هادی غفاری:اقشار ضعیف جامعه در مرز انفجارند/باورهای مردم در حال فروریختن است

    کد خبر :134010

ایجاد مشکل برای روحانیون در مجامع عمومی؛ این خبری است که در ماه‌های گذشته تکرار شده و باعث برداشت‌های مختلفی در این زمینه شده است. این در حالی است که روحانیت ریشه در فرهنگ جامعه‌ایرانی و اسلامی دارد و همواره یکی از مأمن‌ها و پناهگاه‌های مردم برای حل مشکلات بوده است.

با این وجود اتفاقات رخ داده در ماه‌های گذشته دارای پیامدهای اجتماعی و فرهنکی بوده است که نیاز به تجزیه و تحلیل کارشناسان سیاسی و اجتماعی دارد. به همین دلیل با حجت‌الاسلام هادی غفاری یکی از روحانیون باسابقه انقلاب و نماینده مجالس اول، دوم و سوم شورای اسلامی گفت‌وگو کردیم. حجت‌الاسلام غفاری درباره ریشه اتفاقات اخیر در ایجاد مشکل و درگیری برای برخی از روحانیون معتقد است: «این اتفاقات نه ریشه اقتصادی دارد و نه ریشه سیاسی و بلکه ریشه اعتقادی دارد.

در شرایط کنونی باورهای مردم در حال فرو ریختن و ریزش است. اگر نگاهی به وضعیت نمازخواندن در ادارات، دانشگاه‌ها و مدارس بیندازیم متوجه می‌شویم که عده‌ای اندک از کارمندان، دانشجویان و دانش آموزان در زمان نماز در مسجد حاضر می‌شوند و نماز می‌خوانند. اغلب این کارمندان و دانشجویان یا نماز نمی‌خوانند و یا کارهای روزمره را بر حضور در مسجد مقدم می‌دارند. در عرصه‌های دیگر نیز وضعیت به همین شکل است. در مراودات اقتصادی، رفتارهای اجتماعی و فرهنگی و همچنین رعایت حقوق دیگران نیز جامعه وضعیت مناسبی ندارد و با مشکلات ریشه‌های مواجه است که اغلب آنها نیز به ریزش باورهای مردم ارتباط پیدا می‌کند.» در ادامه متن گفت‌وگوی حجت‌الاسلام هادی غفاری با «آرمان» را از نظر می‌گذرانید.

در ماه‌های گذشته در چند نوبت در مجامع عمومی به روحانیون حمله شده است. به نظر شما دلیل این حمله‌ها چیست؟

این اتفاقات به دو دلیل مهم رخ می‌دهد. دلیل نخست از دست رفتن باورهای اعتقادی جامعه است. به نظر می‌رسد بخش‌هایی از باور عمومی نسبت به روحانیت در حال ریزش است. دلیل دوم به دست‌های پشت پرده و تبلیغات بیگانه برای تخریب روحانیت مربوط است که از گذشته تاکنون وجود داشته است. در نتیجه هر دو دلیل را باید به صورت همزمان در نظر گرفت. این در حالی است که برخی تلاش می‌کنند این اتفاقات را تنها به تبلیغات بیگانه تقلیل بدهند. به نظر من این پاک کردن صورت مسأله است و نباید ریشه‌های این اقدامات را تنها به تبلیغات بیگانه نسبت داد.

این نوع استدلال کردن برای پیدا کردن مقصر است و هیچ راه حلی ارائه نمی‌کند. دشمن از ابتدای انقلاب تاکنون به دنبال تضعیف روحانیون بوده و در این زمینه‌ها از همه امکانات و ابزار خود نیز استفاده کرده اما باید این واقعیت را بپذیریم که ریشه بسیاری از این اتفاقات به درون کشور باز می‌گردد. در شرایط کنونی اقشار مختلف مردم و به خصوص اقشار ضعیف جامعه با مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی مواجه هستند. هنگامی که ‌این مشکلات افزایش پیدا کند و به عقده تبدیل شود در اولین فرصتی که امکان بروز داشته باشد به شکل‌های مختلف و از جمله حمله به روحانیت بروز می‌کند. نکته دیگر اینکه به دلیل اینکه روحانیون اغلب بخش‌های مدیریتی جامعه را برعهده دارند این افراد گمان می‌کنند مشکلات آنها ریشه در نوع مدیریت روحانیون دارد و به همین دلیل به هر روحانی که مشاهده می‌کنند حمله می‌کنند.

آیا این حمله‌ها ریشه در وضعیت معیشتی و اقتصادی نامناسب مردم دارد و یا اینکه انگیزه‌های سیاسی نیز در این مسأله نقش دارد؟
به نظر من نه ریشه اقتصادی دارد و نه ریشه سیاسی و بلکه ریشه اعتقادی دارد. در شرایط کنونی باورهای مردم در حال فرو ریختن و ریزش است. اگر نگاهی به وضعیت نمازخواندن در ادارات، دانشگاه‌ها و مدارس بیندازیم متوجه می‌شویم که عده‌ای اندک ازکارمندان، دانشجویان و دانش آموزان در زمان نماز در مسجد حاضر می‌شوند و نماز می‌خوانند. اغلب این کارمندان و دانشجویان یا نماز نمی‌خوانند و یا کارهای روزمره را بر حضور در مسجد مقدم می‌دارند. در عرصه‌های دیگر نیز وضعیت به همین شکل است. در مراودات اقتصادی، رفتارهای اجتماعی و فرهنگی و همچنین رعایت حقوق دیگران نیز جامعه وضعیت مناسبی ندارد و با مشکلات ریشه‌های مواجه است که اغلب آنها نیز به ریزش باورهای مردم ارتباط پیدا می‌کند.

دلیل ریزش باورهای مردم چیست؟
خداوند به حضرت ابراهیم(ع) می‌فرماید: «به مردم روزی می‌دهیم تا مرا شکرگزاری کنند» و در نتیجه هنگامی که مردم دارای رفاه مناسب و امکانات کافی برای گذران زندگی باشند با احترام از مدیران جامعه یاد می‌کنند. این در حالی است که هنگامی که‌ این اتفاق رخ ندهد مردم ناامید می‌شوند و به شکل دیگری رفتار می‌کنند. از قدیم هم گفته‌اند: «شکم گرسنه دین و ایمان درستی ندارد». البته ‌این وضعیت برای همه وجود ندارد و نمی‌توان آن را به همه تعمیم دارد. با این وجود استثناهایی که در این زمینه وجود دارد را نمی‌توان به عنوان قاعده در نظر گرفت.

نکته دیگر اینکه مردم هنگامی که به وضعیت جامعه نگاه می‌کنند متوجه می‌شوند که احکام دینی به صورت عمیق و دقیق در جامعه اجرا نمی‌شود و اغلب افراد برای منافع فردی تفسیرهای متفاوتی از دین به مردم ارائه می‌کنند. این در حالی است که به نظر می‌رسد این تفسیرها جای اجکام اصلی دینی را گرفته است. در نتیجه هر چه مردم ماهیت اصیل دین فاصله بگیرند و تفسیرهای دیگری جای آن رابگیرد باورهای خود را بیشتر از دست می‌دهند.

چرا در چنین شرایطی حمله کنندگان به جای اینکه مثلا به مسئولان حمله کنند به روحانیون حمله می‌کنند؟

دلیل نخست اینکه حمله کنندگان نمی‌توانند به‌راحتی مسئولان را پیدا کنند و مسئولان خود را به‌راحتی در دسترس این افراد قرار نمی‌دهند. دوم اینکه حمله‌کنندگان دیواری کوتاه‌تر از روحانیون پیدا نمی‌کنند و احساس می‌کنند اگر به روحانیون حمله کنند به هدف خود رسیده‌اند و سوم اینکه این افراد خیال می‌کنند روحانیون به دلیل انقلاب کردن و حمایت از انقلاب باعث اصلی مشکلات هستند. این در حالی است که در واقعیت این مسأله صحیح نیست و روحانیون از دلسوز‌ترین اقشار جامعه نسبت به وضعیت مردم بوده و در آینده نیز خواهند بود. روحانیون همواره خود را جزئی از مردم به شمار آورده و همواره تلاش کرده‌اند در راستای حل مشکلات مردم گام بردارند.

به نظر شما آیا احتمال تکرار این اتفاقات در آینده نیز وجود خواهد داشت؟
هر احتمالی وجود دارد و هر اتفاقی ممکن است در آینده رخ بدهد. به نظر من برای جلوگیری از تکرار این اتفاقات دستگاه‌های اجرایی باید به سمتی حرکت کنند که مردم به صورت اصولی و فرهنگی تربیت شوند. مردم باید با فرهنگ اصیل انسانی و فارغ از هر دین و آیینی رشد کنند. در شرایط کنونی کشور با چالش بزرگی مانند لغو عضو زرتشتی شورای شهر در یزد مواجه شده به شکلی که اغلب کارشناسان در این زمینه اظهار نظر کردند.

این در حالی است که نهادهای نظارتی قبل از انتخابات صلاحیت آقای نیکنام را تأیید کرده‌اند. با این وجود پس از انتخابات و در حالی که مردم به ‌ایشان رأی داده‌اند، پیروزی ایشان در انتخابات را باطل اعلام کرده‌اند. به نظر من اگر آقای سپنتا نیکنام در نهایت نتواند به شورای شهر ورود کند پشتیبانی بسیاری از زرتشتیان را از دست خواهیم داد و آنها چه بسا دیگر رویکرد مثبت نداشته باشند. به نظر من حضور یک عضور زرتشتی در شورای شهر نه تنها پیامد منفی برای جامعه ندارد و بلکه به وحدت بیشتر مردم جامعه با اقلیت‌های مذهبی جامعه کمک می‌کند. ما نباید اقدامی انجام بدهیم که وحدت جامعه خدشه‌پذیر شود و بلکه باید تلاش کنیم با رویکرد مثبت و جذب حداکثری اقلیت‌های مذهبی را به درون جامعه هدایت کنیم تا جامعه در راستای همگرایی بیشتری حرکت کند.

این‌گونه رفتار به صورت ناخودآگاه مردم را به واگرایی سوق می‌دهد و به بنیادهای فکری مردم جامعه آسیب می‌زند. ما نباید تنها جمعیت پای برخی منبرها را مشاهده کنیم که شعارهای هیجانی سر می‌دهند. بنده به خاطر دارم در مراسم تشییع پیکر مطهر شهید بهشتی جمعیت یک صدا فریاد می‌زدند: «آمریکا در چه فکریه، ایران پر از بهشتیه». این در حالی بود که بعدها متوجه شدیم در ایران تنها یک بهشتی وجود نداشت و تعداد معدودی بودند که راه و مسلک شهید بهشتی را ادامه دادند. در آن مقطع جامعه احساسی شده بود و به همین دلیل این شعارها را مطرح می‌کرد. در شرایط کنونی بنده در شهرهای مختلف کشور رفت و آمد دارم و به صورت واضح و شفاف مشاهده می‌کنم که باورهای دینی و مذهبی مردم در حال ریزش است. به نظر من تا دیر نشده باید راه حل مناسبی برای این مسأله پیدا کرد. همه مسئولان و دستگاه‌ای اجرایی کشور باید دست به دست هم بدهند تا از ریزش بیشتر باورهای مردم جلوگیری کنند.

در مرحله اول ما باید در نوع و شیوه فکر کردن خودمان تجدید نظر کنیم. دوم اینکه باید برای دیگران نیز در اندیشه و فکر کردن ارزش قائل باشیم و گمان نکنیم تنها خودمان می‌فهمیم و دیگران نمی‌فهمند. متأسفانه در جامعه ما برخی گمان می‌کنند تنها آنها می‌فهمند و یا اینکه از دیگران بهتر می‌فهمند. این در حالی است که شرایط به‌این صورت نیست و دیگران نیز دارای فهم و درک شرایط هستند. کسانی که گمان می‌کنند فقط آنها می‌فهمند و یا اینکه از دیگران بهتر می‌فهمند باید در داده‌های ذهنی خود تجدید نظر کنند و برای دیگران و به خصوص مردم نیز اهمیت قائل شوند. مردم از همه بیشتر می‌فهمند و درک آنها از همه و حتی از مسئولان نیز بیشتر است. متأسفانه برخی به نوعی بیماری مبتلا شده‌اند که گمان می‌کنند تنها آنها می‌فهمند و بقیه هیچ درک و فهمی ندارند. به نظر می‌رسد این عده به بیماری برتری طلبی مبتلا شده‌اند و برای دیگران هیچ حقی قائل نیستند.

چرا ریزش باورهای اعتقادی خود را به شکل خشونت‌های اجتماعی و تنش در مجامع عمومی نشان می‌دهد؟ چرا خشونت‌های اجتماعی در جامعه ما شدت پیدا کرده است؟
در اغلب کشورهای جهان برای آینده جامعه خود سوپاپ اطمینان قرار می‌دهند تا جامعه به مرز انفجار نرسد. به عنوان مثال در کشور انگلستان پارک‌هایی وجود دارد که شهروندان در این پارک‌ها دغدغه‌ها، اعتراضات و انتقادات خود را به وضعیت جامعه مطرح می‌کنند. این در حالی است که هنگامی که شهروندان دغدغه‌های خود را مطرح می‌کنند هیچ کدام از نهادهای امنیتی و قضائی برای بیان این دیدگاه‌ها آنها را مورد پیگرد قضائی قرار نمی‌دهند. در نتیجه شهروندان به صورت فارغ‌البال و بدون ترس و واهمه از نهادهای قضائی دیدگاه‌های خود را درباره مدیریت جامعه عنوان می‌کنند. در دین مبین اسلام نیز مرز بین خودی و ناخودی مشخص شده است.

غیر خودی در اسلام تنها کسی است که شمشیر برداشته و برای مردم جامعه مسلمان ایجاد ناامنی می‌کند. در نتیجه دین اسلام تنها کسی را غیر خودی تلقی می‌کند که امنیت جامعه مسلمان را به خطر بیندازد. در نتیجه همه شهروندان جامعه اسلامی جز کسانی که امنیت جامعه را بهم می‌زنند جزئی از جامعه به شمار می‌روند و با آزادی کامل حق اظهار نظر و انتقاد دارند. روزنامه‌ها و رسانه‌ها نیز در این شرایط وظیفه سنگینی برعهده دارند و باید در راستای مطالبات مردم حرکت کنند و کسی نیز نباید در مسیر کار رسانه‌ها کارشکنی کند. اگر مردم درباره مدیریت جامعه اظهار نظر نکنند این ناگفته‌ها به عقده تبدیل می‌شود و در آینده به شکل‌های خطرناک‌تری و از جمله تنش‌های اجتماعی خود را نشان می‌دهد. ما نیاز به تحقیق و بررسی و برگزاری همایش‌های زیادی در زمینه آسیب‌های اجتماعی و پیدا کردن راه حل برای آن هستیم. این در حالی است که اغلب همایش‌های ما به مسابقه ساندویچ خوری تبدیل شده و کسانی در این همایش‌های سخنرانی می‌کنند که تاکنون شش بار عزرائیل را جواب کرده‌اند و از کهولت سن هیچ کاری از دستشان برنمی‌آید. کار را باید به جوانان سپرد و باید به آنها میدان داد تا بتوانند آینده خود و جامعه را بسازند.

شما به عنوان یک روحانی که از ابتدای انقلاب تاکنون در صحنه‌های مختلفی حضور داشته‌اید، آیا معتقد هستید که حملات اخیر به روحانیون را می‌توان به رویکرد روحانیون از گذشته تا به امروز ارتباط داد؟ آیا رویکرد برخی از روحانیون در این زمینه تأثیر نداشته است؟
برای پاسخ به سوال شما باید به یک اتفاق تاریخی اشاره کنم. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و زمانی که دکتر شریعتی وارد میدان شدند برخی از روحانیون سنتی معتقد بودند که باید مانع دکتر شریعتی شد، چرا‌که وی به دنبال اسلام منهای روحانیت است. این در حالی است که امروز بنده از این مسأله خوف دارم که برخی، روحانیت بدون اسلام را مطرح کنند. به نظر من برای برخی از افراد روحانیت به دکان تبدیل شده و این افراد با تملق و چاپلوسی تلاش می‌کنند به اهداف شخصی و نه جمعی برسند.

بنده هنگامی که سخنرانی برخی از روحانیون را گوش می‌کنم متوجه می‌شوم که ماهیت اغلب سخنان این افراد تملق و چاپلوسی از دیگران است و دغدغه‌های مردم برای ایشان در اولویت بعدی قرار دارد. این در حالی است که روحانیت شیعه همواره در طول تاریخ با حریت و آزادگی زندگی کرده و موضع‌گیری کرده و همواره مأمنی برای درددل‌های مردم و نقطه امیدی برای رهایی مردم از مشکلات بوده است. در گذشته هنگامی که خوانین و ملاکان مردم را اذیت می‌کردند مردم به روحانیون پناه می‌بردند و از روحانیون استمداد می‌طلبیدند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید