یعنی بر بی‌سیاستی جناح خاصی در برخورد با پدیده‌های موجود در جامعه، توجه کرده است. تدبیر به استقلال رای و قبول واقعیت‌ها و ایجاد فضای تبعیت‌های غیرایستا توجه دارد. تبعیت‌هایی که در آن دانایی موج بزند و و عقل بر منافع حاکم شود. باید گفت اگر جناح‌های سیاسی نتوانند از چارچوب تبعیت‌های ایستا خارج شوند و با یک نگرش جامع وضعیت موجود را از منظرهای گوناگون با را راه‌حل‌های عملیاتی از بحران موجود خارج کنند، هر دو جناح‌ها از سوی مردم رد خواهند شد.»

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید