مسئولان طلبکار و ارزشهای انسانی در مسلخ

    کد خبر :159895

نماینده ادوار مجلس و استاددانشگاه تهران درخصوص پدیده شکایت مسئولان از شرایط جاری کشور یادداشتی منتشر کرد.

استاد اقتصاد دانشگاه تهران در کانال تلگرامی اش نوشت:

“از ویژگیهای جامعه ما آن است که از مردم کوچه و بازارگرفته تا عالی‌ترین مقامات کشوری و لشگری، از وجود مشکلات و نارسائی‌ها در کشور شکوه و شکایت می‌کنند و این مقوله صرفنظر از نوع مسئولیت‌ها و یا اصولاً فارغ از مسئول بودن و یا مسئول نبودن شاکی یا عیب‌جو یا منتقد و یا فرصت‌طلب است. به عبارت دیگرچون متأسفانه، در جامعه ما اهمیت ندارد که چه رابطه‌ای بین مسئولیت قبلی و یا فعلی افراد با نوع مشکلات تولید شده وجود دارد و بررسی نمی‌شود که آنها تا چه اندازه در ایجاد و یا بقای مشکل نقش داشته‌اند؛ لذا بخصوص مدیران و مقامات حکومتی، در غیبت این بررسی و مسئولیت‌خواهی، با بیان مشکلات و اشکالات و حتی ارائه نقدهای به‌ظاهر عالمانه، به اصطلاح فرافکنی می‌کنند، یعنی منشإ ایجاد اشکالات و کاستی‌ها و نارسائی‌های موجود را به گردن هویت‌های ناشناس می‌اندازند و به این ترتیب همواره حضور دائمی عینی و ذهنی خود و یا همفکران خود در دولتها و مجالس متعدد را، نه‌تنها زمینه‌سازی و توجیه می‌کنند که با حق به جانب نشان دادن خود، رابطه علت و معلولی بین مسئولیت مقامات با نتایج و پی‌آمدهای ناشی از اعمال مسئولیت آنان را در جعبه سیاه پاسخگو نبودن محبوس، و امکان آگاهی و وقوف ملت را بر آسیب‌شناسی و ادراک چرائی ایجاد و استمرار مشکلات نفس‌گیر، از بین می‌برند.

نتیجه این شیوه تعامل بین حکمرانان که در موارد بسیاری با مساعدت رسانه‌ها و ابزارهای ارتباط جمعی (که عمدتاً توسط همین مقامات به منظور پشتیبانی نظری از افراد و جریانهای همسو ایجاد شده)، مورد حمایت و پشتیبانی قرار می‌گیرد آن است که آحاد جامعه می‌بینند افراد و دسته‌جات و تفکراتی همواره در کارند و در عین حال که خودشان تصمیم گرفته‌اند و می‌گیرند و همان‌طور که خواسته‌اند دوخت و دوز کرده‌اند و می‌کنند، لیکن همواره منتقد شرایط و امور هم هستند و به این ترتیب بجای پاسخگوئی در قبال تصمیمات حال و گذشته خویش، با سوء استفاده از صداقت و فقدان وقوف مردم بر مسائل پیچیده‌تر حکومتی، تصمیم‌گیری درخصوص اقتصاد و فرهنگ و سیاست خلق را ، استمرار می‌بخشند.

چنین است که در جامعه جایگاهها و موقعیت‌ها آنچنان دچار اختلاط و حتی ترکیب شده که گوئی امکان به سامان آوردن آن بسیار کم شده است و دلیل هم این است که افراد و مقامات و موقعیتها غالباً سر جای خویش نیستند و اشخاص و تشکیلات حقیقی و حقوقی، در قبال کارکردها و گفته‌های خود، اصولاً حتی اعتنائی به ضرورت و یا لزوم مسئولیت‌پذیری ندارند. یعنی آنچنان با اعتماد به نفس و اطمینان در طی زمانهای طولانی ، همانطور که خواسته‌اند عمل کرده و می‌کنند و به دیگران جواب نداده‌اند که امروز دیگر اعتقاد پیدا کرده‌اند، که توجه به پی‌آمدهای نحوه کار آنان، اصولاً نه‌تنها به هیچکس مربوط نمی‌شود که این دیگران هستند که باید پاسخ بدهند چرا فقر تعمیق می‌شود و کرامت بیکاران مورد بی‌حرمتی قرار می‌گیرد و ارزشهای انسانی در مسلخ خودخواهی‌های افراطی قربانی می‌شوند.”

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید