عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی: روحانی بن‌مایه‌های ترقی‌خواهی و اصلاح‌طلبی دارد

    کد خبر :156619

برای داشتن کاندیدای صد در صد اصلاح‌طلب، ما باید بکوشیم که وزن اجتماعی اصلاح‌طلبان را به‌قدری بالا ببریم که هژمونی اجتماعی اصلاح‌طلبان با قدرت مراکز حاکم برکشور به نقطه تعادل برسد.
حسن روحانی این روزها مورد انتقاد اصلاح‌طلبان است؛ گروهی که پیروزی او را در انتخابات دوازدهم ریاست‌جمهوری مدیون خود می‌دانند و انتظار دارند تا روحانی، بیش‌تر از گذشته به خواسته‌های‌ آنان توجه کند. اما روحانی در دور دوم ریاست‌جمهوری خود، توجه کم‌تری به این جریان‌ گسترده دارد و برخی معتقدند این اختلاف و واگرایی میان حسن روحانی و حامیان اصلاح‌طلبش به علت زیاده‌خواهی اصلاح‌طلبان است‌ و برخی دیگر آن‌ را به چرخش روحانی از جناح چپ و مایل شدنش به سمت راست، نسبت می‌دهند. هرچه که هست این روزها این شکاف بیش‌تر از پیش نمایان است.
شاید بارزترین وجه آن در موضوع انتخاب اعضای کابینه دوازدهم، خصوصاً در انتخاب وزیر علوم، رنگ بیش‌تری به خود گرفته بود؛ امری که موجب شده است، شکافی دیگر هم پدید آید؛ شکافی درون جناحی! شکافی که بین بدنه اصلاح‌طبان و حامیان مردمی با سران و لیدرهای این جناح سیاسی آشکار شده است. مردمی که رأی داده‌اند و خواهان دیدن تأثیرات رای خود‌ و تحقق وعده‌های روحانی هستند و سران اصلاح‌طلب که اندک آورده روحانی را غنیمت می‌شمارند!

تا انتخابات ریاست‌جمهوری بعدی، راهی طولانی باقی است؛ اما تصمیم اصلاح‌طلبان چیست؟ پاسخ‌گوی اصلی بدنه اجتماعی و سبد رأی این طیف سیاسی، خودشان هستند نه حسن روحانی! آیا در طول‌ سال‌های پیش رو، همچنان به حمایت از رئیس‌جمهوری‌ ادامه خواهند داد یا طرح عبور از وی را کلید خواهند زد؟

نامه نیوز در این باره با حجت‌الاسلام رحمت‌اله بیگدلی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، استاد حوزه و دانشگاه و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، گفت‌‌وگویی داشته‌است که در ادامه آن‌ را می‌خوانید:

تفکرات روحانی به اصلاح طلبان نزدیک تر است

روابط اصلاح‌طلبان با آقای روحانی برای انتخابات سال 1396 از چه جنسی بود؟ آیا ائتلاف کردند یا اصلاح‌طلبان به‌ناچار، خیرالموجودین را انتخاب کردند؟

آقای دکتر روحانی گرچه عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز؛ یکی از تشکل‌های محوری اصولگرایان بوده‌اند و هستند، اما سنخ تفکر و پیشینه تاریخی و حتی رفتارهای ظاهری ایشان شباهت زیادی به اصول حاکم بر تفکر و رفتار اصولگرایی و جامعه روحانیت مبارز ندارد. دکتر روحانی دارای پیشینه و بن‌مایه‌های فکری خاصی است که ما آن پیشینه و تفکر را در ذیل تفکر اصلاح‌طلبی ارزیابی می‌کنیم. دکتر روحانی در عین این‌که دارای سابقه تحصیل در حوزه علمیه قم در حد اجتهاد است، دارای دکترای حقوق از دانشگاه گلاسکو هم هست. دکتر روحانی پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود را با عنوان «قدرت قانونگذاری اسلامی با توجه به تجربه ایران» و پایان‌نامه دکتری خود را با عنوان «انعطاف‌پذیری شریعت با اشاره به تجربه ایران» تألیف کرده که دارای سیاق تحول‌خواهی و اصلاح‌طلبی است. از نظر پیشینه تاریخی نیز ایشان از قبل از انقلاب دارای ارتباطات علمی و عملی با روحانیت مترقی و مصلح مانند استاد شهید آیت‌الله مطهری و آیت‌الله شهید دکتر بهشتی بوده و با توصیه آن دو بزرگوارمدتی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته و در مدتی هم که در خارج از کشور بوده به‌طور مرتب با شهید بهشتی به‌صورت تلفنی در ارتباط بوده و این رابطه و دوستی ایشان تا پیروزی انقلاب نیز ادامه داشته است.

روحانی بن مایه های ترقی خواهی و اصلاح طلبی دارد

این در حالی است که برخی از بزرگان اصولگرا از همان قبل از انقلاب با بزرگانی چون شهید مطهری و شهید بهشتی زاویه فکری و عملی و حتی بعضا تقابل نظری و عملی داشته‌اند که از مصادیق بارز این تقابل می‌توان به اختلاف جدی شهید بهشتی و آقای مصباح‌یزدی بر سر موضوع دکتر علی شریعتی و… اشاره کرد. همچنین هنوز فراموش نکرده‌ایم که بعضی از آنان به استاد شهید مطهری بر سر مسأله حجاب و برخی مسایل مصلحانه دیگر چه اتهاماتی می‌زدند و حتی از زدن اتهام وهابی‌گری هم به شهید مطهری و دیگر فقهای روشن‌بین پیرو خط امام کوتاه نیامدند! این در حالی است که در تمامی این موارد دکتر روحانی در کنار روحانیت مبارز، مترقی و مصلح بوده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم دکتر روحانی همواره در کنار آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی از مصادیق بارز روحانیت مبارز و مترقی بوده و در اختلافات فکری و عملی هم همیشه جانب آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی را نگه داشته است.

پس دکتر روحانی دارای پیشینه و بن‌مایه‌های ترقی‌خواهی و اصلاح‌طلبی بوده و اگر اصلاح‌طلبان با دکتر روحانی چه در سال 92 و چه 96 در کنار هم قرار گرفتند نباید زیاد تعجب کرد. به یاد دارم که در دی‌ماه 91 در دیداری خصوصی که با حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی داشتم در فضای سنگین آن زمان ایشان حتی راضی بودند که اصلاح‌طلبان از افرادی چون حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق‌نوری و دکتر علی‌اکبر ولایتی نیز حمایت کنند تا به‌تدریج بستر حضور جدی برای اصلاح‌طلبان فراهم آید که من عرض کردم این کار درست نیست و ما در انتخابات شکست می‌خوریم؛ زیرا ما هرگز نمی‌توانیم مردم و بدنه اصلاح‌طلبی را برای حمایت از دو اصولگرای شاخص متقاعد کنیم و در ادامه عرض کردم که ما باید با شعار کاندیداتوری خود آقای خاتمی و هاشمی‌رفسنجانی شروع کنیم و در نهایت اگر اجازه کاندیداتوری آن‌ها صادر نشد موج ایجادشده را به سوی دکتر روحانی و دکتر عارف سوق بدهیم. با توجه به آنچه که عرض شد ما دکتر روحانی را دارای بن‌مایه‌ها و روش اصلاح‌طلبی می‌دانیم و من خودم شخصا از اولین روزهای اعلام احتمال کاندیداتوری دکتر روحانی در سال 91 و 92 در کنار ایشان بودم و از ایشان حمایت کردم. براین اساس حمایت اصلاح‌طلبان از دکتر روحانی در سال 92 و در آن شرایط حساس امری کاملا طبیعی بود و جای تعجب ندارد.

در سال 96 نیز حمایت ما از دکتر روحانی از منظر سیاسی کاملا طبیعی بود؛ زیرا این معقول نبود که اصلاح‌طلبان با رییس دولت مستقر که در سال 92 و همچنین چهار سال اول مورد حمایت آنان بوده است رقابت و بین حامیان خود شکاف ایجاد کنند! گرچه نهایت تلاش اصولگرایان این بود که بلایی بر سر دکتر روحانی بیاورند و به‌گونه‌ای ایشان را در تحقق وعده‌های اصلاح‌طلبانه خود در سال 92 زمینگیر کنند که منجر به جدایی اصلاح‌طلبان از ایشان شود، اما این جدایی به منزله انتحار سیاسی برای اصلاح‌طلبان و فراهم ساختن زمینه امکان پیروزی اصولگرایان بود که بدون تردید اصلاح‌طلبان با توجه به تجربه سال 84 و 88 و 92 و همچنین انتخابات متعدد مجلس و شوراهای شهر، امروز عاقل‌تر از این هستند که فریب عملیات روانی رقیب را بخورند و در چنین دام‌هایی بیافتند! پس حمایت اصلاح‌طلبان از دکتر روحانی در سال 96 نه از جنس ائتلاف بود و نه اکتفای به خیرالموجودین، بلکه یک انتخاب کاملا طبیعی براساس شرایط موجود و عقلانیت سیاسی بود.

اصلاح طلبان هیچ معامله ای با روحانی در انتخابات نداشتند

باتوجه به این‌که انتقاداتی به آقای روحانی و عملکرد ایشان از سوی اصلاح‌طلبان وارد است و نارضایتی‌هایی در برخی موارد از جمله چینش کابینه پیش آمده است؛ به‌نظر شما راهبرد آینده اصلاح‌طلبان چگونه خواهد بود؟ آیا محافظه‌کاری پیشه خواهند کرد و همچنان بر حمایت از آقای روحانی اصرار خواهند ورزید یا از وی عبور خواهند کرد؟

در انتخابات سال 96 زمانی روحانی کلید و اختیارات ستاد انتخاباتی خود را در اختیار اصلاح‌طلبان گذاشت که یقین کرد اصولگرایان عزم خود را جزم کرده و ابر و باد و مه و خورشید و فلک را به کار گرفته‌اند که روحانی را به‌زیر بکشند و وی را از پاستور بیرون کنند. در یک چنین وضعیت خطرناک و حساسی بود که اصلاح‌طلبان به خاطر منافع ملی با همه حیثیت خود به میدان آمدند و بدون هیچ‌گونه معامله و توافقی همه امکانات خود را در اختیار دکتر روحانی قرار دادند تا او پیروز شود. البته بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان، مطالبات خاص خود را از روحانی دارد و از روحانی به‌عنوان رئیس‌جمهوری‌ خواستار این است که توجه بیش‌تری به‌حامیان خود در انتخابات داشته باشد و این به‌معنای سهم‌خواهی نیست و یک خواسته کاملا طبیعی است. البته من معتقدم که آقای روحانی و اصلاح‌طلبان هرگز به‌پایان راه نمی‌رسند و تا آخر راه با هم خواهند بود؛ زیرا اصلاح‌طلبان می‌دانند که دکتر روحانی هم مشکلات خاص خود را دارد و با توجه به پراکندگی قدرت در نظام جمهوری اسلامی باید اجماعی در سطح بالا بین قوای مختلف کشور ایجاد کند تا بتواند برنامه‌های مختلف خود را پیاده کند و بخش مهمی از وعده‌های خود را محقق سازد.

مردم نباید از صندوق های رای قهر کنند

چرخش به راست آقای روحانی و تحقق نبخشیدن به برخی از وعده‌های انتخاباتی، موجب نارضایتی بخشی از حامیان مردمی اصلاح‌طلبان خواهد شد و چه بسا تا کنون شده باشد؛ این امر به سرمایه اجتماعی آن‌ها برای انتخابات‌های آینده آسیب نخواهد زد؟

آقای روحانی هم در انتخابات 92 و بالاخص در انتخابات 96 با آنالیز دقیق مطالبات مردم، هوشمندانه در قامت یک اصلاح‌طلب و تحول‌خواه تمام‌عیار ظاهر شد و بعضا در برخی موارد از نُرم‌های اصلاح‌طلبی مصطلح هم فراتر رفت و شعارهای تندی را داد که چه بسا بزرگان اصلاح‌طلب هم از ارائه چنان شعارهایی ابا داشته‌اند. دکتر روحانی همچنین در انتخابات برنامه‌هایی را مطرح کرده و قول‌هایی داده است‌ که باید به‌آن‌ها عمل کند. عمل به آن وعده‌ها و قول‌ها در گرو این است که روحانی‌ کسانی را در مسندهای اجرایی به‌کار گیرد که اولا به‌آن برنامه‌ها و وعده‌ها اعتقاد داشته باشند و ثانیا توان محقق ساختن آن برنامه‌ها و وعده‌ها را داشته باشند. ما اصلاح‌طلبان معتقدیم که عمل به آن برنامه‌ها و وعده‌ها شرعا و اخلاقا واجب است و از حیث تامین منافع ملی و حیثیت اصلاح‌طلبان و جلب اعتماد مردم هم الزامی و ضروری است؛ چرا که هرگونه سهل‌انگاری در این زمینه قبل از هرکس و هر چیزی به ضرر خود دکتر روحانی و دولت او تمام خواهد شد و به آینده سیاسی دکتر روحانی و منافع ملی هم لطمه خواهد زد. ما معتقدیم که مردم نباید دچار یأس شوند و از صندوق رأی قهر کنند. حضور ده‌ها میلیونی مردم در انتخابات تضمین کننده امنیت ملی ماست و باید به‌گونه‌ای عمل شود که مردم در انتخابات‌های بعدی هم با حضور حداکثری شرکت کنند. برای نیل به این هدف مهم است که ما اصرار داریم که مدیریت حاکم بر عرصه اجرایی کشور تجلی اراده ملی باشد.

آیا اصلاح‌طلبان برای سال 1400، دنبال گزینه‌ای صد در صد اصلاح‌طلب خواهند بود یا دنبال گزینه‌ای شبیه آقای روحانی خواهند رفت؟

مباحث ما در جلسات حزبی بیش‌تر بر سر این است که در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ فاصله‌ها تا حدی منطقی‌تر باشد و تا جایی که ممکن است با شعار و پرچم اصلاح‌طلبی به میدان بیاییم، اما هنوز در مورد انتخابات 1400 به اجماع خاصی نرسیده‌ایم. البته بدنه اجتماعی بالاخص جوانان حزب اعتماد ملی بر سر کاندیدای حزبی و یا نزدیک به آرمان‌های حزب تأکید جدی دارند و اصرار دارند که در 1400 با کاندیدای حزبی و یا نزدیک به آرمان‌های حزب وارد میدان انتخابات بشویم. من خودم هم بی‌میل به این ایده نیستم و معتقدم که اساسنامه و مرامنامه حزب اعتماد ملی دقیقا مبتنی بر آرمان‌های اصلی انقلاب اسلامی و مطالبات واقعی و جدی ملت ایران است. ملت ایران مضاف بر مقوله استقلال به دنبال سه مطالبه جدی هستند که عبارت است از «عدالت»، «دموکراسی و مردم‌سالاری» و «معنویت» که اساسنامه و اهداف حزب اعتماد ملی دقیقا منطبق بر این مطالبات است. به جرأت می‌توانم ادعا بکنم که حزب اعتماد ملی تنها حزبی است که همه این مطالبات مردم را نمایندگی می‌کند؛ زیرا برخی از دوستان ما در احزاب جبهه اصلاحات در عین داشتن مزایای خوب، متاسفانه در مقوله اقتصاد و برخی مسایل در حدی چرخش به راست داشته‌اند که اطلاق عنوان چپ بر آنان چه بسا نوعی اطلاق مجازی باشد و دلیل مواجهه جبهه اصلاحات با برخی مشکلات نیزهمین نکته بوده است

اصولگرایان هم از این نقطه ضعف این دوستان ما نهایت استفاده را برده و تلاش کرده‌اند که در افکار عمومی جای چپ و راست مصطلح را عوض کنند. همچنین ما بر این باوریم که برخی شخصیت‌های حزب اعتماد ملی پتانسیل جذب حداکثری آرای مردم و پیروزی قاطع در انتخابات 1400 را دارند. در خصوص تجزیه و تحلیل مسایل جبهه اصلاحات نیز امروز این نکته مشخص شده است که تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌های مدیریت حزب اعتماد ملی و برخی از اعضای ارشد این حزب دقیقا منطبق بر واقع بوده است و حتی دوستانی که چه بسا دوسه سال پیش تحلیل و موضع دیگری داشتند امروز متوجه ضعف‌های تحلیل خود شده و همان حرف‌هایی را می‌زنند که مدیریت و برخی از اعضای ارشد حزب اعتماد ملی ابتدا در قالب نامه‌های محرمانه به بزرگان اصلاحات متذکر شده و بعضا هم در فضای عمومی مطرح کرده‌اند.

ایده آل اصلاح طلبان ، کاندیدای صد درصد اصلاح طلب است

با توجه به آنچه که عرض شد، ایده‌آل اصلاح‌طلبان این است که با کاندیدای صد در صد اصلاح‌طلب به میدان بیایند و اما از آن‌جایی که به قول شاعر؛ «چرخ بازیگر از این بازیچه‌ها بسیار دارد.»، باید منتظر ماند و دید که در آستانه سال 1394، مقتضیات زمان و مکان چیست؟!

مضاف بر این‌که برای داشتن کاندیدای صد در صد اصلاح‌طلب، ما باید بکوشیم که وزن اجتماعی اصلاح‌طلبان را به‌قدری بالا ببریم که هژمونی اجتماعی اصلاح‌طلبان با قدرت مراکز حاکم برکشور به نقطه تعادل برسد.

همچنین باید بکوشیم که با تعامل مثبت و اعتمادسازی به برخی منازعات بیهوده که منجر به نوعی بدبینی و بی‌اعتمادی بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان و نهادهای قدرت شده است پایان دهیم که الحمدلله این اعتمادسازی شروع شده و تا کنون نتایج خوبی هم داشته است. از جمله این اعتمادسازی‌ها دیدار رسول منتجب‌نیا و محسن رهامی با مقام معظم رهبری بود که دیداری بسیار خوب و مورد عنایت رهبری بوده است. ما به دنبال این هستیم که با حاکم کردن مشی اعتدالی در جبهه اصلاحات و مقابله با افراطی گری از برادران خودمان در جریان اصولگرایی بخواهیم که منازعات بیهوده و تفکر حذفی را که منجر به آسیب‌های جدی به دین و ایمان مردم و خسارت‌های بزرگ به منافع ملی و نظام شده است کنار بگذاریم و منازعه را تبدیل به رقابت دوستانه کنیم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید